پرش به محتوا

أعيان الشيعة (12 جلدی): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها ==' به '== وابسته‌ها == {{وابسته‌ها}}')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۸: خط ۶۸:
برخى ويژگى‌ها كتاب را مى‌توان در امور زير، خلاصه نمود:
برخى ويژگى‌ها كتاب را مى‌توان در امور زير، خلاصه نمود:


1. نويسنده به شرح احوال شيعيان دوازده‌امامى اكتفا نموده و از ذكر غير آنها، خوددارى كرده است، مگر به‌ندرت و يا در مواردى كه احوالشان براى وى معلوم نبوده است. اما از ياران پيامبر(ص)، تمام كسانى را كه شيخ طوسى از آنها در كتاب رجال خود نام برده است، اگرچه از شرط كتاب حاضر نيز خارج باشند، با بيان و اشاره به مطلب، ذكر نموده است و اين بدان جهت است كه هيچ‌كسى را كه علماى شيعه از او نام برده‌اند، از قلم نيندازد.
#نويسنده به شرح احوال شيعيان دوازده‌امامى اكتفا نموده و از ذكر غير آنها، خوددارى كرده است، مگر به‌ندرت و يا در مواردى كه احوالشان براى وى معلوم نبوده است. اما از ياران پيامبر(ص)، تمام كسانى را كه شيخ طوسى از آنها در كتاب رجال خود نام برده است، اگرچه از شرط كتاب حاضر نيز خارج باشند، با بيان و اشاره به مطلب، ذكر نموده است و اين بدان جهت است كه هيچ‌كسى را كه علماى شيعه از او نام برده‌اند، از قلم نيندازد.
 
#نويسنده هرگاه در ضمن گفته‌هايش، يكى از بزرگان را به جهت نقل از او يا از كتاب او، يا به‌خاطر پاره‌اى از مناسبات نام برده (مانند اينكه گفته شده: فلان شخص، شاگرد او بوده يا او شاگرد فلانى بوده يا او از كسى روايت كرده يا كسى از او روايت نموده است و يا غير اين‌ها)، او را بدون القاب و اوصاف ذكر كرده و بيان القاب و اوصاف او را به محل شرح حال خود او موكول نموده است و اين به‌خاطر پرهيز از طولانى شدن بى‌سبب مى‌باشد.
2. نويسنده هرگاه در ضمن گفته‌هايش، يكى از بزرگان را به جهت نقل از او يا از كتاب او، يا به‌خاطر پاره‌اى از مناسبات نام برده (مانند اينكه گفته شده: فلان شخص، شاگرد او بوده يا او شاگرد فلانى بوده يا او از كسى روايت كرده يا كسى از او روايت نموده است و يا غير اين‌ها)، او را بدون القاب و اوصاف ذكر كرده و بيان القاب و اوصاف او را به محل شرح حال خود او موكول نموده است و اين به‌خاطر پرهيز از طولانى شدن بى‌سبب مى‌باشد.
#نام‌ها به ترتيب حروف الفبا مطابق حرف اول و دوم و حروف بعد از آن و بر طبق اسامى پدران و نياكان و القاب و اوصاف ذكر شده است؛ بنابراين، آدم بن اسحاق قبل از آدم بن الحسين و ابان بن ارقم طايى قبل از ابان بن ارقم عنزى و... آورده شده است.
 
#نويسنده، كسى را كه داراى نام مركب باشد، به اعتبار جزء اول نامش بيان كرده و جزء دوم نامش را به‌منزله نام پدر قرار داده است؛ مثلا محمدباقر و محمد بن باقر در يك رديف قرار مى‌گيرند و همچنين محمدمهدى با محمد بن مهدى و محمدحسن با محمد بن حسن، مساوى مى‌باشند.
3. نام‌ها به ترتيب حروف الفبا مطابق حرف اول و دوم و حروف بعد از آن و بر طبق اسامى پدران و نياكان و القاب و اوصاف ذكر شده است؛ بنابراين، آدم بن اسحاق قبل از آدم بن الحسين و ابان بن ارقم طايى قبل از ابان بن ارقم عنزى و... آورده شده است.
#كسى كه به دو نام شناخته شده است، مانند باقر و محمدباقر، جواد و محمدجواد و...، در شرح حال او به هريك از اين دو اسم نام برده شده و همچنين كسى كه با كنيه يا لقب و يا صفتى، شهرت يافته است، شرح حال او با نامش آغاز شده و در ديگر موارد، بدان اشاره شده است.
 
#در شرح حال كسى كه به واسطه نسبت به يكى از نياكانش شهرت يافته است، نام محذوف وى آورده شده و همان گونه كه مشهور است، به او اشاره شده است.
4. نويسنده، كسى را كه داراى نام مركب باشد، به اعتبار جزء اول نامش بيان كرده و جزء دوم نامش را به‌منزله نام پدر قرار داده است؛ مثلا محمدباقر و محمد بن باقر در يك رديف قرار مى‌گيرند و همچنين محمدمهدى با محمد بن مهدى و محمدحسن با محمد بن حسن، مساوى مى‌باشند.
#در صورت آگاهى، نويسنده ابتدا تاريخ ولادت، سپس تاريخ وفات، آنگاه رابطه خويشاوندى اشخاص را بيان نموده است. پس از آن، به بيان اقوال دانشمندان، درباره شخص مورد نظر پرداخته است. سپس آنچه را نگارندگان شرح احوال، درباره سيره و حالات او بيان داشته‌اند و يا نويسنده خود ما درباره ايشان مى‌دانسته، ذكر نموده و به همين ترتيب، اگر به تشيع معروف نباشد، دلايلى را كه بر تشيع وى دلالت دارد آورده و سپس، به ترتيب از تأليفات و نظم و نشر آن ياد كرده است. البته تفاصيل مذكور، در شرح احوال كسانى رعايت شده است كه شرح احوال آنان طولانى و دربرگيرنده موارد فوق يا بعضى از آنها باشد، نه در شرح احوال كوتاه.
 
#همواره عادت نويسندگان كتب رجال بر اين بوده كه به‌خاطر اختصار، نام كتاب‌ها و ابواب آن و پاره‌اى از اسامى مؤلفين را به رمز و اشاره بيان دارند، ولى نويسنده به جهت روشن ساختن و آسان نمودن بر خوانندگان، اسامى آنچه كه آنان با رمز آورده‌اند را با صراحت ذكر نموده است.
5. كسى كه به دو نام شناخته شده است، مانند باقر و محمدباقر، جواد و محمدجواد و...، در شرح حال او به هريك از اين دو اسم نام برده شده و همچنين كسى كه با كنيه يا لقب و يا صفتى، شهرت يافته است، شرح حال او با نامش آغاز شده و در ديگر موارد، بدان اشاره شده است.
#عادت ديگر نويسندگان كتب شرح احوال اين بوده كه كنيه‌ها، القاب و آنچه را كه با كلمه ابن يا بنت و يا امثال آن شروع مى‌شود و همچنين نام‌هاى زنان را در باب‌هاى جداگانه بياورند، ولى نويسنده اين روش را در پيش نگرفته، بلكه همه آنها را به ترتيب حروف الفبا، در باب‌هاى جداگانه بيان كرده است؛ مثلا: «احمرى» را در حرف الف، «بلالى» را در حرف باء، «تقى» را در حرف تا و «ثمالى» را در حرف ثاء، «جامورانى» را در حرف جيم، «صيمرى» را در حرف صاد و «مسعودى» را در حرف ميم، به همين ترتيب ذكر نموده است. همچنين «احمرى» را پيش از «اسدى»، «بقباق» را قبل از «بلالى»، «صولى» را قبل از «صيمرى»، «ماجيلويه» را پيش از «مسعودى» و «نخعى» را قبل از «نوفلى» و مابقى موارد را نيز به اين ترتيب بيان داشته است. به همين روش، كنيه‌ها و آنچه را كه با كلمه ابن يا اخ يا اخت يا ام آغاز مى‌شود، در حرف الف ذكر كرده و در ترتيب آن، حروف اول اسمى را كه بعد از آن قرار دارد، رعايت نموده است <ref>علوى، سيد رسول، 1389، ص359-361</ref>.
 
6. در شرح حال كسى كه به واسطه نسبت به يكى از نياكانش شهرت يافته است، نام محذوف وى آورده شده و همان گونه كه مشهور است، به او اشاره شده است.
 
7. در صورت آگاهى، نويسنده ابتدا تاريخ ولادت، سپس تاريخ وفات، آنگاه رابطه خويشاوندى اشخاص را بيان نموده است. پس از آن، به بيان اقوال دانشمندان، درباره شخص مورد نظر پرداخته است. سپس آنچه را نگارندگان شرح احوال، درباره سيره و حالات او بيان داشته‌اند و يا نويسنده خود ما درباره ايشان مى‌دانسته، ذكر نموده و به همين ترتيب، اگر به تشيع معروف نباشد، دلايلى را كه بر تشيع وى دلالت دارد آورده و سپس، به ترتيب از تأليفات و نظم و نشر آن ياد كرده است. البته تفاصيل مذكور، در شرح احوال كسانى رعايت شده است كه شرح احوال آنان طولانى و دربرگيرنده موارد فوق يا بعضى از آنها باشد، نه در شرح احوال كوتاه.
 
8. همواره عادت نويسندگان كتب رجال بر اين بوده كه به‌خاطر اختصار، نام كتاب‌ها و ابواب آن و پاره‌اى از اسامى مؤلفين را به رمز و اشاره بيان دارند، ولى نويسنده به جهت روشن ساختن و آسان نمودن بر خوانندگان، اسامى آنچه كه آنان با رمز آورده‌اند را با صراحت ذكر نموده است.
 
9. عادت ديگر نويسندگان كتب شرح احوال اين بوده كه كنيه‌ها، القاب و آنچه را كه با كلمه ابن يا بنت و يا امثال آن شروع مى‌شود و همچنين نام‌هاى زنان را در باب‌هاى جداگانه بياورند، ولى نويسنده اين روش را در پيش نگرفته، بلكه همه آنها را به ترتيب حروف الفبا، در باب‌هاى جداگانه بيان كرده است؛ مثلا: «احمرى» را در حرف الف، «بلالى» را در حرف باء، «تقى» را در حرف تا و «ثمالى» را در حرف ثاء، «جامورانى» را در حرف جيم، «صيمرى» را در حرف صاد و «مسعودى» را در حرف ميم، به همين ترتيب ذكر نموده است. همچنين «احمرى» را پيش از «اسدى»، «بقباق» را قبل از «بلالى»، «صولى» را قبل از «صيمرى»، «ماجيلويه» را پيش از «مسعودى» و «نخعى» را قبل از «نوفلى» و مابقى موارد را نيز به اين ترتيب بيان داشته است. به همين روش، كنيه‌ها و آنچه را كه با كلمه ابن يا اخ يا اخت يا ام آغاز مى‌شود، در حرف الف ذكر كرده و در ترتيب آن، حروف اول اسمى را كه بعد از آن قرار دارد، رعايت نموده است <ref>علوى، سيد رسول، 1389، ص359-361</ref>.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش