۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==وابستهها== ' به '==وابستهها== {{وابستهها}} ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'طباطبایی، محمدحسین' به 'طباطبایی، سید محمدحسین') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
فصل دوم به امکان و اقسام وحی اختصاص یافته است. نویسنده در این فصل معتقد است که وحی، ارتباط انسان با خداوند و عالم ماوراء طبیعت است که از مجاری عادی به دست نمیآید و فهم آن نیز بسیار مشکل مینمایند؛ به همین جهت عدهای گفتهاند که انسان مادی امکان برقراری پیوند با عالم مجرد را ندارد؛ لکن از دیدگاه قرآن و برهانهای فلسفی، انسان علاوه بر جسم، روح مجرد نیز دارد. وحدت شخصیت انسان در طول زندگی و تغییر نیافتن ذات انسان و نسبت دادن فعل به ذات نه به اعضا و جوارح، اصیل بودن روح مجرد انسان را نشان میدهد که با آن میتوان با عالم غیب ارتباط برقرار کرد. آیاتی از جمله «سجده آیات 7-9 و مؤمنون آیات 12-14» به بیان وجود روح انسان میپردازد.<ref>همان، ص98</ref> | فصل دوم به امکان و اقسام وحی اختصاص یافته است. نویسنده در این فصل معتقد است که وحی، ارتباط انسان با خداوند و عالم ماوراء طبیعت است که از مجاری عادی به دست نمیآید و فهم آن نیز بسیار مشکل مینمایند؛ به همین جهت عدهای گفتهاند که انسان مادی امکان برقراری پیوند با عالم مجرد را ندارد؛ لکن از دیدگاه قرآن و برهانهای فلسفی، انسان علاوه بر جسم، روح مجرد نیز دارد. وحدت شخصیت انسان در طول زندگی و تغییر نیافتن ذات انسان و نسبت دادن فعل به ذات نه به اعضا و جوارح، اصیل بودن روح مجرد انسان را نشان میدهد که با آن میتوان با عالم غیب ارتباط برقرار کرد. آیاتی از جمله «سجده آیات 7-9 و مؤمنون آیات 12-14» به بیان وجود روح انسان میپردازد.<ref>همان، ص98</ref> | ||
نویسنده در فصل سوم کتاب متذکر میشود که ماهیت وحی را فقط انبیاء میدانند و دیگر افراد نمیتوانند آن را بشناسند مگر با فهم ویژگیهای آن<ref>ر.ک: کتاب، ص101</ref> وی اسرارآمیز بودن را از این ویژگیها میداند و کلامی از [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]] درباره نامیدن آن به شعور مرموز و رازآمیز الهى ذکر میکند.<ref>ر.ک: همان، ص101-102</ref> لزوم وجود رابطه دوسویه در وحی که یکی ذات آمر و دیگری ذات مأمور و گیرنده پیام است، از جنس علم حضوری بودن وحی که با طبع قابلیت صدق و کذب در آن راه ندارد و کوچکترین خطا در آن به معنی نفی وحی یا ندانستن حقیقت است، و همچنین قابل تعلیم و تعلم نبودن آن به همین دلیل که از جنس علم حضوری است و آنچه قابلیت تعلیم دارد علم حصولی و تصوری است، از دیگر ویژگیهای وحی است. نویسنده در اینجا جملهای را از اقبال نقل میکند؛ «اقبال مىنویسد: [وحى یک تجربه باطنى است] ازآنجاکه صفت تجربه باطنى این است که بىواسطه و مستقیم آزموده شود، روشن است که نمىتوان آن را به دیگرى انتقال داد».<ref>همان، ص103</ref> | نویسنده در فصل سوم کتاب متذکر میشود که ماهیت وحی را فقط انبیاء میدانند و دیگر افراد نمیتوانند آن را بشناسند مگر با فهم ویژگیهای آن<ref>ر.ک: کتاب، ص101</ref> وی اسرارآمیز بودن را از این ویژگیها میداند و کلامی از [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبایی]] درباره نامیدن آن به شعور مرموز و رازآمیز الهى ذکر میکند.<ref>ر.ک: همان، ص101-102</ref> لزوم وجود رابطه دوسویه در وحی که یکی ذات آمر و دیگری ذات مأمور و گیرنده پیام است، از جنس علم حضوری بودن وحی که با طبع قابلیت صدق و کذب در آن راه ندارد و کوچکترین خطا در آن به معنی نفی وحی یا ندانستن حقیقت است، و همچنین قابل تعلیم و تعلم نبودن آن به همین دلیل که از جنس علم حضوری است و آنچه قابلیت تعلیم دارد علم حصولی و تصوری است، از دیگر ویژگیهای وحی است. نویسنده در اینجا جملهای را از اقبال نقل میکند؛ «اقبال مىنویسد: [وحى یک تجربه باطنى است] ازآنجاکه صفت تجربه باطنى این است که بىواسطه و مستقیم آزموده شود، روشن است که نمىتوان آن را به دیگرى انتقال داد».<ref>همان، ص103</ref> | ||
مرکز دریافت وحی به دلیل آیههای 193 و 194 سوره شعرا قلب است و منظور از قلب عضو صنوبری نیست بلکه چنانکه [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]] نوشته: پیامبر با روح شریف خود بدون مشارکت حواس ظاهری که ابزارهای کاربردی برای ادراک امور جزئی هستند وحی را دریافت میکند. مؤید این امر این است که گاهی پیامبر در میان مردم بودند و وحی نازل میشد و فقط پیامبر(ص) آن را دریافت میکرد و اگر اعضا و جوارح مادی دخالتی در این امر میداشتند باید سایر حاضرین نیز آن را درک میکردند. از دیگر ویژگیهای وحی غیر اختیاری بودن آن برای پیامبران است.<ref>ر.ک: همان، ص104-106</ref> | مرکز دریافت وحی به دلیل آیههای 193 و 194 سوره شعرا قلب است و منظور از قلب عضو صنوبری نیست بلکه چنانکه [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبایی]] نوشته: پیامبر با روح شریف خود بدون مشارکت حواس ظاهری که ابزارهای کاربردی برای ادراک امور جزئی هستند وحی را دریافت میکند. مؤید این امر این است که گاهی پیامبر در میان مردم بودند و وحی نازل میشد و فقط پیامبر(ص) آن را دریافت میکرد و اگر اعضا و جوارح مادی دخالتی در این امر میداشتند باید سایر حاضرین نیز آن را درک میکردند. از دیگر ویژگیهای وحی غیر اختیاری بودن آن برای پیامبران است.<ref>ر.ک: همان، ص104-106</ref> | ||
علوی مهر در بخش دخالت جنسیت در وحی مینویسد: «مطابق آیات قرآن، پیامبران الهى همه از جنس مذکر بودهاند و هیچ پیامبرى زن نبوده است. اگرچه گفتوگوهایى میان فرشتگان و برخى از زنان، مانند حضرت مریم و نیز وحى به مادر حضرت موسى وجود دارد، این از وحى رسالى نبوده است؛ بلکه به معناى دیگرى است»<ref>همان، ص108</ref> | علوی مهر در بخش دخالت جنسیت در وحی مینویسد: «مطابق آیات قرآن، پیامبران الهى همه از جنس مذکر بودهاند و هیچ پیامبرى زن نبوده است. اگرچه گفتوگوهایى میان فرشتگان و برخى از زنان، مانند حضرت مریم و نیز وحى به مادر حضرت موسى وجود دارد، این از وحى رسالى نبوده است؛ بلکه به معناى دیگرى است»<ref>همان، ص108</ref> |
ویرایش