پرش به محتوا

تفسیر نسفی: تفاوت میان نسخه‌ها

۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ اکتبر ۲۰۱۶
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۵: خط ۴۵:




«تفسير نسفى»، تأليف ابوحفص نجم‌الدين عمر بن محمد نسفى (462 - 538ق)، ترجمه‌اى كهن از قرآن مجيد به فارسى موزون و مسجّع است كه با تصحيح و مقدمه دكتر عزيزالله جوينى منتشر شده است.
'''تفسير نسفى'''، تأليف ابوحفص نجم‌الدين عمر بن محمد نسفى (462 - 538ق)، ترجمه‌اى كهن از قرآن مجيد به فارسى موزون و مسجّع است كه با تصحيح و مقدمه دكتر عزيزالله جوينى منتشر شده است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۵۹: خط ۵۹:
محقق كتاب برخى فوايد اين تفسير را اين‌گونه بيان كرده است:
محقق كتاب برخى فوايد اين تفسير را اين‌گونه بيان كرده است:


1. به‌هيچ‌وجه مزاحمت و برخورد ميان سنّى و شيعه در سرتاسر اين كتاب ديده نمى‌شود و بالعكس هر كس ترجمه سوره «و الفجر» را بخواند گمان مى‌كند كه امام نسفى شيعه بوده است؛ زيرا مى‌گويد: «سوگند به سپيده‌دم روز اوّل محرّم و سوگند به دهه عاشوراى محترم و سوگند به سپيده‌دم روز اوّل ماه رمضان و سوگند به دهه آخرين ماه رمضان...» <ref>ج 2، ص 1159</ref>.
#به‌هيچ‌وجه مزاحمت و برخورد ميان سنّى و شيعه در سرتاسر اين كتاب ديده نمى‌شود و بالعكس هر كس ترجمه سوره «و الفجر» را بخواند گمان مى‌كند كه امام نسفى شيعه بوده است؛ زيرا مى‌گويد: «سوگند به سپيده‌دم روز اوّل محرّم و سوگند به دهه عاشوراى محترم و سوگند به سپيده‌دم روز اوّل ماه رمضان و سوگند به دهه آخرين ماه رمضان...» <ref>ج 2، ص 1159</ref>.
 
#موزون بودن عبارات و صنايع بديعى و عروضى آن، نشان مى‌دهد كه مردم ما شيفته جاذبه‌هاى شعرى بوده و جامعه ايرانى همواره از شعر و موسيقى در هر مرحله‌اى كه بوده استقبال كرده‌اند.
2. موزون بودن عبارات و صنايع بديعى و عروضى آن، نشان مى‌دهد كه مردم ما شيفته جاذبه‌هاى شعرى بوده و جامعه ايرانى همواره از شعر و موسيقى در هر مرحله‌اى كه بوده استقبال كرده‌اند.
#از نظر واژگان و تعبيرات اصيل به‌قدرى غنى است كه مى‌تواند پشتوانه زبان فارسى و دستمايه فرهنگستان زبان و ادب فارسى در ايران گردد، لغاتى همچون: آسغده، آگفت، آماشتن، انفرز، بسوج كردن، چفسيدن، خويدرها و صدها واژه ديگر <ref>مقدمه چاپ سوم، ص 8</ref>.
 
3. از نظر واژگان و تعبيرات اصيل به‌قدرى غنى است كه مى‌تواند پشتوانه زبان فارسى و دستمايه فرهنگستان زبان و ادب فارسى در ايران گردد، لغاتى همچون: آسغده، آگفت، آماشتن، انفرز، بسوج كردن، چفسيدن، خويدرها و صدها واژه ديگر <ref>مقدمه چاپ سوم، ص 8</ref>.


محقق كتاب معتقد است كه در گذشته مردم چنان پاى‌بند به اصول عقايد و هم معتقد به حفظ و حراست آثار اسلامى بودند كه هرگونه سهل‌انگارى و لاقيدى در ترجمه و تفسير قرآن كريم يا در خطّ و تذهيب و ترصيع آن را گناهى بزرگ مى‌شمردند و خود را مستحقّ خشم و غضب پروردگار؛ به همين جهت است كه در ترجمه‌هاى قرآنى قرن‌هاى چهارم و پنجم و ششم - اندكى فراتر و فروتر - هرگز خطائى در لفظ و معنى ديده نمى‌شود يا نكته‌اى كه از سستى و بى‌مايگى آنان حكايت كند به چشم نمى‌خورد.
محقق كتاب معتقد است كه در گذشته مردم چنان پاى‌بند به اصول عقايد و هم معتقد به حفظ و حراست آثار اسلامى بودند كه هرگونه سهل‌انگارى و لاقيدى در ترجمه و تفسير قرآن كريم يا در خطّ و تذهيب و ترصيع آن را گناهى بزرگ مى‌شمردند و خود را مستحقّ خشم و غضب پروردگار؛ به همين جهت است كه در ترجمه‌هاى قرآنى قرن‌هاى چهارم و پنجم و ششم - اندكى فراتر و فروتر - هرگز خطائى در لفظ و معنى ديده نمى‌شود يا نكته‌اى كه از سستى و بى‌مايگى آنان حكايت كند به چشم نمى‌خورد.
خط ۷۱: خط ۶۹:
دكتر جوينى در پيشگفتار مفصلش بر كتاب، روش ترجمه و تفسير نسفى را اين‌گونه بيان كرده است:
دكتر جوينى در پيشگفتار مفصلش بر كتاب، روش ترجمه و تفسير نسفى را اين‌گونه بيان كرده است:


1. نسفى كوشيده است تا از نظم و ترتيب كلمات قرآن و نيز از اوزان و محسنات لفظى و معنوى و سيلاب‌هاى كشيده و در بعضى موارد - به مقتضاى حال - از سيلاب‌هاى كوتاه و ساير صنايع هنرى تقليد كند و در اين راه توفيق فراوان به دست آورده است.
#نسفى كوشيده است تا از نظم و ترتيب كلمات قرآن و نيز از اوزان و محسنات لفظى و معنوى و سيلاب‌هاى كشيده و در بعضى موارد - به مقتضاى حال - از سيلاب‌هاى كوتاه و ساير صنايع هنرى تقليد كند و در اين راه توفيق فراوان به دست آورده است.
 
#در موقع شرح و توضيح آيه - كه نام امكنه و اشخاص را آورده است - سعى كرده تا سجع و موازنه و لف و نشر را رعايت كند.
2. در موقع شرح و توضيح آيه - كه نام امكنه و اشخاص را آورده است - سعى كرده تا سجع و موازنه و لف و نشر را رعايت كند.
#در موقع بيان يك مطلب علمى، مانند مجاز و استعاره، باز هم موازنه را برقرار كرده است.
 
#گاهى به اختلاف قرائتى كه در قرآن موجود بوده است اشاره كرده و درعين‌حال از موازنه خوددارى نكرده است، مانند: باز سخت شد دل‌هاتان بعد ديدن اين عبر، پس اين دل‌ها همچون سنگ است، بلك سخت‌تر و از سنگ‌ها سنگ است كه از وى جوى‌ها مى‌روان شود و از سنگ‌ها سنگ است كه مى‌بشكافد و آب از وى مى‌چكان شود و از سنگ‌ها سنگ است كه از ترس خداى تعالى از بالا سوى نشيب مى‌دوان شود و خداى تعالى غافل نيست از آنچه مى‌كنيت اى جهودان و چون مغايبه خوانى معنى اين بود كه غافل نيست خداى تعالى از آنچه مى‌كنند آن جهودان، اى مؤمنان <ref>سوره 2، آيه 74</ref>.
3. در موقع بيان يك مطلب علمى، مانند مجاز و استعاره، باز هم موازنه را برقرار كرده است.
#اختلاف نظرى كه در بين مفسران موجود بوده، بدون ذكر نام آنان، به كلمه «قيل» بسنده كرده است مانند: «و چون تن‌ها با جان‌ها يار كرده شوند و «قيل»: و چون نيك با نيك و بد با بد جفت گرفته شوند و «قيل»: و چون تن نيك با فرشته و تن بد با ديو قرين كرده شوند» <ref>سوره 81، آيه 7</ref>.
 
4. گاهى به اختلاف قرائتى كه در قرآن موجود بوده است اشاره كرده و درعين‌حال از موازنه خوددارى نكرده است، مانند: باز سخت شد دل‌هاتان بعد ديدن اين عبر، پس اين دل‌ها همچون سنگ است، بلك سخت‌تر و از سنگ‌ها سنگ است كه از وى جوى‌ها مى‌روان شود و از سنگ‌ها سنگ است كه مى‌بشكافد و آب از وى مى‌چكان شود و از سنگ‌ها سنگ است كه از ترس خداى تعالى از بالا سوى نشيب مى‌دوان شود و خداى تعالى غافل نيست از آنچه مى‌كنيت اى جهودان و چون مغايبه خوانى معنى اين بود كه غافل نيست خداى تعالى از آنچه مى‌كنند آن جهودان، اى مؤمنان <ref>سوره 2، آيه 74</ref>.
 
5. اختلاف نظرى كه در بين مفسران موجود بوده، بدون ذكر نام آنان، به كلمه «قيل» بسنده كرده است مانند: «و چون تن‌ها با جان‌ها يار كرده شوند و «قيل»: و چون نيك با نيك و بد با بد جفت گرفته شوند و «قيل»: و چون تن نيك با فرشته و تن بد با ديو قرين كرده شوند» <ref>سوره 81، آيه 7</ref>.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش