۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:قدیم 25 تیرالی 24 مرداد' به '') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
'''صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی'''، ملقب به '''صدرالمتألهین''' یا '''ملا صدرا''' متأله و فیلسوف در نهم جمادیالاولی 979ق، در شیراز، دیده به جهان گشود. | '''صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی'''، ملقب به '''صدرالمتألهین''' یا '''ملا صدرا''' متأله و فیلسوف در نهم جمادیالاولی 979ق، در شیراز، دیده به جهان گشود. | ||
== ولادت | == ولادت == | ||
آنچه به يقين از او مىدانيم اين است كه او در شيراز، از پدرى صالح به نام ابراهيم بن يحيى قوامى متولد شده است و گفتهاند: ابراهیم، از وزيران دولت فارس به مركزيت شيراز و از خاندان محترم قوامى بود و صاحب فرزند پسر نمىشد، لذا نذر كرد درصورتىكه خداى متعال به او پسرى صالح و موحد ببخشد، به فقيران و اهل علم، بسيار كمك كند. آرزوى وى در وجود محمد، تحقق يافت. اين فرزند، در دامن پدر، با عزت و كرامت آموزش ديد و پدر، او را به فراگيرى دانش تشويق نمود. | آنچه به يقين از او مىدانيم اين است كه او در شيراز، از پدرى صالح به نام ابراهيم بن يحيى قوامى متولد شده است و گفتهاند: ابراهیم، از وزيران دولت فارس به مركزيت شيراز و از خاندان محترم قوامى بود و صاحب فرزند پسر نمىشد، لذا نذر كرد درصورتىكه خداى متعال به او پسرى صالح و موحد ببخشد، به فقيران و اهل علم، بسيار كمك كند. آرزوى وى در وجود محمد، تحقق يافت. | ||
== تحصيلات == | |||
اين فرزند، در دامن پدر، با عزت و كرامت آموزش ديد و پدر، او را به فراگيرى دانش تشويق نمود. | |||
وقتى پدر وفات يافت، محمد براى تكميل تحصيلات خود به اصفهان كه مركز دانش و دولت در عهد صفويه بود، مهاجرت كرد. از بررسى زندگى وی، مشخص مىشود كه هنگام هجرت به اصفهان، از مقام علمى و عملى ممتازى برخوردار بوده است، زيرا در ابتداى ورود به حوزه اصفهان، در درس [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهاءالدين عاملى]] شركت نمود؛ درحالىكه هركسى، شايستگى حاضر شدن در درس شيخ بهائى، شيخالاسلام آن زمان را نداشت. | وقتى پدر وفات يافت، محمد براى تكميل تحصيلات خود به اصفهان كه مركز دانش و دولت در عهد صفويه بود، مهاجرت كرد. از بررسى زندگى وی، مشخص مىشود كه هنگام هجرت به اصفهان، از مقام علمى و عملى ممتازى برخوردار بوده است، زيرا در ابتداى ورود به حوزه اصفهان، در درس [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهاءالدين عاملى]] شركت نمود؛ درحالىكه هركسى، شايستگى حاضر شدن در درس شيخ بهائى، شيخالاسلام آن زمان را نداشت. | ||
خط ۸۰: | خط ۸۳: | ||
مرحله دوم، دوره گوشهنشينى و دورى از مردم و روى آوردن به عبادت و ریاضت در بعضى از كوههاى دوردست واقع در كهك، از روستاهاى قم، مىباشد. اين گوشهنشينى، مدت پانزده سال به طول انجاميد. | مرحله دوم، دوره گوشهنشينى و دورى از مردم و روى آوردن به عبادت و ریاضت در بعضى از كوههاى دوردست واقع در كهك، از روستاهاى قم، مىباشد. اين گوشهنشينى، مدت پانزده سال به طول انجاميد. | ||
صدر المتألهين، شرح گوشهنشینی خود را در مقدمه «اسفار» با عباراتی مسجع و زیبا، با این مضامین، بيان نموده است: «من وقتی دیدم زمانه با من سر دشمنی دارد و به پرورش اراذل و جهال مشغول است و روز به روز، شعلههای آتش جهالت و گمراهی برافروختهتر و بدحالی و نامردی، فراگیرتر میشود، ناچار روی از فرزندان دنیا برتافتم و دامن از معركه بیرون كشیدم و از دنیای خمودی و جمود و ناسپاسی به گوشهای پناه بردم و در انزوای گمنامی و شكستهحالی پنهان شدم. دل از آرزوها بریدم و همراه شكستهدلان بر ادای واجبات، كمر بستم و كوتاهیهای گذشته را در برابر خدای بزرگ به تلافی برخاستم. نه درسی گفتم و نه كتابی تألیف نمودم، زیرا اظهار نظر و تصرف در علوم و فنون و القای درس و رفع اشكالات و شبهات و... نیازمند تصفیه روح و اندیشه، تهذیب خیال از نابسامانی و اختلال، پایداری اوضاع و احوال و آسایش خاطر از كدورت و ملال است و با این همه رنج و ملالی كه گوش میشنود و چشم میبیند، چگونه چنین فراغتی ممكن است... ناچار از همراهی با مردم، دل كندم و از انس با آنان مأیوس گشتم تا آنجا كه دشمنی روزگار و فرزندان زمانه بر من سهل شد و نسبت به انكار و اقرارشان و عزت و اهانتشان بیاعتنا شدم، آنگاه روی فطرت بهسوی سببساز حقیقی نموده، با تمام وجودم در بارگاه قدسش به تضرع و زاری برخاستم و مدتی طولانی بر این حال گذراندم؛ سرانجام در اثر طول مجاهدت و كثرت ریاضت، نور الهی در درون جانم تابیدن گرفت و دلم از شعله شهود مشتعل گشت، انوار ملكوتی بر آن افاضه شد و اسرار نهانی جبروت بر وی گشود و در پی آن به اسراری دست یافتم كه در گذشته نمیدانستم و رمزهایی برایم كشف شد كه به آنگونه، از طریق برهان نیافته بودم و هرچه از اسرار الهی، حقایق ربوبی، ودیعههای عرشی و رمز و راز صمدی را که با كمك عقل و برهان میدانستم، با شهود و عیان، روشنتر یافتم. در اینجا بود كه عقلم آرام گرفت و استراحت یافت و نسیم انوار حق، صبح و عصر و شب و روز بر آن وزید و آنچنان به حق نزدیك شد كه همواره با او به مناجات نشست»<ref>اسفار، ج 1، ص 7</ref> | |||
مرحله سوم، مرحله خلق آثار ارزشمند برهانی، عرفانی و قرآنی است. كتاب «اسفار»، نخستين و گرانمایهترین محصول این دوره و مشتمل بر همه افكار و نظريههاى جديد و مكاشفات عرفانى ملا صدرا و اساس ديگر نوشتههاى اوست. | مرحله سوم، مرحله خلق آثار ارزشمند برهانی، عرفانی و قرآنی است. كتاب «اسفار»، نخستين و گرانمایهترین محصول این دوره و مشتمل بر همه افكار و نظريههاى جديد و مكاشفات عرفانى ملا صدرا و اساس ديگر نوشتههاى اوست. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۹: | ||
== مكتب فلسفى صدرا == | == مكتب فلسفى صدرا == | ||
به نظر | به نظر صدر المتألهين، دانش از دو راه به دست مىآيد: | ||
#گفتوگو و فراگيرى و آموزش كه بر پایه قياسها و مقدمات منطقى، استوار است؛ | #گفتوگو و فراگيرى و آموزش كه بر پایه قياسها و مقدمات منطقى، استوار است؛ | ||
#علم لدنى كه از راه الهام و كشف و حدس به دست مىآيد. | #علم لدنى كه از راه الهام و كشف و حدس به دست مىآيد. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۴: | ||
== جایگاه علمی ملا صدرا == | == جایگاه علمی ملا صدرا == | ||
برای پی بردن به مقام علمی وی، به گفتار استاد محمدرضا مظفر، گوش فرادهید: «سخن گفتن از صدرالدين، محمد بن ابراهيم قوامى، نویسنده كتاب اسفار كه در بين مردم به ملا صدرا و در ميان شاگردان مكتبش به | برای پی بردن به مقام علمی وی، به گفتار استاد محمدرضا مظفر، گوش فرادهید: «سخن گفتن از صدرالدين، محمد بن ابراهيم قوامى، نویسنده كتاب اسفار كه در بين مردم به ملا صدرا و در ميان شاگردان مكتبش به صدر المتألهين مشهور است، برایم بسى لذتبخش است. من از زمره كسانى هستم كه از عقل و خرد، روح بلند، نيروى مقاومت، آزادانديشى، بيان نيكو، كمال و پختگى انديشهها و صراحت در ابراز عقايد و افكار اين مرد بزرگ، با وجود تكفير و آن همه آزار كه در حق وى رفته است، شگفتزدهام. ويژگىهايى كه برشمردم، پيش از آنكه از تاريخ زندگى او درك كنم، از نوشتهها و كتابهايش احساس نمودهام. | ||
صدر المتألهين، از زمره فيلسوفان بزرگ متألهى است كه در هر چند سده، يكى پا به عرصه وجود مىنهد. در سه سده گذشته، وى، بزرگترين فيلسوف اسلامى است كه در فلسفه يونانى و اسلامى سرآمد و بنيانگذار مكتبى فلسفى بوده است. فراگيرى و پژوهش فلسفى ما همواره بر آثار او مبتنى بوده، بهخصوص اسفار كه از مهمترين كتابهاى فلسفى قديم و جديد به شمار مىآيد و بنيان ديگر آثار او، بر آن نهاده شده است. افتخار فلاسفه پس از او در اين است كه در آثارشان از نوشتههاى او بهره بگيرند و خود را شاگرد مكتب او برشمارند؛ چنانكه حتى فلاسفه بزرگ نيز به اين اتصال و ارتباط خود با [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] افتخار مىكنند. از استاد بزرگ خود، محمدحسين اصفهانى، شنيدم كه مىگفت: اگر بدانم كسى رموز اسفار را مىفهمد، براى شاگردى به نزد او خواهم رفت؛ هرچند، در دوردستترين نقطه جهان باشد. | |||
گويى افتخار استاد چنين است كه فقط او به درجه فهم رموز اسفار رسيده يا به پايهاى از معرفت دست يافته است كه عجز خود را از رسيدن به كنه مقاصد عالى آن درك كرده است. | گويى افتخار استاد چنين است كه فقط او به درجه فهم رموز اسفار رسيده يا به پايهاى از معرفت دست يافته است كه عجز خود را از رسيدن به كنه مقاصد عالى آن درك كرده است. | ||
همچنين بر اين باورم كه | همچنين بر اين باورم كه صدر المتألهين، يكى از بزرگان فلسفه اسلامى است. او و [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابى]] و ابن سينا و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|نصيرالدين طوسى]]، همگى از بزرگان فلسفه اسلامى به شمار مىآيند. بنيان فلسفه اسلامى، بر آراى آنها نهاده شده و صدر المتألهين كه آخرين فيلسوف بزرگ اسلامى محسوب مىگردد، آثار و آراى ديگران را تفسير نموده و بزرگترين فيلسوف اسلامى است؛ گرچه در عرفان و مكاشفه نيز سرآمد است». | ||
== معروفترین اساتید صدرا == | == معروفترین اساتید صدرا == | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۱۹: | ||
#ملا محسن فیض کاشانی؛ | #ملا محسن فیض کاشانی؛ | ||
#ملا عبدالرزاق لاهیجی. | #ملا عبدالرزاق لاهیجی. | ||
== وفات == | |||
صدر المتألهین که با دو شاهبال علم و عمل، از خویش تا خدا پر کشیده بود، برای تجدید پیمان و برای اینکه آنچه را با ریاضتهای فکری و عملی دریافته بود، با زبان حال و قال واگویه کند و همه را با حرکاتی نمادین بر گرد خانه دوست و درنگ کردن در کوی او و پیوسته دویدن بهسوی او و خود را ندیدن و تنها او را دیدن و او را خواندن و از مشعر و عرفات او جرعه جرعه شعور و معرفت نوشیدن و خواستههای خویش را در برابر او قربان کردن، به خود یادآوری نماید، بارها با پای پياده به زیارت بیتالله شتافت، ولی در آغاز یا پایان هفتمین سفر، در سال 1050ق، در سن 70 سالگی، در شهر بصره، رنجور گشت و به شوق طوف در فضای عالم قدس، تختهبند تن را فکند و غبار بدن را از چهره جان زدود و پاک و آزاد به دیار همیشهپایدار یار شتافت. | |||
به قولی، پیکر او را به شهر نجف بردند و در طرف چپ صحن حرم [[امام على(ع)]]، به خاک سپردند. | |||
== آثار گرانبهای صدرا == | == آثار گرانبهای صدرا == |
ویرایش