پرش به محتوا

سهلگی، محمد بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
|-
|-
|نام پدر  
|نام پدر  
| data-type="authorfatherName" |
| data-type="authorfatherName" |علی
|-
|-
|متولد  
|متولد  
| data-type="authorbirthDate" |
| data-type="authorbirthDate" |380 و یا 381ق
|-
|-
|محل تولد
|محل تولد
خط ۱۸: خط ۱۸:
|-
|-
|رحلت  
|رحلت  
| data-type="authorDeathDate" |477 ق
| data-type="authorDeathDate" |جمادى‌الآخر 476ق  یا 477 ق
|-
|-
|اساتید
|اساتید
خط ۲۴: خط ۲۴:
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
| data-type="authorWritings" |[[دفتر روشنایی: از میراث عرفانی بایزد بسطامی]]  
| data-type="authorWritings" |[[دفتر روشنایی]]  
|- class="articleCode"
|- class="articleCode"
|کد مؤلف
|کد مؤلف
خط ۳۱: خط ۳۱:
</div>
</div>


'''ابوالفضل محمد بن على سهلگى بسطامى'''  (379-477) از مشايخ بزرگ تصوف در نيمة دوم قرن پنجم هجرى است كه زندگی‌نامه نويسان او، همه، به مقام او در علم و در تصوّف تصريح كرده‌اند و از تأليفاتى كه وى در زمينه‌ى معارف صوفيه داشته است، ياد كرده‌اند. همچنين از جمع اصحاب او در تصوّف، مؤلفانى از نوع عبدالغافر فارسى و ابوسعد سمعانى از سهلگى به عنوان «پير صوفيان» و «يگانه‌ى روزگار» نام برده‌اند و منزلت او را در علم و تصوّف ستوده‌اند. عبدالغافر فارسى مى‌گويد سهلگى به نيشابور آمد و در اين شهر به روايت حديث پرداخت و سپس نيشابور را ترك گفت. نسبت سهلگى ظاهراً از نام نياى او «سهل» گرفته شده است؛ يعنى از نام جدّ اعلاى او. سهلگى زنجيره‌ى گسترده‌اى از مشايخ را در همين كتاب النور نام مى‌برد كه از ايشان روايات مربوط به بايزيد شنيده است؛ ولى به هيچ واقعه‌اى از وقايع زندگى خود، در اين كتاب، اشاره نكرده است. تنها از ديدار خويش با ابوسعيدابوالخير بر سرِ خاک بايزيد ياد كرده است. آن جا كه مى‌گويد: «بوسعيد به هنگامى كه بر سرِ گورِ بايزيد با وجاهتِ خاصّ خود حاضر بود، به خاک بايزيد اشاره كرد و گفت: «اين پير گفته است كه خداى تعالى گام‌هاى اوليا را نثار زمين قرار داده است، اين حسودان چه مى‌گويند؟» مقصودش اين بود كه چون است كه بدين راضى نمى‌شوند؟ اين ديدار بايد قبل از سال 425ق كه سال درگذشت ابوالحسن خرقانى است، اتّفاق افتاده است و سفر بوسعيد به بسطام قبل از اين تاريخ بوده است و ظاهراً ابوسعيد بيش از يك سفر به بسطام نداشته است. بعضى افراد خاندانِ سهلگى، پس از او در ناحيه بسطام مى‌زيسته‌اند و بعضى از ايشان با خاندان بايزيد از طريق مُصاهَرَت، خويشاوندى داشته‌اند. سال درگذشت سهلگى را ابوسعد سمعانى در جمادى‌الآخر 476ق نوشته است و عبدالغافر فارسى 477 ق. همگان اجماع دارند كه وى در هنگام مرگ 96 ساله بوده است و بر اين تقدير سال تولّد او را مى‌توان 380 و يا 381 دانست. سهلگى، تاريخ روايات خود را ثبت نكرده است؛ مگر يك مورد كه مى‌گويد در تاريخ شعبان سال 419ق از ابوعبدالله محمد بن [[شیرازی، عبدالله|عبدالله شيرازى]] شنيدم كه گفت (بند 502). از آثار ديگر سهلگى به جز كتاب النّور از كتاب فضايل اشعرى نام و نشانى داريم و رافعى قزوينى در كتاب التدوين، در شرح حال مسعودبن عبدالواحد بن خسرو قهرمانى قزوينى مى‌گويد كه ابن مسعود كتاب «فضايل اشعرى» تأليف ابوالفضل سهلگى را بر على بن حيدر رَزبُرى در سال 564ق سماع كرده است و على بن حيدر از فقيه حجازى و او از خليل بن عبدالجبّار و او از شيخ سهلگى اين كتاب را روايت مى‌كرده است.
'''ابوالفضل محمد بن على سهلگى بسطامى'''  (380 یا381 -476 یا 477ق) از مشایخ بزرگ تصوف در نیمه دوم قرن پنجم هجرى است که زندگی‌نامه نویسان او، همه، به مقام او در علم و در تصوّف تصریح کرده‌اند و از تألیفاتى که وى در زمینه‌ى معارف صوفیه داشته است، یاد کرده‌اند. همچنین از جمع اصحاب او در تصوّف، مؤلفانى از نوع عبدالغافر فارسى و ابوسعد سمعانى از سهلگى به عنوان «پیر صوفیان» و «یگانه‌ى روزگار» نام برده‌اند و منزلت او را در علم و تصوّف ستوده‌اند. عبدالغافر فارسى مى‌گوید سهلگى به نیشابور آمد و در این شهر به روایت حدیث پرداخت و سپس نیشابور را ترک گفت. نسبت سهلگى ظاهراً از نام نیاى او «سهل» گرفته شده است؛ یعنى از نام جدّ اعلاى او. سهلگى زنجیره‌ى گسترده‌اى از مشایخ را در همین کتاب النور نام مى‌برد که از ایشان روایات مربوط به بایزید شنیده است؛ ولى به هیچ واقعه‌اى از وقایع زندگى خود، در این کتاب، اشاره نکرده است. تنها از دیدار خویش با ابوسعیدابوالخیر بر سرِ خاک بایزید یاد کرده است. آن جا که مى‌گوید: «بوسعید به هنگامى که بر سرِ گورِ بایزید با وجاهتِ خاصّ خود حاضر بود، به خاک بایزید اشاره کرد و گفت: «این پیر گفته است که خداى تعالى گام‌هاى اولیا را نثار زمین قرار داده است، این حسودان چه مى‌گویند؟» مقصودش این بود که چون است که بدین راضى نمى‌شوند؟ این دیدار باید قبل از سال 425ق که سال درگذشت ابوالحسن خرقانى است، اتّفاق افتاده است و سفر بوسعید به بسطام قبل از این تاریخ بوده است و ظاهراً ابوسعید بیش از یک سفر به بسطام نداشته است. بعضى افراد خاندانِ سهلگى، پس از او در ناحیه بسطام مى‌زیسته‌اند و بعضى از ایشان با خاندان بایزید از طریق مُصاهَرَت، خویشاوندى داشته‌اند.


== وفات ==
سال درگذشت سهلگى را ابوسعد سمعانى در جمادى‌الآخر 476ق نوشته است و عبدالغافر فارسى 477 ق. همگان اجماع دارند که وى در هنگام مرگ 96 ساله بوده است و بر این تقدیر سال تولّد او را مى‌توان 380 و یا 381 دانست. سهلگى، تاریخ روایات خود را ثبت نکرده است؛ مگر یک مورد که مى‌گوید در تاریخ شعبان سال 419ق از ابوعبدالله محمد بن [[شیرازی، عبدالله|عبدالله شیرازى]] شنیدم که گفت (بند 502). از آثار دیگر سهلگى به جز کتاب النّور از کتاب فضایل اشعرى نام و نشانى داریم و رافعى قزوینى در کتاب التدوین، در شرح حال مسعودبن عبدالواحد بن خسرو قهرمانى قزوینى مى‌گوید که ابن مسعود کتاب «فضایل اشعرى» تألیف ابوالفضل سهلگى را بر على بن حیدر رَزبُرى در سال 564ق سماع کرده است و على بن حیدر از فقیه حجازى و او از خلیل بن عبدالجبّار و او از شیخ سهلگى این کتاب را روایت مى‌کرده است.


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش