پرش به محتوا

فرهنگ اصطلاحات اصولی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۸: خط ۴۸:




كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب به ترتيب حروف الفبا تنظيم شده و برخى از واژگان مرتبط با دانش اصول، مانند اصطلاحات فلسفى و كلامى نيز بنا به ضرورت، در آن تشريح شده است. اولين مدخل كتاب «اباحه» و آخرين آن، «وضع تعيّنى» است (مطبعه‌چى اصفهانى، سيد مصطفى، ص 231).
كتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب به ترتيب حروف الفبا تنظيم شده و برخى از واژگان مرتبط با دانش اصول، مانند اصطلاحات فلسفى و كلامى نيز بنا به ضرورت، در آن تشريح شده است. اولين مدخل كتاب «اباحه» و آخرين آن، «وضع تعيّنى» است <ref>مطبعه‌چى اصفهانى، سيد مصطفى، ص 231</ref>.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==




در مقدمه، ضمن تعريف علم اصول، به اهميت و جايگاه آن پرداخته شده است و به اين نكته اشاره گرديده كه بديهى است بدون آشنايى با علم اصول و قواعد عمومى آن، نمى‌توان به وادى فقه و فقاهت گام نهاده و در محدوده آن به پژوهش و بررسى پرداخت؛ چون به نظر نويسنده، اين امر مانند آن است كه آدمى بدون بهره‌گيرى از هرگونه ابزار و سلاحى و يا بدون آشنايى با طريق استفاده از آن، بخواهد به يك كار صنعتى دست يازد كه مسلما نتيجه‌اى براى وى در پى نخواهد داشت (مقدمه، ص 5).
در مقدمه، ضمن تعريف علم اصول، به اهميت و جايگاه آن پرداخته شده است و به اين نكته اشاره گرديده كه بديهى است بدون آشنايى با علم اصول و قواعد عمومى آن، نمى‌توان به وادى فقه و فقاهت گام نهاده و در محدوده آن به پژوهش و بررسى پرداخت؛ چون به نظر نويسنده، اين امر مانند آن است كه آدمى بدون بهره‌گيرى از هرگونه ابزار و سلاحى و يا بدون آشنايى با طريق استفاده از آن، بخواهد به يك كار صنعتى دست يازد كه مسلما نتيجه‌اى براى وى در پى نخواهد داشت <ref>مقدمه، ص 5</ref>.


از ويژگى‌هاى اثر حاضر، آن است كه اصطلاحات اصولى در آن، به‌صورت حروف الفبايى تنظيم گرديده است، ليكن از آنجا كه برخى از اصطلاحات داراى اقسامى است، همه آن اقسام پس از ذكر مقسم (اصطلاح مورد نظر) بيان گرديده‌اند (مقدمه، ص 9).
از ويژگى‌هاى اثر حاضر، آن است كه اصطلاحات اصولى در آن، به‌صورت حروف الفبايى تنظيم گرديده است، ليكن از آنجا كه برخى از اصطلاحات داراى اقسامى است، همه آن اقسام پس از ذكر مقسم (اصطلاح مورد نظر) بيان گرديده‌اند <ref>مقدمه، ص 9</ref>.


از آنجا كه برخى از علوم با علوم ديگر متداخل مى‌باشند، طبيعتا هر علمى اصطلاحاتى از ديگر علوم را با خود به همراه دارد و اين يك امر فراگير است و هيچ‌يك از علوم از جمله علم اصول، از اين موضوع مستثنا نمى‌باشند؛ لذا در اين مجموعه سعى شده است، اصطلاحات مربوط به علومى از قبيل: كلام، منطق، فلسفه، اخلاق و جز آن، كه در اصول از آنها سخن به ميان آمده است، توضيح داده شود (همان).
از آنجا كه برخى از علوم با علوم ديگر متداخل مى‌باشند، طبيعتا هر علمى اصطلاحاتى از ديگر علوم را با خود به همراه دارد و اين يك امر فراگير است و هيچ‌يك از علوم از جمله علم اصول، از اين موضوع مستثنا نمى‌باشند؛ لذا در اين مجموعه سعى شده است، اصطلاحات مربوط به علومى از قبيل: كلام، منطق، فلسفه، اخلاق و جز آن، كه در اصول از آنها سخن به ميان آمده است، توضيح داده شود <ref>همان</ref>.


نويسنده خود به اين نكته تذكر داده است كه امكان دارد بعضى از اصطلاحات مهم و معتنابه، از قلم افتاده باشد، وليكن وعده داده كه در چاپ‌هاى بعدى، اصطلاحات از قلم‌افتاده، به‌عنوان ضميمه به كتاب افزوده خواهد شد (همان).
نويسنده خود به اين نكته تذكر داده است كه امكان دارد بعضى از اصطلاحات مهم و معتنابه، از قلم افتاده باشد، وليكن وعده داده كه در چاپ‌هاى بعدى، اصطلاحات از قلم‌افتاده، به‌عنوان ضميمه به كتاب افزوده خواهد شد <ref>همان</ref>.


از جمله اصطلاحاتى كه نويسنده به تبيين و تشريح آن پرداخته، واژه «اجتهاد» مى‌باشد. معناى لغوى اين اصطلاح، تحمل مشقت و سختى است، اما در توضيح معناى اصطلاحى آن، نويسنده از تعاريف زير ياد كرده است:
از جمله اصطلاحاتى كه نويسنده به تبيين و تشريح آن پرداخته، واژه «اجتهاد» مى‌باشد. معناى لغوى اين اصطلاح، تحمل مشقت و سختى است، اما در توضيح معناى اصطلاحى آن، نويسنده از تعاريف زير ياد كرده است:
خط ۶۷: خط ۶۷:
2. ملكه‌اى كه به‌واسطه آن، قدرت بر استنباط حكم شرعى فرعى حاصل گرديده، به‌گونه‌اى كه بالفعل يا بالقوه توانايى اين امر را داشته باشد.
2. ملكه‌اى كه به‌واسطه آن، قدرت بر استنباط حكم شرعى فرعى حاصل گرديده، به‌گونه‌اى كه بالفعل يا بالقوه توانايى اين امر را داشته باشد.


3. به‌كارگرفتن وسع و قدرت در تحصيل حجت بر حكم شرعى (متن كتاب، ص 13).
3. به‌كارگرفتن وسع و قدرت در تحصيل حجت بر حكم شرعى <ref>متن كتاب، ص 13</ref>.


نويسنده در توضيح اين مطلب، به اين نكته اشاره دارد كه مقصود از مجتهد در اصطلاح فقها و اصوليين، چيزى نيست كه تنها معناى لغوى اجتهاد بر آن صادق باشد؛ به اين معنا كه هر كس در هر علمى سعى و اجتهاد داشته باشد، به وى مجتهد اطلاق شود، بلكه مراد كسى است كه حلال و حرام خدا را از ادله شرعى آن بشناسد؛ چنان‌كه همين تعبير در روايات نيز آمده است، نظير روايت: «من عرف حلالنا و حرامنا فيرضوا به حكما» و مانند آن (همان، ص 14).
نويسنده در توضيح اين مطلب، به اين نكته اشاره دارد كه مقصود از مجتهد در اصطلاح فقها و اصوليين، چيزى نيست كه تنها معناى لغوى اجتهاد بر آن صادق باشد؛ به اين معنا كه هر كس در هر علمى سعى و اجتهاد داشته باشد، به وى مجتهد اطلاق شود، بلكه مراد كسى است كه حلال و حرام خدا را از ادله شرعى آن بشناسد؛ چنان‌كه همين تعبير در روايات نيز آمده است، نظير روايت: «من عرف حلالنا و حرامنا فيرضوا به حكما» و مانند آن <ref>همان، ص 14</ref>.


برخى از اصطلاحاتى كه نويسنده به توضيح و تشريح آن‌ها پرداخته است، عبارتند از: اجماع، استحسان، استصحاب، استعمال، استقراء، استلزام، اصل، بداء، برائت، بناى عقلا، تجرى و انقياد، تخصيص، تخصص، تخطئه و تصويب، تعارض، تنقيح مناط، ثبوت، جعل اماره به‌نحو سببيت يا طريقيت، حجيت، حكم، خطابات شفاهى، دلالت، دور، سببيت، سد ذرايع، صحيح و اعم و...
برخى از اصطلاحاتى كه نويسنده به توضيح و تشريح آن‌ها پرداخته است، عبارتند از: اجماع، استحسان، استصحاب، استعمال، استقراء، استلزام، اصل، بداء، برائت، بناى عقلا، تجرى و انقياد، تخصيص، تخصص، تخطئه و تصويب، تعارض، تنقيح مناط، ثبوت، جعل اماره به‌نحو سببيت يا طريقيت، حجيت، حكم، خطابات شفاهى، دلالت، دور، سببيت، سد ذرايع، صحيح و اعم و...
خط ۸۰: خط ۸۰:
پاورقى‌ها بسيار اندك بوده و در آن‌ها به ذكر منابع پرداخته شده است.
پاورقى‌ها بسيار اندك بوده و در آن‌ها به ذكر منابع پرداخته شده است.


==پانويس ==
<references />
== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==


1. مقدمه و متن كتاب.
1. مقدمه و متن كتاب.
۵۳٬۳۲۷

ویرایش