۵۳٬۳۲۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
پارهاى از منابعى كه مؤلف به آنها استناد نموده، عبارتند از: «الكامل»، ابن اثير؛ «الكامل، مبرد؛ «وفيات الأعيان»، ابن خلّكان؛ «نفح الطيب»، احمد مقرى؛ «تاريخ أخبار الأول في من تصرّف في مصر من الدول»، اسحاقى؛ «كتاب العبر»، ابن خلدون و «الأغاني»، ابوالفرج اصفهانى. | پارهاى از منابعى كه مؤلف به آنها استناد نموده، عبارتند از: «الكامل»، ابن اثير؛ «الكامل، مبرد؛ «وفيات الأعيان»، ابن خلّكان؛ «نفح الطيب»، احمد مقرى؛ «تاريخ أخبار الأول في من تصرّف في مصر من الدول»، اسحاقى؛ «كتاب العبر»، ابن خلدون و «الأغاني»، ابوالفرج اصفهانى. | ||
محقق اين اثر در مقدمهاش كه در رياض، در آغاز ربيعالأول 1418ق، نوشته، چنين يادآور شده است: «... هنگامى كه خداوند مرا بر كتاب «الدر المنثور في طبقات ربّات الخدور»، نوشته اديب فاضل زينب بنت على آل فواز(ره) آگاه كرد، از كثرت مطالب سودمند و روش جالب آن، شگفتزده شدم. خانم نويسنده - كه خداى رحمتش كناد - در اين كتاب تعداد 454 شرح حال براى زنان فاضل قرون گوناگون فراهم آورده، از عصر جاهلى و صدر اسلام تا زمان خودش، مانند زندگىنامه «فطنت بنت احمد پاشا» و «مريم مكاريوس» و... نويسنده مطالب زندگىنامهها را محدود به مقدار خاصى نكرده؛ به همين جهت، برخى از آنها بسيار كوتاه و برخى بسيار بلند است. از آنجا كه اين كتاب در مصر، در سال 1312ق، چاپى قديمى شده بود بدون حاشيه، شمارهگذارى و... پس از خداى تعالى خير طلبيدم و عزمم را جزم كرده و به تحقيق و تصحيحش پرداختم و... در حاشيه، منابع هر زندگىنامه را مشخص كردم و اشتباهات چاپى را برطرف ساختم... | محقق اين اثر در مقدمهاش كه در رياض، در آغاز ربيعالأول 1418ق، نوشته، چنين يادآور شده است: «... هنگامى كه خداوند مرا بر كتاب «الدر المنثور في طبقات ربّات الخدور»، نوشته اديب فاضل زينب بنت على آل فواز(ره) آگاه كرد، از كثرت مطالب سودمند و روش جالب آن، شگفتزده شدم. خانم نويسنده - كه خداى رحمتش كناد - در اين كتاب تعداد 454 شرح حال براى زنان فاضل قرون گوناگون فراهم آورده، از عصر جاهلى و صدر اسلام تا زمان خودش، مانند زندگىنامه «فطنت بنت احمد پاشا» و «مريم مكاريوس» و... نويسنده مطالب زندگىنامهها را محدود به مقدار خاصى نكرده؛ به همين جهت، برخى از آنها بسيار كوتاه و برخى بسيار بلند است. از آنجا كه اين كتاب در مصر، در سال 1312ق، چاپى قديمى شده بود بدون حاشيه، شمارهگذارى و... پس از خداى تعالى خير طلبيدم و عزمم را جزم كرده و به تحقيق و تصحيحش پرداختم و... در حاشيه، منابع هر زندگىنامه را مشخص كردم و اشتباهات چاپى را برطرف ساختم... <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص5-6</ref>. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
درباره روش و محتواى اثر حاضر چند نكته گفتنى است: | درباره روش و محتواى اثر حاضر چند نكته گفتنى است: | ||
1. نويسنده در مقدمهاش كه تاريخ و مكان نگارشش را مشخص نكرده، تأكيد كرده است: «... چون علم تاريخ بهترين علم است و برترين گفته و مردان اين علم فراوانند و... ولى در بين اينان كسى را نديدم كه بهطور مستقل در زبان عربى به نصف جهان انسانى بپردازد و بانوان فاضل را بشناساند باآنكه در بين زنان، نويسندگان و بزرگانى پيدا شدهاند كه با دانشمندان سترگ و شاعران والا، برابرى مىكنند و... پس غيرتم به جوش آمد و تصميم به تأليف كتابى گرفتم كه فضيلتهاى آنان را آشكار سازد و زندگىنامههاى پراكنده آنان را جمع كند... از تواريخ عمومى و نشريات علمى استفاده كردم و آن را بر طبق حروف الفبا منظمش كردم و آن را «الدر المنثور في طبقات ربات الخدور» ناميدم. همچنين در اختصار كوشيدم و سلسله سندها را حذف كردم و... در 4 ربيعالأوّل سال 1309ق، مطابق 7 اكتبر سال 1891م، شروع به نگارشش كردم و آن را از عدهاى از كتابهاى تاريخى و ادبى گرد آوردم و... | 1. نويسنده در مقدمهاش كه تاريخ و مكان نگارشش را مشخص نكرده، تأكيد كرده است: «... چون علم تاريخ بهترين علم است و برترين گفته و مردان اين علم فراوانند و... ولى در بين اينان كسى را نديدم كه بهطور مستقل در زبان عربى به نصف جهان انسانى بپردازد و بانوان فاضل را بشناساند باآنكه در بين زنان، نويسندگان و بزرگانى پيدا شدهاند كه با دانشمندان سترگ و شاعران والا، برابرى مىكنند و... پس غيرتم به جوش آمد و تصميم به تأليف كتابى گرفتم كه فضيلتهاى آنان را آشكار سازد و زندگىنامههاى پراكنده آنان را جمع كند... از تواريخ عمومى و نشريات علمى استفاده كردم و آن را بر طبق حروف الفبا منظمش كردم و آن را «الدر المنثور في طبقات ربات الخدور» ناميدم. همچنين در اختصار كوشيدم و سلسله سندها را حذف كردم و... در 4 ربيعالأوّل سال 1309ق، مطابق 7 اكتبر سال 1891م، شروع به نگارشش كردم و آن را از عدهاى از كتابهاى تاريخى و ادبى گرد آوردم و... <ref>ر.ك: همان، ص9-12</ref>. | ||
2. آمنه فرزند وهب بن عبدمناف بن زهره، مادر پيامبر(ص): قرمانى گفته است: خداى متعال چنان جمال و كمالى به او داده بود كه به سبب آن، در بين قوم خودش بهعنوان حكيمه خوانده مىشد و فصاحت، حكمت و بلاغتى والا داشت كه بر او هيچكسى از زنان عرب سبقت نگرفته بود. شش سال بعد از ولادت پيامبر(ص) درگذشت و در ابواء دفن شد... آمنه بعد از آنكه اين كلام را گفت: «كل حيّ ميت و كل جديد بال و كل كبير يفنى و أنا ميتة و ذكري باق»؛ يعنى: «هر زندهاى مىميرد و هر نوى كهنه مىشود و هر بزرگى فانى مىشود و من ميرا هستم و يادم باقى»، جان به جانآفرين تسليم كرد | 2. آمنه فرزند وهب بن عبدمناف بن زهره، مادر پيامبر(ص): قرمانى گفته است: خداى متعال چنان جمال و كمالى به او داده بود كه به سبب آن، در بين قوم خودش بهعنوان حكيمه خوانده مىشد و فصاحت، حكمت و بلاغتى والا داشت كه بر او هيچكسى از زنان عرب سبقت نگرفته بود. شش سال بعد از ولادت پيامبر(ص) درگذشت و در ابواء دفن شد... آمنه بعد از آنكه اين كلام را گفت: «كل حيّ ميت و كل جديد بال و كل كبير يفنى و أنا ميتة و ذكري باق»؛ يعنى: «هر زندهاى مىميرد و هر نوى كهنه مىشود و هر بزرگى فانى مىشود و من ميرا هستم و يادم باقى»، جان به جانآفرين تسليم كرد <ref>ر.ك: متن كتاب، ص28</ref>. | ||
3. نويسنده، شرح حال زليخا و داستان او و حضرت يوسف(ع) را بهصورت مفصل آورده است | 3. نويسنده، شرح حال زليخا و داستان او و حضرت يوسف(ع) را بهصورت مفصل آورده است <ref>ر.ك: همان، ص363-370</ref>. | ||
4. مارى آنتوانت، دختر دوق توسكا، از ماريا تريزيا، در سال 1755م، زاده شد و در 16 سالگى در سال 1774م، با ولىعهد فرانسه ازدواج كرد و اين زمان، سرآغاز سختىهاى فرانسه بود؛ پس مردم فرانسه از اين زن بدشان آمد و او را متهم به دسيسههاى گوناگون كردند كه نتوانستند حتى يكى از آن را نيز ثابت كنند. اشتباه بزرگ او عبارت بود از اينكه فخرفروشى و مهمانى و سوردادن را دوست مىداشت و بيچارگى و مصيبتهاى مردم را درك نمىكرد. گويند: او ديد كه نيازمندان از درد گرسنگى به خود مىپيچند پس گفت: من بهخاطر فقر اينان غمگين مىشوم! حالا كه نان ندارند كه بخورند، كيك بخورند... | 4. مارى آنتوانت، دختر دوق توسكا، از ماريا تريزيا، در سال 1755م، زاده شد و در 16 سالگى در سال 1774م، با ولىعهد فرانسه ازدواج كرد و اين زمان، سرآغاز سختىهاى فرانسه بود؛ پس مردم فرانسه از اين زن بدشان آمد و او را متهم به دسيسههاى گوناگون كردند كه نتوانستند حتى يكى از آن را نيز ثابت كنند. اشتباه بزرگ او عبارت بود از اينكه فخرفروشى و مهمانى و سوردادن را دوست مىداشت و بيچارگى و مصيبتهاى مردم را درك نمىكرد. گويند: او ديد كه نيازمندان از درد گرسنگى به خود مىپيچند پس گفت: من بهخاطر فقر اينان غمگين مىشوم! حالا كه نان ندارند كه بخورند، كيك بخورند... <ref>ر.ك: همان، ص749-750</ref>. گفتنى است كه در متن مذكور، تاريخ ازدواج با مقدار عمر «مارى آنتوانت» ناسازگار است و بايد يكى اشتباه باشد: يا تاريخ و يا مقدار عمر و شايد تاريخ تولد. تاريخ صحيح (مطابق با شانزده سالگى شخص متولد در 1755م) مساوى است با 1771م. | ||
5. هاجر همسر ابراهيم خليل(ع)، كنيزى مصرى بود و شكل و شمايل زيبايى داشت كه او را فرعون پادشاه مصر به ساره همسر ابراهيم(ع) هديه كرد در زمانى كه ساره در نزد فرعون بود و بعد ساره او را به ابراهيم(ع) هديه كرد و به او گفت من او را زنى نيكو و نورانى مىبينم؛ او را بگير شايد خداى تعالى از او به تو فرزندى عنايت كند. پس ابراهيم(ع) با او ازدواج كرد و خداى متعال از او به آن حضرت، اسماعيل(ع) را روزى داد و حضرت ابراهيم آن دو را به مكه برد... و هاجر قبل از سيد و سرورش ساره از دنيا رفت و... | 5. هاجر همسر ابراهيم خليل(ع)، كنيزى مصرى بود و شكل و شمايل زيبايى داشت كه او را فرعون پادشاه مصر به ساره همسر ابراهيم(ع) هديه كرد در زمانى كه ساره در نزد فرعون بود و بعد ساره او را به ابراهيم(ع) هديه كرد و به او گفت من او را زنى نيكو و نورانى مىبينم؛ او را بگير شايد خداى تعالى از او به تو فرزندى عنايت كند. پس ابراهيم(ع) با او ازدواج كرد و خداى متعال از او به آن حضرت، اسماعيل(ع) را روزى داد و حضرت ابراهيم آن دو را به مكه برد... و هاجر قبل از سيد و سرورش ساره از دنيا رفت و... <ref>ر.ك: همان، ص817-818</ref>. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
مصحح براى كتاب حاضر، در پايان كتاب فقط فهرست تفصيلى مطالب را فراهم كرده و متأسفانه فهارس فنى و حتى فهرست منابع را نيز آماده نكرده است. بانوى مصحح، زندگىنامه نويسنده كتاب حاضر را نيز بهصورت مختصر ذكر كرده است | مصحح براى كتاب حاضر، در پايان كتاب فقط فهرست تفصيلى مطالب را فراهم كرده و متأسفانه فهارس فنى و حتى فهرست منابع را نيز آماده نكرده است. بانوى مصحح، زندگىنامه نويسنده كتاب حاضر را نيز بهصورت مختصر ذكر كرده است <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص7-8</ref>. | ||
==پانويس == | |||
<references /> | |||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
مقدمه و متن كتاب. | مقدمه و متن كتاب. |
ویرایش