۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
'''مع موسوعات رجال الشيعة'''، اثر عربى [[شرفالدین، عبدالله|علامه سيد عبدالله شرفالدين]] مىباشد كه موضوع عمده آن، بحث و بررسى پيرامون سه كتاب بزرگ رجالى و تراجم شيعه است كه عبارتند از: «الذريعة إلى تصانيف الشيعة» و «طبقات أعلام الشيعة» اثر آقابزرگ طهرانى و «أعيان الشيعة» تأليف سيد محسن امين و نيز بحث و بررسى در رابطه با هشت كتاب رجالى ديگر، به شرح ذيل: | |||
#«رجال النجاشي»؛ | |||
#«أمل الآمل في علماء جبل عامل»، شيخ حر عاملى؛ | |||
#«الفوائد الرضوية في علماء الإمامية»، حاج شيخ عباس قمى؛ | |||
#«ماضي النجف و حاضرها»، شيخ جعفر محبوبه؛ | |||
#«أنوار البدرين في علماء الإحساء و القطيف و البحرين»، شيخ على بلادى. | |||
#«شهداء الفضيلة»، شيخ عبدالحسين امينى؛ | |||
#«منية الراغبين في طبقات النسابين»؛ | |||
#«موارد الأتحاف و نقباء الأشراف»، هر دو از سيد عبدالرزاق كمونه <ref>ر.ك: نظرى، محمود، 1383، ص15</ref>. | |||
نويسنده در بيان انگيزه تأليف كتاب، به اين نكته اشاره دارد كه به جهت خدمت به حقيقت و علم، به تصحيح و تنقيح اين مجموعهها دست زده است <ref>ر.ك: مقدمه، ج1، ص8</ref>. | نويسنده در بيان انگيزه تأليف كتاب، به اين نكته اشاره دارد كه به جهت خدمت به حقيقت و علم، به تصحيح و تنقيح اين مجموعهها دست زده است <ref>ر.ك: مقدمه، ج1، ص8</ref>. | ||
خط ۸۹: | خط ۸۲: | ||
وى از زواياى گوناگونى به نقد كتابهاى يادشده پرداخته است: | وى از زواياى گوناگونى به نقد كتابهاى يادشده پرداخته است: | ||
#گاه تكرارها را بازگو نموده است؛ همانند: ج2، ص483، سطر5، كه در ذيل معرفى سيد حسين كمونه آورده است: «همين شرح حال در ص349، شماره 5561، در همان جلد 27 أعيان الشيعة تكرار شده است» و در ذيل السيد حسين البروجردي مىگويد: «شرح حال بروجردى در ص191 از جلد 27، مانند جلد 26، ص342 است». نظير همين مطلب را درباره سيد حسين بحرالعلوم نيز ذكر مىكند. | |||
#گاهى به لقبهايى اشاره مىكند كه اشتباهاً از پدر به پسر به ارث رسيده است؛ مثلاً در ترجمه الحسن بن محمد بن الدباس مىگويد: «ضياءالدين، لقب خود سيد فضلالله است، نه فرزندش». | |||
#گاه به اشتباهات جزئى كه معمولاً در چاپ و استنساخ رخ مىدهد، اشاره شده است؛ نظير اينكه مىگويد: «نسب حسين بن محمد علوى به حسن بن الإمام زينالعابدين غلط و صواب آن حسين است؛ زيرا امام سجاد(ع)، فرزندى به نام حسن نداشته است». | |||
#در مواردى تنافى دو تاريخ را نشان داده است؛ مانند اينكه مىگويد: «اينكه گفته شده: نسخه خطى در سال 1297 در تملك سلطان حسين صفوى بوده صحيح نيست؛ زيرا وفات شاه حسين در سال 1135 بوده است». | |||
#در پارهاى موارد درباره يك نكته تحقيق شده است؛ نظير بررسى مذهب راغب اصفهانى <ref>ر.ك: همان، ص64-65</ref>. | |||
آنچه گفته شد، اشارهاى گذرا به كاوشهاى نويسنده در اين اثر بود. بخش عمده كار وى، اين است كه از اول تا آخر كتاب بهمناسبتى افرادى را از گردونه تشيع به معنى عام آن بيرون كرده كه به مواردى اشاره مىشود: | آنچه گفته شد، اشارهاى گذرا به كاوشهاى نويسنده در اين اثر بود. بخش عمده كار وى، اين است كه از اول تا آخر كتاب بهمناسبتى افرادى را از گردونه تشيع به معنى عام آن بيرون كرده كه به مواردى اشاره مىشود: | ||
#در ج1، ص420، بعد از ذكر رساله فارسى امير خان كوكبى گرجى، معاصر شاه حسين صفوى، مىنويسد: «از كجا شود ثابت نامبرده مسلمان باشد، تا صحيح باشد از رسالهاش نامى برده شود؛ زيرا جميع مردم گرج، مسيحى هستند». | |||
#در ج1، ص420، درباره رساله موسيقى صفىالدين عبدالمؤمن بن يوسف بن فاخر ارموى آذربايجانى كه از هنرمندان بلخ است، مىگويد: «شيخ آقابزرگ دليلى نياورده تا اثبات كند كه او شيعه و داخل در موضوع كتاب باشد و همين كه از هنرمندان بلخ است، شيعه بودنش بعيد مىنمايد». | |||
#در ج1، ص421، ذيل سخن صاحب «الذريعة» كه شيخ شمسالدين محمد بن ابىبكر بن محمد الخبيصى در خطبهاش بعد از نام پيامبر(ص) دارد: «آله الطيبين الطاهرين المبجلين»، مىگويد: «اين بهتنهايى دليلى بر شيعه بودن نيست؛ چون بسيارى از اهل سنت نيز چنين مىگويند» و... <ref>همان، ص65</ref>. | |||
بههرحال نويسنده افرادى را كه مذهبشان مورد بحث است، سنى شمرده است؛ نظير شبسترى، محىالدين بن عربى، عطار، خيام، راغب اصفهانى و عبدالرزاق كاشانى <ref>همان، ص66</ref>. | بههرحال نويسنده افرادى را كه مذهبشان مورد بحث است، سنى شمرده است؛ نظير شبسترى، محىالدين بن عربى، عطار، خيام، راغب اصفهانى و عبدالرزاق كاشانى <ref>همان، ص66</ref>. |
ویرایش