پرش به محتوا

جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۸: خط ۳۸:




== معرفى اجمالى ==


 
'''جامع البيان في تفسير القرآن'''، اثر ابوجعفر محمد بن جرير طبرى، يكى از مهم‌ترين و تأثيرگذارترين تفاسير جهان اسلام است كه به «تفسير طبرى» نيز معروف مى‌باشد.
«جامع البيان في تفسير القرآن»، اثر ابوجعفر محمد بن جرير طبرى، يكى از مهم‌ترين و تأثيرگذارترين تفاسير جهان اسلام است كه به «تفسير طبرى» نيز معروف مى‌باشد.


اين اثر، به زبان عربى و حدودا در اواخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم هجرى نوشته شده است.
اين اثر، به زبان عربى و حدودا در اواخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم هجرى نوشته شده است.
خط ۶۷: خط ۶۵:
در تبيين مبانى تفسيرنگارى طبرى، مى‌توان به نكات زير اشاره نمود:
در تبيين مبانى تفسيرنگارى طبرى، مى‌توان به نكات زير اشاره نمود:


1. تمسك به ظاهر آيات: تمسك به ظاهر آيات، در نقد و داورى و جرح و تعديل، ميان روايات متعارض، يكى از مستندات طبرى است. او در برخى از موارد، اقوال علما را به دليل مخالفت با ظاهر آيه، مردود دانسته و گاهى نيز از معيار هماهنگى با ظاهر آيه، براى گزينش تفسيرى مناسب، بهره گرفته است <ref>همان، ص 85</ref>.
#تمسك به ظاهر آيات: تمسك به ظاهر آيات، در نقد و داورى و جرح و تعديل، ميان روايات متعارض، يكى از مستندات طبرى است. او در برخى از موارد، اقوال علما را به دليل مخالفت با ظاهر آيه، مردود دانسته و گاهى نيز از معيار هماهنگى با ظاهر آيه، براى گزينش تفسيرى مناسب، بهره گرفته است <ref>همان، ص 85</ref>.
 
#سياق آيات و پيوستگى آن‌ها: طبرى در سراسر تفسير خود براى فهم آيات، تعيين معناى بعضى الفاظ آيات و نيز در قبول و رد روايات و... از سياق آيه، آيه‌ها و جمله‌هاى قرآنى بهره گرفته و رازهاى پنهانى آيات را هويدا ساخته است؛ به‌گونه‌اى كه با تصفح و جستجوى اجمالى در مجلدات «جامع البيان» به اين حقيقت دست مى‌يابيم كه سياق آيات و دلالت آن، جايگاه ويژه‌اى در اين تفسير دارد <ref>همان، ص 86</ref>.
2. سياق آيات و پيوستگى آن‌ها: طبرى در سراسر تفسير خود براى فهم آيات، تعيين معناى بعضى الفاظ آيات و نيز در قبول و رد روايات و... از سياق آيه، آيه‌ها و جمله‌هاى قرآنى بهره گرفته و رازهاى پنهانى آيات را هويدا ساخته است؛ به‌گونه‌اى كه با تصفح و جستجوى اجمالى در مجلدات «جامع البيان» به اين حقيقت دست مى‌يابيم كه سياق آيات و دلالت آن، جايگاه ويژه‌اى در اين تفسير دارد <ref>همان، ص 86</ref>.
#استناد به حكم عقل: يكى ديگر از معيارهاى طبرى در نقد و داورى بين اقوال مختلف، حكم عقل است. با آنكه تفسير طبرى بعد از خود قرآن، به روايات منقول پيامبر(ص) تكيه مى‌كند، اما هرگاه آيه‌اى فاقد دليل قرآنى و روايت تفسيرى باشد، يا روايات با هم متعارض به نظر رسند، او از حكم عقل و ملاك‌هاى عقلى براى فهم آيه يا ترجيح يكى از احاديث بر ديگر احاديث، بهره گرفته است <ref>همان، ص 90</ref>.
 
#استناد به «روايت معتبر» و يا صحيح: معيار ديگر طبرى، وجود روايت معتبر در جهت تأييد يكى از اقوال مختلف است. در نگاه طبرى، خبر قطعى، خبر يقينى يا خبر متواترى است كه از شخص رسول(ص) شنيده شده باشد و يا خبر صحيحى است كه توسط راويان عادل از پيامبر(ص) رسيده باشد <ref>همان، ص 91</ref>.
3. استناد به حكم عقل: يكى ديگر از معيارهاى طبرى در نقد و داورى بين اقوال مختلف، حكم عقل است. با آنكه تفسير طبرى بعد از خود قرآن، به روايات منقول پيامبر(ص) تكيه مى‌كند، اما هرگاه آيه‌اى فاقد دليل قرآنى و روايت تفسيرى باشد، يا روايات با هم متعارض به نظر رسند، او از حكم عقل و ملاك‌هاى عقلى براى فهم آيه يا ترجيح يكى از احاديث بر ديگر احاديث، بهره گرفته است <ref>همان، ص 90</ref>.
#استناد به اجماع اهل تأويل و يا رأى اكثريت آن‌ها: معيار ديگر طبرى در نقد و داورى بين اقوال مختلف در تفسير آيات، «اجماع علما و اهل تأويل يا قول و رأى اكثريت آنها» است. او در بسيارى از موارد، از اين معيار سود جسته و اقوالى را كه در جهت هماهنگى با اجماع اهل تأويل نيست، به‌شدت رد كرده و نپذيرفته است <ref>همان، ص 93</ref>.
 
#شيوه بيانى معمول عرب: طبرى به «شيوه زبانى عرب» نيز تكيه‌اى درخور دارد و از آن چونان معيارى در گزينش و نقد بهره گرفته است. اين مورد شايد بيشترين تكيه طبرى را شكل دهد، بدين سان قولى را كه هماهنگ با شيوه معمول و بيان فصيح عرب و استعمال معروف كلام آنان باشد، بر ساير اقوال ترجيح داده و آرائى را كه مخالف آن باشد، مردود دانسته است <ref>همان، ص 94</ref>.
4. استناد به «روايت معتبر» و يا صحيح: معيار ديگر طبرى، وجود روايت معتبر در جهت تأييد يكى از اقوال مختلف است. در نگاه طبرى، خبر قطعى، خبر يقينى يا خبر متواترى است كه از شخص رسول(ص) شنيده شده باشد و يا خبر صحيحى است كه توسط راويان عادل از پيامبر(ص) رسيده باشد <ref>همان، ص 91</ref>.
#اصالت تعميم: طبرى بر اين باور است كه كلام الهى، به لحاظ معنا، دامنه‌اى گسترده دارد، بدين سان تا آنجا كه امكان داشته باشد، كوشيده است از تقييد و محدودسازى دامنه معناى واژه بپرهيزد. او در سراسر تفسيرش، بر تمسك به «معيار تعميم» پافشارى كرده و بارها عباراتى از اين قبيل را تكرار نموده است: «إن ما جاء في آي الكتاب عاما في معنى فالواجب الحكم به على عمومه حتى يخصه ما يجب التسليم له، فإذا خص منه شيء كان ما خص منه خارجا من ظاهره و حكم سائره على العموم». تمسك بدين معيار، گاهى باعث مى‌شود كه طبرى در ميان آراء مختلف، هيچ‌كدام را به علت محدوديت برنگزيند، بلكه خود نظرى كلى‌تر پيشنهاد نمايد <ref>همان، ص 96</ref>.
 
#فرهنگ روزگار نزول: قرآن كريم در روزگارى نازل شده است كه مردمان با فرهنگ و ارزش‌هايى زندگى مى‌كردند، بى‌گمان، قرآن بدون درنگريستن به آن فرهنگ، سخن نگفته است و مفسران با توجه به فرهنگ نزول و مرتبط ساختن آيه با آن در تبيين و تفسير آيه، نكته‌هاى آموزنده‌اى ارائه داده‌اند. طبرى در اين زمينه، در تفسير آيات كوششى درخور دارد و توجه بدان را چونان معيارى در ارزيابى نقل‌ها و ديدگاه‌ها و يا استوارسازى ديدگاه خود، بسى به كار گرفته است <ref>همان، ص 99</ref>.
5. استناد به اجماع اهل تأويل و يا رأى اكثريت آن‌ها: معيار ديگر طبرى در نقد و داورى بين اقوال مختلف در تفسير آيات، «اجماع علما و اهل تأويل يا قول و رأى اكثريت آنها» است. او در بسيارى از موارد، از اين معيار سود جسته و اقوالى را كه در جهت هماهنگى با اجماع اهل تأويل نيست، به‌شدت رد كرده و نپذيرفته است <ref>همان، ص 93</ref>.
#استناد به قياس: طبرى، فقيهى است بزرگ و صاحب مكتب و در فقه، خود داراى مبنا و اصول. وى در تفسير آيات، گاه به «قياس» كه از منابع استنباط است نيز روى آورده است.
 
6. شيوه بيانى معمول عرب: طبرى به «شيوه زبانى عرب» نيز تكيه‌اى درخور دارد و از آن چونان معيارى در گزينش و نقد بهره گرفته است. اين مورد شايد بيشترين تكيه طبرى را شكل دهد، بدين سان قولى را كه هماهنگ با شيوه معمول و بيان فصيح عرب و استعمال معروف كلام آنان باشد، بر ساير اقوال ترجيح داده و آرائى را كه مخالف آن باشد، مردود دانسته است <ref>همان، ص 94</ref>.
 
7. اصالت تعميم: طبرى بر اين باور است كه كلام الهى، به لحاظ معنا، دامنه‌اى گسترده دارد، بدين سان تا آنجا كه امكان داشته باشد، كوشيده است از تقييد و محدودسازى دامنه معناى واژه بپرهيزد. او در سراسر تفسيرش، بر تمسك به «معيار تعميم» پافشارى كرده و بارها عباراتى از اين قبيل را تكرار نموده است: «إن ما جاء في آي الكتاب عاما في معنى فالواجب الحكم به على عمومه حتى يخصه ما يجب التسليم له، فإذا خص منه شيء كان ما خص منه خارجا من ظاهره و حكم سائره على العموم». تمسك بدين معيار، گاهى باعث مى‌شود كه طبرى در ميان آراء مختلف، هيچ‌كدام را به علت محدوديت برنگزيند، بلكه خود نظرى كلى‌تر پيشنهاد نمايد <ref>همان، ص 96</ref>.
 
8. فرهنگ روزگار نزول: قرآن كريم در روزگارى نازل شده است كه مردمان با فرهنگ و ارزش‌هايى زندگى مى‌كردند، بى‌گمان، قرآن بدون درنگريستن به آن فرهنگ، سخن نگفته است و مفسران با توجه به فرهنگ نزول و مرتبط ساختن آيه با آن در تبيين و تفسير آيه، نكته‌هاى آموزنده‌اى ارائه داده‌اند. طبرى در اين زمينه، در تفسير آيات كوششى درخور دارد و توجه بدان را چونان معيارى در ارزيابى نقل‌ها و ديدگاه‌ها و يا استوارسازى ديدگاه خود، بسى به كار گرفته است <ref>همان، ص 99</ref>.
 
9. استناد به قياس: طبرى، فقيهى است بزرگ و صاحب مكتب و در فقه، خود داراى مبنا و اصول. وى در تفسير آيات، گاه به «قياس» كه از منابع استنباط است نيز روى آورده است.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش