۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
در 1284ش، در 20سالگی بههمراه برادر و استادش، [[عبدالرحیم خلخالی]] به تهران رفت و به آموختن طب قدیم پرداخت و از محضر [[محمدحسین خان سلطانالفلاسفه]] بهره برد. 3 سال بعد، یعنی در 1287ش، از راه قم، سلطانآباد، کرمانشاه، بغداد و حلب به لبنان رفت. در بیروت در مدرسه لائیک به فراگرفتن زبان و ادبیات فرانسه پرداخت و نام پورداود را برای خود برگزید؛ درحالیکه برادرانش شهرت داودزاده داشتند. پس از دو سال و نیم اقامت در بیروت برای دیدار خانواده به رشت برگشت و پس از مدتی در شهریور 1289 راهی فرانسه شد. | در 1284ش، در 20سالگی بههمراه برادر و استادش، [[عبدالرحیم خلخالی]] به تهران رفت و به آموختن طب قدیم پرداخت و از محضر [[محمدحسین خان سلطانالفلاسفه]] بهره برد. 3 سال بعد، یعنی در 1287ش، از راه قم، سلطانآباد، کرمانشاه، بغداد و حلب به لبنان رفت. در بیروت در مدرسه لائیک به فراگرفتن زبان و ادبیات فرانسه پرداخت و نام پورداود را برای خود برگزید؛ درحالیکه برادرانش شهرت داودزاده داشتند. پس از دو سال و نیم اقامت در بیروت برای دیدار خانواده به رشت برگشت و پس از مدتی در شهریور 1289 راهی فرانسه شد. | ||
در فرانسه نخست در شهر بووه خود را برای ورود به دانشکده حقوق آماده ساخت و آنگاه در دانشگاه پاریس به تحصیل در رشته حقوق پرداخت و از محضر استادان بنامی مانند شارل ژید و پلانیول بهره برد. در انجمن ادبی پاریس با علامه محمد قزوینی آشنا شد و دوستی آنها پایدار ماند. | در فرانسه نخست در شهر بووه خود را برای ورود به دانشکده حقوق آماده ساخت و آنگاه در دانشگاه پاریس به تحصیل در رشته حقوق پرداخت و از محضر استادان بنامی مانند شارل ژید و پلانیول بهره برد. در انجمن ادبی پاریس با [[قزوینی، محمد|علامه محمد قزوینی]] آشنا شد و دوستی آنها پایدار ماند. | ||
در فرانسه بود که نام پورداود بر خود نهاد و برادرانش نیز نام خانوادگی داودزاده و داودی را انتخاب کردند. | |||
پورداود دو سال و نیم در بیروت ماند اما پس از آن برای دیدار با خانوادهاش به ایران بازگشت و پس از مدت کوتاهی که در شهر رشت ماند در سال ۱۲۸۹-۱۹۱۰- رهسپار کشور فرانسه شد و در دانشکدهی حقوق پاریس به تحصیل مشغول شد و همزمان به فعالیتهای فرهنگی و ادبی پرداخت. پورداود به کمک [[قزوینی، محمد|علامه قزوینی]] و [[کاظمزاده]]، «انجمن مصاحبات علمی و ادبی ایرانیان» را پایهگذاری کردند که محفلی علمی و ادبی بود که برای ایرانیان مهاجر در پاریس فعالیت میکرد. پورداود همچنین با کمک [[قزوینی، محمد|علامه قزوینی]] نشریه ایرانشهر را منتشر کرد که پس از سه شماره به دلیل آغاز جنگ اول جهانی تعطیل شد. شش ماه ابتدایی ِ جنگ را در پاریس ماند اما پس از آن پاریس را ترک کرد. او در سال ۱۳۳۳ به بغداد رفت و در آنجا با کمک [[جمالزاده، سید محمدعلی|محمدعلی جمالزاده]] روزنامهی «رستخیز» را منتشر ساخت. | |||
با پیشروی انگلیسیها و تسخیر کوتالعماره، پورداود راهی کرمانشاه شد و چند ماهی نیز در این شهر ماند و چون آن شهر به دست روسها افتاد شبانه به قصر شیرین رفت و به بغداد بازگشت. در آن زمان ترکان عثمانی از انتشار روزنامه رستخیز ممانعت به عمل آوردند و پورداود ناگزیر شد که از آنجا به حلب و پس از آن به استانبول برود. پس از آن از آنجا و به قصد اقامت در سوئیس، از راه بالکان به برلین رفت. او دیگر نتوانست از آلمان خارج شود و آلمانها از خروجش ممانعت کردند از اینرو تا پایان جنگ جهانی اول در آلمان ماند. پورداود در سال ۱۲۹۵ در دانشگاه برلین و پس از آن در دانشکدهی «ارلانگن» به ادامهی تحصیل در رشتهی حقوق پرداخت. پورداود در آنجا با [[سید حسن تقیزاده]] آشنا شد و در انتشار مجلهی «کاوه» با او همکاری کرد. | |||
همکاری با [[سید حسن تقیزاده|تقیزاده]] و [[قزوینی، محمد|محمد قزوینی]] و آشناییاش با خاورشناسان آلمانی مانند «[[یوزف مارکوارت]]» تاثیر بسیاری بر اندیشههای پورداود گذاشت. پورداود بیش از پیش به تحصیل و تحقیق در مورد ایران باستان علاقهمند شد. پورداود در سال ۱۲۹۹ با دختر یک دندانپزشک آلمانی ازدواج کرد و در تیرماه ۱۳۰۱ دخترش پوراندخت به دنیا آمد. پورداود در سال ۱۳۰۳ به همراه خانوادهاش به ایران بازگشت. یک سال در ایران ماند و بعد از آن به دعوت پارسیان هند به کشور هندوستان سفر کرد که نتیجهی این سفر اقامت دو سال و نیمهی پورداود بود. | |||
پورداود در آنجا به انتشار بخشی از مزدیسنا و گزارش اوستا همت گمارد. مَزدَیَسنا صفتی است که به معنای پرستندهی اهورامزدا است. پورداود در سال ۱۳۱۱ به درخواست رابیندرانات تاگور از سوی دولت ایران برای تدریس فرهنگ ایران باستان به هند رفت و در دانشگاهی در هند به تدریس پرداخت. پورداود در سال ۱۳۱۲ در هفتمین کنگرهی هند شزقی هند در گروه اوستاشناسی عضویت یافت و ریاست شعبهی عربی-پارسی را نیز برعهده گرفت و در آنجا خطابهای با عنوان «مراجعاتی چند دربارهی بودا در ادبیات و تاریخ ایران» به زبان انگلیسی ارائه داد. | |||
زرتشتیان هند بسیار به پورداود علاقهمند بودند و حتی در مراسمهایی که جز زرتشتیان کسی را راه نمیدادند نیز از او دعوت به عمل میآوردند.پورداود در سال ۱۳۱۲ از بمبئی به آلمان رفت و در آنجا به ادامهی کار ترجمه و گزارش اوستا پرداخت. او در سال ۱۳۱۶ به ایران بازگشت و در دانشکدهی حقوق و دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. | |||
پورداود در سال ۱۳۱۷ عضو پیوستهی فرهنگستان ایران شد. فرهنگستان ایران نهادی بود که در نهم اردیبهشت ۱۳۱۴ برای اصلاح زبان و خط فارسی به دستور رضاشاه تاسیس شده بود و تا سال ۱۳۳۳ فعالیت داشت. در شصتمین سال تولد پورداود، مراسم پاشکوهی در تالار اجتماعات دانشسرای عالی تهران برگزار شد که در آن اساتید برجستهای حضور داشتند که علاوه بر اساتید ایرانی، شخصیتهای علمی خارجی نیز شرکت کرده بودند. | |||
در سال ۱۳۲۵ یادنامهای در دو جلد انتشار یافت که در آن به فارسی بود که نوشتهی [[محمد معین]] در مورد پورداود در آن مندرج بود و دیگری کارهایی از خاورشناسان خارجی با زبانهای دیگر بود. پورداود از آنچنان جایگاه علمی بالایی برخوردار بود که به بسیاری از کنگرههای فرهنگی و ادبی در جهان دعوت میشد. او به مدت چهارسال ریاست انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان را بر عهده داشت و همچنین از اعضای شورای فرهنگی سلطنتی ایران و نیز از اعضای هیئت امنای کتابخانهی بزرگ پهلوی بود. پورداود در مهرماه سال ۱۳۲۴ انجمن ایرانشناسی را دایر کرد که تنها انجمن غیردولتی آن زمان بود. او در سال ۱۳۳۹ به عنوان رئیس هیئت نمایندگی ایران به همراه اساتید سرشناسی چون [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]]، [[محمد معین]] و [[مینوی، مجتبی|مجتبی مینوی]] در بیستوپنجمین کنگرهی اورشناسان که در مسکو برگزار میشد شرکت کرد. | |||
پورداود در سال ۱۳۴۲ از دانشگاه تهران بازنشته شد و در سال ۱۳۴۶ عنوان استاد ممتاز را از آن خود کرد. [[یارشاطر، احسان|احسان یارشاطر]] که از شاگردان ابراهیم پورداود بود در مورد استاد خود چنین میگوید: «روز نخستين كه شروع به تدريس كرد، دكتر [[عيسى صديق]]، رئيس دانشكده براى معرفىاش همراه او به كلاس آمد. در كلاس بيش از حد معمول جمعيت بود. [[بهار، محمدتقی|بهار]] و دكتر شفق، و يكى دو تن استادان ديگر نيز براى شنيدن گفتار او حضور يافته بود. با آغاز كار او، دفتر تازهاى در برنامه دانشگاه گشوده مىشد... پورداود بنيانگذار تحصيلات ايران باستان در ايران بود، شوقى كه خود داشت در ديگران نيز اثر مى كرد. در سالهايى كه به تدريس اشتغال داشت، علاقه به تحصيل زبانها و ادبيات باستان ايران را در بسيارى دلها بيدار كرد. | |||
==روزشمار زندگی و فعالیتها== | ==روزشمار زندگی و فعالیتها== |
ویرایش