۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
به طور كلى [[زیدان، جرجی|زيدان]] در نگارش تاريخ تمدن اسلامى سهاصل ذيل را مبناى كار خويش قرارداده است: 1- ريشهشناسى تمدن اسلامى، 2- تعليل حوادث و رويدادها تاريخى، 3- كشف حقيقت تمدن اسلامى. | به طور كلى [[زیدان، جرجی|زيدان]] در نگارش تاريخ تمدن اسلامى سهاصل ذيل را مبناى كار خويش قرارداده است: 1- ريشهشناسى تمدن اسلامى، 2- تعليل حوادث و رويدادها تاريخى، 3- كشف حقيقت تمدن اسلامى. | ||
#ريشهشناسى تمدن اسلامى | |||
#:[[زیدان، جرجی|زيدان]] در ريشهشناسى نهضت عربى و فتوحات اسلامى به اين نكته اشاره مىكند كه اعراب عدنانى از استعداد تمدنسازى برخوردار بودند؛ ولى به دليل اشتغال به منازعههاى داخلى، اين استعداد امكان بروز نمىيافت. اين وضعيت همچنان ادامه داشت تا آنكه با يك تهاجم خارجى، آن هم خارجيان متمدن؛ يعنى مردم حبشه در سال موسوم به عامالفيل قرار گرفتند و همين فشار موجب شد كه به خود بيايند و راه ترقى خويش را پيدا كنند. | |||
[[زیدان، جرجی|زيدان]] در ريشهشناسى نهضت عربى و فتوحات اسلامى به اين نكته اشاره مىكند كه اعراب عدنانى از استعداد تمدنسازى برخوردار بودند؛ ولى به دليل اشتغال به منازعههاى داخلى، اين استعداد امكان بروز نمىيافت. اين وضعيت همچنان ادامه داشت تا آنكه با يك تهاجم خارجى، آن هم خارجيان متمدن؛ يعنى مردم حبشه در سال موسوم به عامالفيل قرار گرفتند و همين فشار موجب شد كه به خود بيايند و راه ترقى خويش را پيدا كنند. | #:[[زیدان، جرجی|زيدان]] واقعه عامالفيل را يكى از علل طبيعى نهضت اسلامى مىداند كه زمينهساز پيدايش مردانى تاريخساز شد. وى به طور كلّى غليان فكرى از نظر دين و ادبيات را لازمه طبيعى پيشرفت اسلام - همانند ديگر نهضتهاى دينى - مىداند. | ||
#:از ديدگاه زيدان سواى پيدايش غليان فكرى كه از نظر دينى و ادبى در ميان اعراب پديد آمد و در حقيقت حكم مقدمه لازم و طبيعى ظهور اسلام را داشت، سه عامل ديگر نيز زمينهساز گسترش و سهولت پذيرش اسلام در ميان ديگر ملل بود: | |||
[[زیدان، جرجی|زيدان]] واقعه عامالفيل را يكى از علل طبيعى نهضت اسلامى مىداند كه زمينهساز پيدايش مردانى تاريخساز شد. وى به طور كلّى غليان فكرى از نظر دين و ادبيات را لازمه طبيعى پيشرفت اسلام - همانند ديگر نهضتهاى دينى - مىداند. | #:الف) اختلافهاى دينى ميان روميان | ||
#:ب) آشفتگى اوضاع سياسى اجتماعى ایران | |||
از ديدگاه زيدان سواى پيدايش غليان فكرى كه از نظر دينى و ادبى در ميان اعراب پديد آمد و در حقيقت حكم مقدمه لازم و طبيعى ظهور اسلام را داشت، سه عامل ديگر نيز زمينهساز گسترش و سهولت پذيرش اسلام در ميان ديگر ملل بود: | #:ج) دشمنى ميان مسيحيان و يهوديان | ||
#تعليل حوادث | |||
الف) اختلافهاى دينى ميان روميان | #:[[زیدان، جرجی|زيدان]] درباره علل رويدادهاى تاريخ اسلام، بهويژه بر موارد زير، تأكيد مىكند: | ||
#:الف) دلايل پيشرفت مسلمانان: پيشرفت سريع مسلمانان از ديدگاه زيدان داراى اهميت ويژه است. او درباره علل اين پيشرفت به يازده مورد زير اشاره مىكند: | |||
ب) آشفتگى اوضاع سياسى اجتماعى ایران | #:#سبک بارى و چابكى اعراب؛ | ||
#:#ايمان به قضا و قدر؛ | |||
ج) دشمنى ميان مسيحيان و يهوديان | #:#زبردستى در تيراندازى و سواركارى؛ | ||
#:#توجّه كامل به انتخاب فرمانده سپاه؛ | |||
#:#بردبارى و پايدارى؛ | |||
#:#اعتقاد به برترى يافتن اعراب؛ | |||
[[زیدان، جرجی|زيدان]] درباره علل رويدادهاى تاريخ اسلام، بهويژه بر موارد زير، تأكيد مىكند: | #:#وجود خط بازگشت؛ | ||
#:#نفاق و اختلاف داخلى مردم ایران و روم؛ | |||
الف) دلايل پيشرفت مسلمانان: پيشرفت سريع مسلمانان از ديدگاه زيدان داراى اهميت ويژه است. او درباره علل اين پيشرفت به يازده مورد زير اشاره مىكند: | #:#يهود؛ | ||
#:#دادگسترى، پرهيزگارى و خوشرفتارى مسلمانان؛ | |||
#:#واگذاشتن مردم به حال خود، در سرزمينهاى مفتوحه. | |||
#:[[زیدان، جرجی|زيدان]] در تبيين اين علل، با دقت و موشكافى به بيان نمونههایى از تاريخ مىپردازد كه در مواردى مىتواند به عنوان الگويى عملى مورد استفاده قرار گيرد. | |||
#:ب) چگونگى انتقال خلافت اسلامى به امويان: يكى از رويدادهاى شگفتانگيز تاريخ اسلام، انتقال خلافت اسلامى به بنىاميّه است؛ بنىاميّهاى كه سرسختانه با پيامبر صلىاللهعليهوآله مبارزه كردند و تا آخرين لحظه ممكن، از پذيرش اسلام سر باز زدند و تنها با فشار و قدرت نظامى به اسلام گردن نهادند، چگونه توانستند زمام دولت اسلامى را به دست گيرند؟ | |||
#:[[زیدان، جرجی|زيدان]] در پىجويى علل اين حادثه به اين موضوع اشاره مىكند كه رقابت مردم مكّه و مدينه موجب شد تا پس از بيعت مردم با على عليهالسلام، مخالفان وى مدينه را به سوى مكّه ترك گفته و برضد آن حضرت دسيسهچينى كنند. پس از آن، انتقال مركز خلافت از مدينه به كوفه، موجب شد كه على عليهالسلام مردمانى با وفا را از دست بدهد و گرفتار مردمان كوفه گردد. از آن سو، معاويه با برخوردارى از حمايت قبيله پرقدرت و پرشمار بنىاميّه، بسيارى از رجال كاردان و دنياطلب را پيرامون خود گردآورد و على عليهالسلام را در جنگ با خود ناكام گذاشت. موفقيّت معاويه در تثبيت پايههاى قدرتش در شام او را از چنان موقعيتى برخوردار ساخت كه حسن بن على عليهالسلام را كه مردم پس از شهادت پدرش با او بيعت كرده بودند، وادار به كنارهگيرى ساخت، و به اين ترتيب، زمينه براى حكومت بنىاميّه فراهم آمد. [[زیدان، جرجی|زيدان]] آنگاه به تشريح حكومت امويان و بيان علل روى كار آمدن آنها مىپردازد و در اين راستا موارد ذيل را يادآور مىشود: | |||
#:#گرد آمدن سياستمداران كاردان عرب، مثل عمروعاص، بر گرد معاويه؛ | |||
#:#بركنار بودن على عليهالسلام از حيله بازى سياسى و افسون و فسهگانه دنيوى؛ | |||
#:#بذل و بخشش فراوان معاويه و ديگر حكمرانهاى اموى؛ | |||
#:#حيلهگرى، مكارى و سياست بازى بنىاميّه و دست يازيدن به هر كارى براى پيش بردن مقاصد پليد خود. | |||
#:براساس همين ديدگاه، يعنى پرداختن به اسباب و علل رويدادها، زندگینامه خلفاى اموى و عباسى؛ مگر آنجاهایى كه به ماهيّت اين دو خاندان و كاركرد عمومى آنها مرتبط است، براى [[زیدان، جرجی|زيدان]] حائز اهميّت نيست؛ بلكه او بيشتر به علل پيدايش، تداوم و سقوط آنها اشاره مىكند. عياشى و خوشگذرانى حاكمان اين هر دو خاندان از علل ضعف و نابودى آنها بود؛ اما آنچه سقوط خاندان بنىعباس را به تأخير انداخت انتساب اين خاندان به بنىهاشم بود كه مردم را از گرفتن خلافت ايشان باز مىداشت تا آنكه مهاجمان مغول به عمر بلند خلافتشان پايان دادند. | |||
#:ج) علت توقّف مسلمانان در اروپا: از نگاه [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] علت اصلى توقف پيشروى مسلمانان در اروپا، شكست آنان در برابر فرانسه بود و چنانچه مسلمانان حاضر در اسپانيا در جنگ با اين بزرگترين كشور اروپايى پيروز مىشدند، امروز همه اروپاييان مسلمان مىبودند و همانند ديگر جاهاى مفتوحه، به زبان عربى سخن مىگفتند. | |||
#كشف حقيقت تمدن اسلامى | |||
#:از ديدگاه [[زیدان، جرجی|زيدان]] هر تمدنى ظاهرى دارد و حقيقتى. ظاهر تمدنها براى همگان قابل مشاهده است؛ مانند ثروت، شكوه، علم، ادبيات، صنعت و...؛ اما حقيقت تمدن، خير و شر حاصل از آن است كه تنها براى اهل پژوهش آشكار مىشود. وى ظواهر تمدن اسلامى را به امور اقتصادى، علوم، ادبيات، سياست و نظامهاى اجتماعى تقسيم كرده و چهار جلد از كتابش را به اين امور اختصاص داده است. البته هدف اصلى او بررسى و توصيف اين ظواهر نيست، بلكه مىخواهد از اين رذر به حقيقت تمدن اسلامى، يعنى خير و شر حاصل از آن پى ببرد و در هر يك از دورههاى تاريخ اسلام ميزان اين خير و شر و نيز علل و عواملش را كشف كند. | |||
[[زیدان، جرجی|زيدان]] در تبيين اين علل، با دقت و موشكافى به بيان نمونههایى از تاريخ مىپردازد كه در مواردى مىتواند به عنوان الگويى عملى مورد استفاده قرار گيرد. | |||
ب) چگونگى انتقال خلافت اسلامى به امويان: يكى از رويدادهاى شگفتانگيز تاريخ اسلام، انتقال خلافت اسلامى به بنىاميّه است؛ بنىاميّهاى كه سرسختانه با پيامبر صلىاللهعليهوآله مبارزه كردند و تا آخرين لحظه ممكن، از پذيرش اسلام سر باز زدند و تنها با فشار و قدرت نظامى به اسلام گردن نهادند، چگونه توانستند زمام دولت اسلامى را به دست گيرند؟ | |||
[[زیدان، جرجی|زيدان]] در پىجويى علل اين حادثه به اين موضوع اشاره مىكند كه رقابت مردم مكّه و مدينه موجب شد تا پس از بيعت مردم با على عليهالسلام، مخالفان وى مدينه را به سوى مكّه ترك گفته و برضد آن حضرت دسيسهچينى كنند. پس از آن، انتقال مركز خلافت از مدينه به كوفه، موجب شد كه على عليهالسلام مردمانى با وفا را از دست بدهد و گرفتار مردمان كوفه گردد. از آن سو، معاويه با برخوردارى از حمايت قبيله پرقدرت و پرشمار بنىاميّه، بسيارى از رجال كاردان و دنياطلب را پيرامون خود گردآورد و على عليهالسلام را در جنگ با خود ناكام گذاشت. موفقيّت معاويه در تثبيت پايههاى قدرتش در شام او را از چنان موقعيتى برخوردار ساخت كه حسن بن على عليهالسلام را كه مردم پس از شهادت پدرش با او بيعت كرده بودند، وادار به كنارهگيرى ساخت، و به اين ترتيب، زمينه براى حكومت بنىاميّه فراهم آمد. [[زیدان، جرجی|زيدان]] آنگاه به تشريح حكومت امويان و بيان علل روى كار آمدن آنها مىپردازد و در اين راستا موارد ذيل را يادآور مىشود: | |||
براساس همين ديدگاه، يعنى پرداختن به اسباب و علل رويدادها، زندگینامه خلفاى اموى و عباسى؛ مگر آنجاهایى كه به ماهيّت اين دو خاندان و كاركرد عمومى آنها مرتبط است، براى [[زیدان، جرجی|زيدان]] حائز اهميّت نيست؛ بلكه او بيشتر به علل پيدايش، تداوم و سقوط آنها اشاره مىكند. عياشى و خوشگذرانى حاكمان اين هر دو خاندان از علل ضعف و نابودى آنها بود؛ اما آنچه سقوط خاندان بنىعباس را به تأخير انداخت انتساب اين خاندان به بنىهاشم بود كه مردم را از گرفتن خلافت ايشان باز مىداشت تا آنكه مهاجمان مغول به عمر بلند خلافتشان پايان دادند. | |||
ج) علت توقّف مسلمانان در اروپا: از نگاه [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] علت اصلى توقف پيشروى مسلمانان در اروپا، شكست آنان در برابر فرانسه بود و چنانچه مسلمانان حاضر در اسپانيا در جنگ با اين بزرگترين كشور اروپايى پيروز مىشدند، امروز همه اروپاييان مسلمان مىبودند و همانند ديگر جاهاى مفتوحه، به زبان عربى سخن مىگفتند. | |||
از ديدگاه [[زیدان، جرجی|زيدان]] هر تمدنى ظاهرى دارد و حقيقتى. ظاهر تمدنها براى همگان قابل مشاهده است؛ مانند ثروت، شكوه، علم، ادبيات، صنعت و...؛ اما حقيقت تمدن، خير و شر حاصل از آن است كه تنها براى اهل پژوهش آشكار مىشود. وى ظواهر تمدن اسلامى را به امور اقتصادى، علوم، ادبيات، سياست و نظامهاى اجتماعى تقسيم كرده و چهار جلد از كتابش را به اين امور اختصاص داده است. البته هدف اصلى او بررسى و توصيف اين ظواهر نيست، بلكه مىخواهد از اين رذر به حقيقت تمدن اسلامى، يعنى خير و شر حاصل از آن پى ببرد و در هر يك از دورههاى تاريخ اسلام ميزان اين خير و شر و نيز علل و عواملش را كشف كند. | |||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۰۶: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
#بينش، عبدالحسين، روش شناسى [[زیدان، جرجی|جرجى زيدان]] در نگارش تاريخ تمدن اسلامى، مجله نامه تاريخ پژوهان، پاييز 1384، ش3، ص40-59. | |||
#مقدمه مؤلف. | |||
#مقدمه ناشر. | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: تاریخ (عمومی)]] | [[رده: تاریخ (عمومی)]] | ||
[[رده: تاریخ آسیا]] | [[رده: تاریخ آسیا]] | ||
[[رده:آبان (99)]] |
ویرایش