۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:قدیم 25 تیرالی 24 مرداد' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'طباطبایی، محمدحسین' به 'طباطبایی، سید محمدحسین') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[سید علوی، ابراهيم]] (مترجم) | [[سید علوی، ابراهيم]] (مترجم) | ||
[[طباطبایی، محمدحسین]] (نویسنده) | [[طباطبایی، سید محمدحسین]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =BP 38/09 /خ4ط2 1388 | | کد کنگره =BP 38/09 /خ4ط2 1388 | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
}} | }} | ||
'''على و فلسفه الهى'''، اثر [[طباطبایی، محمدحسین|علامه سيد محمدحسين طباطبائى]] ترجمه فارسى [[سید علوی، ابراهيم|سيد ابراهيم سيد علوى]] پيرامون بخشى از سخنان حكيمانه على(ع) در موضوعات مختلف و بيان رموز و دقايق شگفتانگيز آن سخنان میباشد. | '''على و فلسفه الهى'''، اثر [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه سيد محمدحسين طباطبائى]] ترجمه فارسى [[سید علوی، ابراهيم|سيد ابراهيم سيد علوى]] پيرامون بخشى از سخنان حكيمانه على(ع) در موضوعات مختلف و بيان رموز و دقايق شگفتانگيز آن سخنان میباشد. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
#اميرمؤمنان نخستين كسى است كه واژههاى عربى را در طرح مباحث فلسفى به كار برد؛ درحالىكه اين واژهها بر اساس معانى اوليه و استعمالهاى رايج خود براى بيان مقاصد فلسفى وافى نبود و نياز مبرمى به تجريد آنها از معانى اوليه و موارد استعمال متداوله داشت كه اميرمؤمنان آن واژهها را با نوعى تجريد از ريشه اصلى خود به كار برده است، مانند: «واحد لا من عدد»، «دائم لا بأمد» و... | #اميرمؤمنان نخستين كسى است كه واژههاى عربى را در طرح مباحث فلسفى به كار برد؛ درحالىكه اين واژهها بر اساس معانى اوليه و استعمالهاى رايج خود براى بيان مقاصد فلسفى وافى نبود و نياز مبرمى به تجريد آنها از معانى اوليه و موارد استعمال متداوله داشت كه اميرمؤمنان آن واژهها را با نوعى تجريد از ريشه اصلى خود به كار برده است، مانند: «واحد لا من عدد»، «دائم لا بأمد» و... | ||
آنجا كه اصحاب مكتب تفكيك، ميان فلسفه و آراى فيلسوفان خلط كرده و آراى فيلسوفان را فلسفه پنداشتهاند و اين موجب اشتباه و خطا گرديده است، مرحوم [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائى]] در برابر اينگونه طرز تفكر ايستاده، لذا در اين كتاب مىفرمايد: | آنجا كه اصحاب مكتب تفكيك، ميان فلسفه و آراى فيلسوفان خلط كرده و آراى فيلسوفان را فلسفه پنداشتهاند و اين موجب اشتباه و خطا گرديده است، مرحوم [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبائى]] در برابر اينگونه طرز تفكر ايستاده، لذا در اين كتاب مىفرمايد: | ||
شما خواننده گرامى آنچه كه برخى از نويسندگان و علماى خود ما درباره دين و فلسفه گفته و يا نوشتهاند دور بيندازيد. آنها مىگويند: دين بر روى فلسفه خط بطلان مىكشد و اصولاً موقعيت دين غير از موقعيت فلسفه است و اين دو هدفهاى مجزا و جدا از هم دارند. اينان تفسير صحيحى از فلسفه نكردند و گمان بردند فلسفه جز يك سلسله آرا و نظريات مردانى از يونان و غير يونان كه در ميانشان خداشناس و منكر خدا، ملحد و متقى، مؤمن و كافر و خطاكار و صوابكار وجود دارد نيست. به زعم اينان منظور از طرح مباحث فلسفى جز اين نيست كه به آن فلاسفه و دانشمندان تشبه كنيم و از مشاهير و شخصيتهاى نامدار آنها پيروى و تقليد نماييم. | شما خواننده گرامى آنچه كه برخى از نويسندگان و علماى خود ما درباره دين و فلسفه گفته و يا نوشتهاند دور بيندازيد. آنها مىگويند: دين بر روى فلسفه خط بطلان مىكشد و اصولاً موقعيت دين غير از موقعيت فلسفه است و اين دو هدفهاى مجزا و جدا از هم دارند. اينان تفسير صحيحى از فلسفه نكردند و گمان بردند فلسفه جز يك سلسله آرا و نظريات مردانى از يونان و غير يونان كه در ميانشان خداشناس و منكر خدا، ملحد و متقى، مؤمن و كافر و خطاكار و صوابكار وجود دارد نيست. به زعم اينان منظور از طرح مباحث فلسفى جز اين نيست كه به آن فلاسفه و دانشمندان تشبه كنيم و از مشاهير و شخصيتهاى نامدار آنها پيروى و تقليد نماييم. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
علامه در اين رساله اثبات مىكند كه برخلاف مخالفان فلسفه كه مدعى هستند مطالب فلسفى حتى در صورت درستى، مطالبى است كه توسط فلاسفه ساخته و پرداخته شده است، مىگويد: «نه تنها اينگونه نيست، بلكه بسيارى از مباحث عميق فلسفى همچون «وحدت بالصرافه ذات بارى» از كلام اميرالمؤمنين گرفته شده است و اگر نبود استفاده و توجهى كه فلاسفه اسلامى از متون حديثى و بهخصوص «نهجالبلاغة» نمودهاند، هرگز عنوان و موضوع اين مباحث فلسفى مطرح نمىگرديد». | علامه در اين رساله اثبات مىكند كه برخلاف مخالفان فلسفه كه مدعى هستند مطالب فلسفى حتى در صورت درستى، مطالبى است كه توسط فلاسفه ساخته و پرداخته شده است، مىگويد: «نه تنها اينگونه نيست، بلكه بسيارى از مباحث عميق فلسفى همچون «وحدت بالصرافه ذات بارى» از كلام اميرالمؤمنين گرفته شده است و اگر نبود استفاده و توجهى كه فلاسفه اسلامى از متون حديثى و بهخصوص «نهجالبلاغة» نمودهاند، هرگز عنوان و موضوع اين مباحث فلسفى مطرح نمىگرديد». | ||
[[طباطبایی، محمدحسین|مرحوم علامه]] در بخشى از كلام خود به اين نكته مىپردازد كه كلام مولى در مواردى در عبارتى موجز، مطالبى عميق را بيان كرده است كه به دليل كوتاه بودن سطح فهم مخاطبان حضرت، امكان بسط آن وجود نداشته است. | [[طباطبایی، سید محمدحسین|مرحوم علامه]] در بخشى از كلام خود به اين نكته مىپردازد كه كلام مولى در مواردى در عبارتى موجز، مطالبى عميق را بيان كرده است كه به دليل كوتاه بودن سطح فهم مخاطبان حضرت، امكان بسط آن وجود نداشته است. | ||
علامه در مورد بىسابقه بودن كلام [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] در شرح رؤيت خداوند مىفرمايد: | علامه در مورد بىسابقه بودن كلام [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] در شرح رؤيت خداوند مىفرمايد: |
ویرایش