۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}}'''تاريخ فيروزشاهى''' اثرى است به زبان فارسی مربوط به وقايع دوران غياثالدين فيروزشاه تغلق كه در سال 752ق. بر تخت سلطنت نشست و پس از سى و هشت سال و هشت ماه حكومت در سال 790ق. درگذشت. | }}'''تاريخ فيروزشاهى''' اثرى است به زبان فارسی مربوط به وقايع دوران [[عفیف، شمس سراج|غياثالدين فيروزشاه تغلق]] كه در سال 752ق. بر تخت سلطنت نشست و پس از سى و هشت سال و هشت ماه حكومت در سال 790ق. درگذشت. | ||
مؤلف يكى از انگيزههاى تألیف اين كتاب را اظهار ارادت به صوفيان شهر هانسى ذكر مىكند، چه خود وى از همان كودكى با قرآن و حديث و ادب و عرفان انس گرفته بود. بدين لحاظ اين كتاب اثرى مهم در بررسى تاريخ معنوى روزگار فيروزشاهى است. | مؤلف يكى از انگيزههاى تألیف اين كتاب را اظهار ارادت به صوفيان شهر هانسى ذكر مىكند، چه خود وى از همان كودكى با قرآن و حديث و ادب و عرفان انس گرفته بود. بدين لحاظ اين كتاب اثرى مهم در بررسى تاريخ معنوى روزگار فيروزشاهى است. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
مؤلف از ملازمان فيروزشاه بوده و در سفر و حضر او را همراهى مىكرده و آنچه از فيروزشاه مىديده مىنوشته است. وى در اين تاريخ به احوالات شاه و ديگر شخصيتها توجه بسيار داشته و به همين دليل چندان به ذكر تاريخ دقيق وقايع نظر نداشته است. | مؤلف از ملازمان فيروزشاه بوده و در سفر و حضر او را همراهى مىكرده و آنچه از فيروزشاه مىديده مىنوشته است. وى در اين تاريخ به احوالات شاه و ديگر شخصيتها توجه بسيار داشته و به همين دليل چندان به ذكر تاريخ دقيق وقايع نظر نداشته است. | ||
چنانكه ذكر شد، وى كار خود را ادامه كار ضياءالدين برنى كه تاريخ فيروزشاهى را تألیف كرده بود، مىداند. برنى در كتاب خود وقايع تاريخى را تا سال ششم پادشاهى غياثالدين فيروزشاه دنبال كرده است. در فاصله زمانى برنى تا زمان عفيف كتابهاى تاريخى متعددى، چه به صورت نظم و چه به صورت نثر، پديد آمد كه امروزه از منابع مهم تاريخ شبه قاره هند به شمار مىروند. اما عفيف از اين ميان، نوشته ضياء برنى را پسنديد و به آن دل بست و از شيوه او پيروى نمود. با مطالعه اين دو اثر، شيوه متفاوت در نوع تفكر تاريخى ديده مىشود و آن اينكه تقسيمبندى تاريخى ضياء برنى بر اساس «وقايع» گذاشته شده است؛ در حالى كه عفيف توجه خاصى به «شخصيتها» داشته و «سلطان» در محور حوادث تاريخى قرار گرفته است. به نظر اين ديدگاه نشان مىدهد كه عفيف از يك حس اسلوبشناسى قوى برخوردار بوده است و همين تقسيمبندىهاى تاريخى، تاريخ فيروزشاهى را از اشتباهات ناشى از تكرار و تناقض و اغتشاش مصون داشته و باعث بهبود و پيشرفت تاريخنگارى شده است. | چنانكه ذكر شد، وى كار خود را ادامه كار ضياءالدين برنى كه تاريخ فيروزشاهى را تألیف كرده بود، مىداند. برنى در كتاب خود وقايع تاريخى را تا سال ششم پادشاهى غياثالدين فيروزشاه دنبال كرده است. در فاصله زمانى برنى تا زمان [[عفیف، شمس سراج|عفيف]] كتابهاى تاريخى متعددى، چه به صورت نظم و چه به صورت نثر، پديد آمد كه امروزه از منابع مهم تاريخ شبه قاره هند به شمار مىروند. اما [[عفیف، شمس سراج|عفيف]] از اين ميان، نوشته ضياء برنى را پسنديد و به آن دل بست و از شيوه او پيروى نمود. با مطالعه اين دو اثر، شيوه متفاوت در نوع تفكر تاريخى ديده مىشود و آن اينكه تقسيمبندى تاريخى ضياء برنى بر اساس «وقايع» گذاشته شده است؛ در حالى كه [[عفیف، شمس سراج|عفيف]] توجه خاصى به «شخصيتها» داشته و «سلطان» در محور حوادث تاريخى قرار گرفته است. به نظر اين ديدگاه نشان مىدهد كه [[عفیف، شمس سراج|عفيف]] از يك حس اسلوبشناسى قوى برخوردار بوده است و همين تقسيمبندىهاى تاريخى، تاريخ فيروزشاهى را از اشتباهات ناشى از تكرار و تناقض و اغتشاش مصون داشته و باعث بهبود و پيشرفت تاريخنگارى شده است. | ||
حضور مؤلف در دربار فيروزشاه به وى اين امكان را داده كه با بزرگان قوم و رجال دولت در حشر و نشر باشد و اطلاعات تاريخى را از آنان كسب كند و به همين مناسبت از اشخاصى كه از حوادث روز و يا وقايع تاريخى گذشته آگاهى داشتهاند، در جاى جاى كتاب با ذكر عباراتى چون «راويان شريف بر اين مورخ ضعيف»، «راويان و مشرحان مدقق» و...به درستى مطالب خود صحه مىگذارد. | حضور مؤلف در دربار فيروزشاه به وى اين امكان را داده كه با بزرگان قوم و رجال دولت در حشر و نشر باشد و اطلاعات تاريخى را از آنان كسب كند و به همين مناسبت از اشخاصى كه از حوادث روز و يا وقايع تاريخى گذشته آگاهى داشتهاند، در جاى جاى كتاب با ذكر عباراتى چون «راويان شريف بر اين مورخ ضعيف»، «راويان و مشرحان مدقق» و...به درستى مطالب خود صحه مىگذارد. | ||
عفيف برخلاف مورخان متقدم، چون جوزجانى و برنى در ضبط حوادث تاريخى به تاريخگذارى دقيق توجهى نداشته است. بديهى است، در چنين موقعيتى خواننده بايد رخدادهاى تاريخى را خود محاسبه كند تا سال دقيق تاريخ وقايع ذكر شده را دريابد. آنچه مسلم است، بيشترين توجه عفيف به خصال نيكوى فيروزشاه بوده تا معايب وى. زيرا نوشتن تاريخ سلاطين را از فرايض دينى مىشمارد و از اين رو مىتوان تاريخ فيروزشاهى را به نوعى «مناقب فيروزشاهى» ناميد. | [[عفیف، شمس سراج|عفيف]] برخلاف مورخان متقدم، چون جوزجانى و برنى در ضبط حوادث تاريخى به تاريخگذارى دقيق توجهى نداشته است. بديهى است، در چنين موقعيتى خواننده بايد رخدادهاى تاريخى را خود محاسبه كند تا سال دقيق تاريخ وقايع ذكر شده را دريابد. آنچه مسلم است، بيشترين توجه عفيف به خصال نيكوى فيروزشاه بوده تا معايب وى. زيرا نوشتن تاريخ سلاطين را از فرايض دينى مىشمارد و از اين رو مىتوان تاريخ فيروزشاهى را به نوعى «مناقب فيروزشاهى» ناميد. | ||
از نظرگاه عفيف فيروزشاه از اولياء الله بوده كه به مدّت چهل سال الله تعالى، ولايت انسانها را بدو تفويض نموده بود. | از نظرگاه [[عفیف، شمس سراج|عفيف]] فيروزشاه از اولياء الله بوده كه به مدّت چهل سال الله تعالى، ولايت انسانها را بدو تفويض نموده بود. | ||
وى موفقيتهاى فيروزشاه را به اراده الهى نسبت مىدهد و شايد اعتقادات مذهبى و وابستگى عفيف به مسائل دينى و صوفى مسلك بودن فيروزشاه، يك نوع ارتباط معنوى بين اين دو ايجاد مىكرده كه قابل توجه است. | وى موفقيتهاى فيروزشاه را به اراده الهى نسبت مىدهد و شايد اعتقادات مذهبى و وابستگى [[عفیف، شمس سراج|عفيف]] به مسائل دينى و صوفى مسلك بودن فيروزشاه، يك نوع ارتباط معنوى بين اين دو ايجاد مىكرده كه قابل توجه است. | ||
عفيف در اثر خود مىكوشد، تلفيقى از ديدگاه جوزجانى كه به مسائل سياسى بيشتر تمايل داشته و ضياءالدين برنى كه ضمن ضبط وقايع سياسى مسائل اقتصادى را نيز مورد توجه قرار داده، ارائه نمايد. هر چند كه انعكاس وقايع اجتماعى و اعتقادات مذهبى نيز در اثرش هويداست. از اين جهت با مطالعه اين اثر مىتوان به وضع سياسى، اقتصادى و اجتماعى عصر فيروزشاه پىبرد. | [[عفیف، شمس سراج|عفيف]] در اثر خود مىكوشد، تلفيقى از ديدگاه جوزجانى كه به مسائل سياسى بيشتر تمايل داشته و ضياءالدين برنى كه ضمن ضبط وقايع سياسى مسائل اقتصادى را نيز مورد توجه قرار داده، ارائه نمايد. هر چند كه انعكاس وقايع اجتماعى و اعتقادات مذهبى نيز در اثرش هويداست. از اين جهت با مطالعه اين اثر مىتوان به وضع سياسى، اقتصادى و اجتماعى عصر فيروزشاه پىبرد. | ||
اين اثر بعدها مورد توجه مورخين و نويسندگان قرار گرفت؛ از آن جمله مىتوان از نظامالدين احمد صاحب «طبقات اكبرى» و محمد قاسم استرآبادى معروف به فرشته نام برد كه در تألیف تاريخ خود از اين اثر بهرهها برده است. | اين اثر بعدها مورد توجه مورخين و نويسندگان قرار گرفت؛ از آن جمله مىتوان از نظامالدين احمد صاحب «طبقات اكبرى» و محمد قاسم استرآبادى معروف به فرشته نام برد كه در تألیف تاريخ خود از اين اثر بهرهها برده است. |
ویرایش