پرش به محتوا

الگو:صفحهٔ اصلی/مقالهٔ برگزیده دوم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<div class="boxTitle"><big>'''[[معراج نامه]]'''</big></div>
<div class="boxTitle"><big>'''[[مقتل أميرالمؤمنين علي بن أبي‌طالب عليه‌السلام]]'''</big></div>
[[پرونده:NUR01806J1.jpg|بندانگشتی|معراج نامه|175px]]
[[پرونده:NUR11841J1.jpg|بندانگشتی|مقتل أميرالمؤمنين علي بن أبي‌طالب عليه‌السلام|175px]]


'''معراج‌نامه'''، رساله‌اى است در مورد معراج پیغمبر اکرم(ص) که بنا به مشهور [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شیخ الرئیس، بوعلى سینا]] آن را به زبان فارسى، در بیان کیفیت معراج، تألیف نموده است.
'''مقتل أميرالمؤمنين علي بن أبي‌طالب عليه‌السلام''' تألیف [[ابن ابی‌الدنیا، عبدالله بن محمد|ابى‌بكر عبدالله بن محمد بن عبيد بن سفيان]] معروف به [[ابن ابی‌الدنیا، عبدالله بن محمد|ابن ابی‌الدنیا]] (متوفى 182ق) به روايت حسين بن صفوان برذعىّ است. اين اثر به زبان عربى مشتمل بر رواياتى مربوط به فضائل و زندگانى [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] از ولادت تا شهادت و مباحث پيرامون آن است.


از جمله نکات مشهور و ویژگى‌هاى این رساله، قول بوعلى است در روحانى بودن معراج که از عقاید شاذ در این زمینه است، زیرا ما روایات فراوانى در ذیل آیه اول سوره اسراء، داریم که تصریح به جسمانى بودن معراج دارند، لکن [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|بوعلى]] در مقابل همه این روایات مقاومت کرده و به روحانى بودن معراج قائل شده است و دلیل آن را قابل قبول نبودن صعود و عروج جسم به عالم ملکوت مى‌داند.
كتاب در مجموع داراى 119 روايت است كه نویسنده آنها را با سند و از مآخذ مختلف تاريخى نقل كرده است. هر روايت تاريخى داستانى را درباره بخشى از ماجراى شهادت [[امام على(ع)]]، همين‌طور پيش‌زمينه‌ها و نيز آثار و تبعات آن گزارش نموده است. تمامى اين روايات توسط شخصى به نام حافظ حسين بن صفوان برذعى متوفاى 340ق به نقل از [[ابن ابی‌الدنیا، عبدالله بن محمد|ابن ابى الدنيا]] روايت شده و نام او در آغاز همه اسناد ديده می‌شود در واقع وى راوى آثار [[ابن ابی‌الدنیا، عبدالله بن محمد|ابن ابى الدنيا]] ست.


رساله حاضر، در دو بخش جداگانه تألیف گردیده است. بخش نخست، مقدمه‌اى است مفصل درباره عقل و چگونگى معقولات و اینکه نبوت و رسالت چه مقامى است. وى اشاره مى‌کند که انسان از دو بخش جسم و جان تشکیل شده است که جسم مرکب جان و رونق جسم به جان مى‌باشد و...
راوى يا راويان هر خبرى بين [[ابن ابی‌الدنیا، عبدالله بن محمد|ابن ابى الدنيا]] تا اصل خبر در آغاز بيشتر نقلها آمده است. برخى از آنها مورخان شيعى و برخى نيز به اصطلاح از عامه مى‌باشند. براى مثل اين سند: «... از جابر بن عبدالله جعفى، از محمد بن على [امام باقر]...» سپس متن وصيت امام على را به امام مجتبى(ع) نقل كرده است.


تبیین جایگاه عقل و نفس در رابطه آنها با یک‌دیگر، مواردى است که [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|بوعلى]] در این مقدمه بدان اشاره دارد. وى تفاوت عقل و علم را تنها در اسم مى‌داند و حقیقت آنها را یک چیز مى‌خواند که در واقع دریابنده علم، عقل است و خود دریافتن، علم مى‌باشد.
نخستين روايت از وقت بيرون آمدن [[امام على(ع)]] پيش از اذان صبح به سوى مسجد است كه مرغان برابر وى درآمدند و آواز سردادند. همراهان آنان را دور كردند اما حضرت فرمودند: مرانيد كه نوحه‌گرند.


سپس وارد بیان نطق مى‌شود که ماهیتش چیست و چه جایگاهى در اعضاى انسان دارد. در ادامه تربیت هفت‌گانه‌اى براى انسان مطرح مى‌کند که طهارت و لطافت در تربیت اول حاصل مى‌شود و در تربیت دوم، علم نصیب انسان مى‌گردد و در تربیت سوم، طرب و نشاط.
روايات مربوط به شهادت [[امام على(ع)]] در اين كتاب متفاوت نقل شده است در واقع، [[ابن ابی‌الدنیا، عبدالله بن محمد|ابن ابى الدنيا]] جامع اين نقلهاست و درست همان‌طور كه در كتابى مانند [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] ملاحظه مى‌كنيم، روايات متفاوت و متعارضى درباره يك واقعه آورده مى‌شود.


تربیت چهارم، بزرگى و عظمت را به همراه دارد و در تربیت پنجم، قوت‌هاى حیوانى حجاب مى‌گردند. در تربیت ششم، زهد و علم و روح و نیکو عهدى به انسان مى‌رسد و هفتمین تربیت، عزم درست و رأى ثابت را به ارمغان مى‌آورد.
در روايت 12 به نقل از امام باقر(ع) آمده است: «آنگاه كه خداوند اراده كرد كه كرامت شهادت با ضربت ابن ملجم نصيب [[امام على(ع)]] شود، ابن ملجم شب را در مسجد بنى اسد بود. وقتى هوا تاريك شد به خانه‌اى از خانه‌هاى كنديان رفت. يك جمعه پيش از آن امام روى منبر از زبان رسول خدا(ص) نقل كرد كه آن حضرت به من فرمود: لايبغضك مؤمن و لا يحبك كافر. و افزود:من در خواب ديدم كه شيطانى ضربتى بر من زده و ريش مرا به خون سرم تر كرده است، اما اين مرا ناراحت نكرد... اين بود تا شب معهود كه ابن ملجم در كنارى كمين كرد. وقتى امام براى نماز وارد مسجد شد، ابن ملجم ضربه خود را فرود آورد. محمد بن حنيفه نزديك آن حضرت ايستاده بود، او را گرفت. مردم نيز بر ابن ملجم يورش بردند تا او را بكشند. [[امام على(ع)]] فرمود: صبر كنيد. او را نكشيد. اگر ماندم او را قصاص خواهم كرد يا خواهم بخشيد. اگر نماندم، همان اصل نفس در برابر نفس.در روايت 97 آمده است: عبدالملك بن سليمان گويد: به عطاء گفتم: آيا احدى از اصحاب رسول‌الله فقيه‌تر از على بود؟ گفت: نه والله من كسى را نمى‌شناسم.


<div class="mw-ui-button">[[معراج نامه|'''ادامه''']]</div>
<div class="mw-ui-button">[[مقتل أميرالمؤمنين علي بن أبي‌طالب عليه‌السلام|'''ادامه''']]</div>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش