پرش به محتوا

شفتی بیدآبادی، سید محمدباقر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Hbaghizadeh@noornet.net صفحهٔ شفتی بیدآبادی، محمدباقر را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به شفتی بیدآبادی، سید محمدباقر منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
|-
|-
|نام پدر  
|نام پدر  
| data-type="authorfatherName" |
| data-type="authorfatherName" |محمدنقی
|-
|-
|متولد  
|متولد  
خط ۲۹: خط ۲۹:
|-
|-
|اساتید
|اساتید
| data-type="authorTeachers" |
| data-type="authorTeachers" |[[وحید بهبهانی، محمدباقر|ملا محمدباقر بهبهانى]]
 
[[طباطبایی کربلایی، علی بن محمدعلی|سيد على صاحب رياض]]
 
[[بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی|سيد مهدى بحر العلوم]]
 
[[اعرجی کاظمی، سید محسن|سيد محسن كاظمى اعرجى]]
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
خط ۴۵: خط ۵۱:
</div>
</div>


'''سيد محمدباقر بن محمد نقى بن محمد زكى بن محمد نقى بن شاه قاسم بن مير أشرف بن شاه قاسم بن شاه هدايت بن امير هاشم بن سلطان سيد على قاضى بن سيد على بن سيد محمد بن سيد على بن سيد محمد بن سيد موسى بن سيد جعفر بن سيد اسماعيل بن سيد أحمد بن سيد محمد بن سيد أحمد بن سيد محمد بن سيد أبى القاسم بن سيد حمزه فرزند امام موسى الكاظم‌ عليه‌السلام'''
'''سید محمدباقر موسوی شفتی بیدآبادی''' (۱۲۶۰-۱۱۷۵ق)، معروف به «حجت‌الاسلام»، از فقهای شیعی، قرن سیزدهم، معاصر فتحعلی شاه، محمد شاه قاجار، قائل به نیابت عامه فقهای شیعه از امام زمان (عج)، به تبعیت از استادش [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحید بهبهانی]]،  از بانیان مسجد سید اصفهان
 
==گفتار بزرگان==


==ولادت ==


مرحوم تنكابنى در كتاب قصص العلماء (ص 135) در وصف ايشان مى‌گويد: وحيد ايام و مقتداى انام، و در علم عربیت و هيئت و فقه و رجال و درايه از مهرۀ اعلام و حذقۀ علماء گرام، عالم عامل و بارع و فاضل و عليم باذل ناذل استاد اكامل افاضل، و در زهد و ورع و تقوى او را ثانى و تالى نبوده. اما علم آن جناب پس از حيز تحرير دبير خارج، و جميع مراقى و مراتب علم را عارج، و در تفريع أوحد زمان، و در استدلال نهايه دقيق و با كمال تحقيق، حافظۀ او ضرب المثل و تأليفات او بسيار. مجملا اينكه عبادت اين بزرگوار به نحوى بود كه از نصف شب تا به صبح به گريه و زارى اشتغال داشته، و در صحن كتابخانه‌اش مانند ديوانگان مى‌گرديد و دعا و مناجات مى‌خواند، و بر سر و سينه‌اش مى‌زد تا صبح، و چنان بى‌اختيار حنين و انين آن سرور دين بلند مى‌شد كه اگر همسايگان بيدار مى‌بودند مى‌شنيدند، و در أواخر زندگانى آن قدر گريسته بود و به‌هايهاى ناله و بى‌قرارى و گريه و زارى كرده بود كه او را باد فتق عارض شده بود، و با فتق بند او را بسته و أطباء هر چه معالجه كردند مفيد نيفتاد، آخر الامر او را از گريه منع كردند و گفتند كه گريه بر تو حرام است.
سيد محمدباقر بن سيد محمدنقي در 1175ق در خانوادهاي تهيدست در روستاي چرزه، از نواحي طارم عليا و از توابع رشت، به دنيا آمـد. نسب او با بیست و دو واسطه به امام موسی بن جعفر ع می‌رسد. شجره ایشان: سيد محمدباقر بن محمد نقى بن محمد زكى بن محمد نقى بن شاه قاسم بن مير أشرف بن شاه قاسم بن شاه هدايت بن امير هاشم بن سلطان سيد على قاضى بن سيد على بن سيد محمد بن سيد على بن سيد محمد بن سيد موسى بن سيد جعفر بن سيد اسماعيل بن سيد أحمد بن سيد محمد بن سيد أحمد بن سيد محمد بن سيد أبى القاسم بن سيد حمزه فرزند امام موسى الكاظم‌ عليه‌السلام


مرحوم كشميرى در كتاب نجوم السماء (ص 63) چنين مى‌فرمايد: از مشايخ كبار و فضلاى نامدار صاحب قوت قدسيه و مالك ملكات ملكيه بود، صاحب تذكره آورده كه آن جناب در مزيد فضل و كمال اجتهاد و علو منزلت و جلالت قدر از ساير مجتهدين عرب و عجم ممتاز بوده، و در اصفهان تشريف داشت، حاوى معقول و منقول و جامع فروع و اصول، و مرجع علماء فحول بود، ساير علماء زمان و مجتهدين دوران اذعان اعلميت و افضليت و اكمليت آن جناب دارند، و او مستند عرب و عجم بوده، و منبع محامد و محاسن و مجمع فضائل لا تعد و لا تحصى، و معدن شرف و جلالت مخزن كمال و علو منزلت بود، احدى از علماء متقدمين و متأخرين را اين قدر مرجعيت كه آن جناب داشت اتفاق نيفتاد، حتى كه سلاطين زمن زم‍‌ا مجال مخالفت فرمان نبود، خاص و عام به خلوص ارادت و حسن عقيدت معترف فضل و كمال او، و رؤساى انام به كمال اطاعت در سايه جاه جلال او بودند، رياست دينى و دنيوى و زعامت صورى و معنوى داشت، اعانت فقراء و مساكين و انجاح حوائج مؤمنين از اموال خود مى‌فرمود، بلكه به انواع وجوه اكثر اموال خود را به مصارف وقف درآورده بود، مجتهد عصر على الاطلاق، و فقيه ثقۀ خوش اخلاق، و در مرجعيت و كمال شهرۀ آفاق أعجوبۀ زمان نادرۀ دوران بود، اگر چه در اين قرب زمان در ساير بلاد اسلام خصوصا ديار عجم مجتهدين بسيار و فقهاء بى‌شمار بوده‌اند، لكن آن جناب تفوق و ترجيح داشت و اكثر اهل زمان سعادت اندوز شرف تقليد او بودند.
پدرش، سيد محمدنقي، يك روحاني معمولي بود كه در 1181ق، بـه همـراه خانواده و بنا به درخواست مردم شفت(منطقه‌اي در جنوب غربي رشت)، راهي شفت شد، تا پاسخگوي مسائل ديني مردم اين منطقه باشد.


==سير اجمالى از ولادت تا وفات==
== تحصیلات ==
در سال 1192ق در سن هفده سالگی براى تحصيل علوم دينی به عراق مهاجرت کرد، و در عتبات مقدسه نزد فحول علماء تحصيل علوم دينى و كمالات نمودند،


در كربلا در درس [[وحید بهبهانی، محمدباقر|ملا محمدباقر بهبهانى]] قدس‌سره در مرحلۀ اول شركت نمودند و پس از وفات ايشان در درس بحث مرحوم [[طباطبایی کربلایی، علی بن محمدعلی|سيد على صاحب رياض]] شركت فرموده.


مرحوم سيد قدس‌سره در سنۀ (1175) هجرى قمرى در يكى از دهات رشت ديده به جهان گشود، و در سن هفت سالگى منتقل به شفت شدند كه يكى از نواحى رشت است، و در سنۀ (1192) هجرى قمرى مهاجرت بسوى عراق نمودند براى تحصيل علوم دين، و سن مبارک ايشان هيفده سال بود، و در عتبات مقدسه نزد فحول علماء تحصيل علوم دينى و كمالات نمودند، در كربلا در درس استاد اكبر ملا محمدباقربهبهانى قدس‌سره در مرحلۀ اول شركت نمودند و پس از وفات ايشان در درس بحث مرحوم [[طباطبایی کربلایی، علی بن محمدعلی|سيد على صاحب رياض]] شركت فرموده. و سپس در سنۀ (1193) به نجف أشرف مشرف شدند، و اكثر مراحل تحصيلى را در نجف أشرف بسر بردند، و در درس بحث مرحوم [[بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی|سيد مهدى بحر العلوم]] و درس بحث مرحوم شيخ جعفر كبير معروف به کاشف‌الغطاء شركت نمودند، سپس به شهر مقدس كاظمين مسافرت نمودند و در درس بحث مرحوم سيد محسن كاظمى اعرجى شركت نموده، و بحث قضاء و شهادات را نزد ايشان ديدند.
سپس در سال 1193ق به نجف أشرف مشرف شدند، و اكثر مراحل تحصيلى را در نجف أشرف بسر بردند، و در درس بحث مرحوم [[بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی|سيد مهدى بحر العلوم]] و درس بحث مرحوم [[کاشف‌الغطاء، جعفر بن خضر|شيخ جعفر كبير]] معروف به کاشف‌الغطاء شركت نمودند، سپس به شهر مقدس كاظمين مسافرت نمودند و در درس بحث مرحوم [[اعرجی کاظمی، سید محسن|سيد محسن كاظمى اعرجى]] شركت نموده، و بحث قضاء و شهادات را نزد ايشان ديدند.


پس از هشت سال اقامت در عتبات مقدسه در سنۀ (1200) با دستى پر به ايران مراجعت نمودند و به شهر مقدس قم اجلال نزول فرمودند، و در نزد صاحب قوانين مرحوم ميرزا أبو القاسم قمى گيلانى تلمذ نمودند، و سپس به شهر كاشان مسافرت نموده و در درس بحث مرحوم ملا مهدى نراقى صاحب جامع السعادات شركت كردند.
پس از هشت سال اقامت در عتبات مقدسه در سنۀ (1200) با دستى پر به ايران مراجعت نمودند و به شهر مقدس قم اجلال نزول فرمودند، و در نزد صاحب قوانين مرحوم ميرزا أبو القاسم قمى گيلانى تلمذ نمودند، و سپس به شهر كاشان مسافرت نموده و در درس بحث مرحوم ملا مهدى نراقى صاحب جامع السعادات شركت كردند.
خط ۶۹: خط ۷۶:
يك عمر با عزت و احترام زندگى نمودند تا آن كه در سنۀ (1260) اين دار فانى را وداع گفته و به سراى ابديت مأوى و مسكن نمودند.
يك عمر با عزت و احترام زندگى نمودند تا آن كه در سنۀ (1260) اين دار فانى را وداع گفته و به سراى ابديت مأوى و مسكن نمودند.


مرحوم تنكابنى كه هنگام وفات در اصفهان تشريف داشتند وفات سيد را چنين مى‌نگارد: در روز پنجشنبه بمرض حبس البول گرفتار شد، در نزدیک زوال حاجى كلباسى به عيادت آن جناب آمد زمانى نشست و در أول زوال آن جناب را وداع كرده مراجعت نمود، سيد وضو ساخته نوافل ظهر و نماز ظهر را ايستاده بجاى آورده، پس بى طاقت شد در بالاى جاى نماز يك حب از تربت حضرت امام حسين‌ عليه‌السلام تناول نمود و فى الفور طاير روحش بآشيان قدس پرواز نمود، و در جنب مسجد او جائى ساخته بود و در آنجا حسب الوصيه دفن نمودند قدس‌الله‌سره و حشره الله مع أجداده الطاهرين.
مرحوم تنكابنى كه هنگام وفات در اصفهان تشريف داشتند وفات سيد را چنين مى‌نگارد: در روز پنجشنبه بمرض حبس البول گرفتار شد، در نزدیک زوال حاجى كلباسى به عيادت آن جناب آمد زمانى نشست و در أول زوال آن جناب را وداع كرده مراجعت نمود، سيد وضو ساخته نوافل ظهر و نماز ظهر را ايستاده بجاى آورده، پس بى طاقت شد در بالاى جاى نماز يك حب از تربت حضرت امام حسين‌ عليه‌السلام تناول نمود و فى الفور طاير روحش بآشيان قدس پرواز نمود، و در جنب مسجد او جائى ساخته بود و در آنجا حسب الوصيه دفن نمودند  


==تأليفات ايشان==
==تأليفات ايشان==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش