پرش به محتوا

اثری، ابواسحاق حوینی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
|-
|-
|نام پدر  
|نام پدر  
| data-type="authorfatherName" |
| data-type="authorfatherName" |محمد
|-
|-
|متولد  
|متولد  
| data-type="authorbirthDate" |
| data-type="authorbirthDate" |1375ق
|-
|-
|محل تولد
|محل تولد
| data-type="authorBirthPlace" |
| data-type="authorBirthPlace" |روستای حوین استان کفرشیخ مصر
|-
|-
|رحلت  
|رحلت  
خط ۲۲: خط ۲۲:
|-
|-
|اساتید
|اساتید
| data-type="authorTeachers" |[[         |            ]]
| data-type="authorTeachers" |[[عبدالعزیز بن باز]]
 
[[محمد نجیب مطیعی]]
[[                 |              ]]؛
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
| data-type="authorWritings" |[[             ]]
| data-type="authorWritings" |[[کتاب الزهد (اسد بن موسی)]]
 
[[فضائل فاطمة]]
[[                 ]]
|- class="articleCode"
|- class="articleCode"
|کد مؤلف
|کد مؤلف
خط ۳۶: خط ۳۴:
</div>
</div>


'''ابواسحاق حوینی''' (متولد 1375ق/ 1956م)، محدث معاصر از اهل تسنن، از شاگردان عبدالعزیز بن باز و صاحب آثار متعدد، از جمله «خصائص أميرالمؤمنين علي بن أبي‌طالب كرم الله وجهه» است.
'''ابواسحاق حوینی''' (متولد 1375ق/ 1956م)، محدث معاصر از اهل تسنن، از شاگردان [[عبدالعزیز بن باز]] و صاحب آثار متعدد، از جمله «[[خصائص أميرالمؤمنين علي بن أبي‌طالب كرم الله وجهه]]» است.


==زادروز، زادگاه و نسب==
==ولادت==
ابواسحاق حجازی بن محمد بن یوسف بن شریف حوینی مصری، در روز پنج‌شنبه اول ذی‌قعده سال 1375ق، برابر با 1956م، در روستای حوین استان کفرشیخ مصر در یک خانواده کشاورز به دنیا آمد<ref>ر.ک: پایگاه اینترنتی اهل سنت جاسک، شیخ ابواسحاق حوینی</ref>.
ابواسحاق حجازی بن محمد بن یوسف بن شریف حوینی مصری، در روز پنج‌شنبه اول ذی‌قعده سال 1375ق، برابر با 1956م، در روستای حوین استان کفرشیخ مصر در یک خانواده کشاورز به دنیا آمد<ref>ر.ک: پایگاه اینترنتی اهل سنت جاسک، شیخ ابواسحاق حوینی</ref>.


==تحصیل==
==تحصیلات==
ابواسحاق حوینی تحصیلات ابتدایی خود را در یک مدرسه دولتی در روستای مجاورشان به اسم «وزاریه» که دو کیلومتر از حوین دور بود، شروع کرد و شش سال در آنجا ماند. سپس برای تحصیلات مقدماتی راهی مدرسه شهید حمدی شهر کفرشیخ شد و بعد از یک سال وارد مدرسه متوسطه شهید ریاض شد و به دلیل دوری راه روستایشان از شهر، به‌همراه برادرانش در شهر یک خانه اجاره کردند.
ابواسحاق حوینی تحصیلات ابتدایی خود را در یک مدرسه دولتی در روستای مجاورشان به اسم «وزاریه» که دو کیلومتر از حوین دور بود، شروع کرد و شش سال در آنجا ماند.  
 
سپس برای تحصیلات مقدماتی راهی مدرسه شهید حمدی شهر کفرشیخ شد و بعد از یک سال وارد مدرسه متوسطه شهید ریاض شد و به دلیل دوری راه روستایشان از شهر، به‌همراه برادرانش در شهر یک خانه اجاره کردند.
 
بعد از تکمیل تحصیلات متوسطه، وارد دانشکده زبان اسپانیایی السن دانشگاه عین شمس قاهره شد. او در سه سال با رتبه بالا از دانشگاه فارغ‌التحصیل گردید. وی قصد داشت به عضویت انجمن زبان اسپانیایی درآید و با بورسیه دانشگاه به اسپانیا رفت، اما چون آن کشور را دوست نداشت، بازگشت<ref>ر.ک: همان</ref>.
بعد از تکمیل تحصیلات متوسطه، وارد دانشکده زبان اسپانیایی السن دانشگاه عین شمس قاهره شد. او در سه سال با رتبه بالا از دانشگاه فارغ‌التحصیل گردید. وی قصد داشت به عضویت انجمن زبان اسپانیایی درآید و با بورسیه دانشگاه به اسپانیا رفت، اما چون آن کشور را دوست نداشت، بازگشت<ref>ر.ک: همان</ref>.
وی قبل از دانشگاه اهتمام چندانی به کسب علم شرعی نداشت؛ تنها کیفیت نماز و دیگر احکام ساده دینی را می‌دانست. او در اواخر سال پایانی تحصیلات متوسطه خود (1395/74-1975م)، به قاهره رفت و همراه برادرش در خطبه جمعه شیخ عبدالحمید کشک در مسجد عین‌الحیات شرکت کرد. یک بار بعد از نماز، کتاب «صفة صلاة النبي» البانی را دید، برداشت و ورق زد، ولی چون قیمتش بالا بود آن را نخرید؛ تا اینکه مختصر آن کتاب را یافت و خرید. وقتی مطالعه کتاب را به پایان برد، متوجه شد بسیاری از اعمالی که مردم در نماز انجام می‌دهند و از والدین خود آموخته‌اند اشتباه است. برای همین مصمم شد که اصل کتاب را بخرد. بعد از آن تصمیم گرفت علم حدیث‌شناسی را بیاموزد.
وی قبل از دانشگاه اهتمام چندانی به کسب علم شرعی نداشت؛ تنها کیفیت نماز و دیگر احکام ساده دینی را می‌دانست. او در اواخر سال پایانی تحصیلات متوسطه خود (1395/74-1975م)، به قاهره رفت و همراه برادرش در خطبه جمعه شیخ عبدالحمید کشک در مسجد عین‌الحیات شرکت کرد. یک بار بعد از نماز، کتاب «صفة صلاة النبي» البانی را دید، برداشت و ورق زد، ولی چون قیمتش بالا بود آن را نخرید؛ تا اینکه مختصر آن کتاب را یافت و خرید. وقتی مطالعه کتاب را به پایان برد، متوجه شد بسیاری از اعمالی که مردم در نماز انجام می‌دهند و از والدین خود آموخته‌اند اشتباه است. برای همین مصمم شد که اصل کتاب را بخرد. بعد از آن تصمیم گرفت علم حدیث‌شناسی را بیاموزد.
وارد دانشگاه شد و شروع کرد به یافتن کتاب‌هایی درباره علم حدیث. روزی در خطبه جمعه نزد شیخ عبدالحمید بود و او حدیثی را بیان کرد، در آن تردید کرد، پس به دنبال آن رفت و متوجه شد که امام ابن قیم آن را ضعیف دانسته. او نیز شیخ عبدالحمید را از ضعف حدیث باخبر کرد، ولی شیخ عبدالحمید در پاسخ گفت: نظر ابن قیم اشتباه است، سپس سخنی به او گفت که از جمله بزرگ‌ترین عوامل برانگیزاننده وی برای کسب علم حدیث و علوم شرعی شد؛ گفت: فرزندم! قبل از آنکه اعتراض کنی، بیاموز. شیخ ابواسحاق می‌گوید: با شرم از پیش وی رفتم؛ گویا خروسی مرا نوک زده باشد.! درحالی وی را ترک کردم که درونم را اشتیاق زیادی برای آموختن علم حدیث فراگرفت. از آن پس هرکس را می‌یافت از وی درباره کسی که علم حدیث آموزش دهد، سؤال می‌کرد؛ تا اینکه شیخ محمد نجیب مطیعی را به وی معرفی کردند.
 
وی به دنبال کتاب‌های بیشتری گشت؛ تا اینکه صد حدیث اول از کتاب «سلسلةِ الأحاديث الضعيفة» علامه البانی را به دست آورد، متوجه شد که مؤلف بر احادیث منتشره بین مردم که صحیح نیستند، تمرکز کرده است. ملاحظه کرد که احکام شیخ بر احادیث کتاب یکی نیستند؛ یک بار گفته منکر است و یک بار گفته ضعیف است و یک بار گفته باطل! در پی آن شد تا بفهمد این مصطلحات چه هستند و چه تفاوتی با هم دارند. در این مورد از شیخ مطیعی سؤال کرد. او نیز کتابی تحت عنوان «تحت راية السنة» را که خود نگاشته بود، به وی پیشنهاد داد. کتاب را گرفت و از لابه‌لای کتاب اسامی کتاب‌های حدیثی را که شیخ البانی از آنها ذکر می‌کرد و معانی مصطلحات را شناخت. شیخ ابو‌اسحاق می‌گوید: دو سال با کتاب شیخ البانی همراه بودم که از دو سال تحصیل مفیدتر بود<ref>ر.ک: همان</ref>.
وارد دانشگاه شد و شروع کرد به یافتن کتاب‌هایی درباره علم حدیث. روزی در خطبه جمعه نزد شیخ عبدالحمید بود و او حدیثی را بیان کرد، در آن تردید کرد، پس به دنبال آن رفت و متوجه شد که امام ابن قیم آن را ضعیف دانسته. او نیز شیخ عبدالحمید را از ضعف حدیث باخبر کرد، ولی شیخ عبدالحمید در پاسخ گفت: نظر [[ابن قیم جوزیه، محمد بن ابی‌بکر|ابن قیم]] اشتباه است، سپس سخنی به او گفت که از جمله بزرگ‌ترین عوامل برانگیزاننده وی برای کسب علم حدیث و علوم شرعی شد؛ گفت: فرزندم! قبل از آنکه اعتراض کنی، بیاموز. شیخ ابواسحاق می‌گوید: با شرم از پیش وی رفتم؛ گویا خروسی مرا نوک زده باشد.! درحالی وی را ترک کردم که درونم را اشتیاق زیادی برای آموختن علم حدیث فراگرفت. از آن پس هرکس را می‌یافت از وی درباره کسی که علم حدیث آموزش دهد، سؤال می‌کرد؛ تا اینکه شیخ [[محمد نجیب مطیعی]] را به وی معرفی کردند.
 
وی به دنبال کتاب‌های بیشتری گشت؛ تا اینکه صد حدیث اول از کتاب «سلسلةِ الأحاديث الضعيفة» [[البانی، محمد ناصرالدین|علامه البانی]] را به دست آورد، متوجه شد که مؤلف بر احادیث منتشره بین مردم که صحیح نیستند، تمرکز کرده است. ملاحظه کرد که احکام شیخ بر احادیث کتاب یکی نیستند؛ یک بار گفته منکر است و یک بار گفته ضعیف است و یک بار گفته باطل! در پی آن شد تا بفهمد این مصطلحات چه هستند و چه تفاوتی با هم دارند. در این مورد از شیخ مطیعی سؤال کرد. او نیز کتابی تحت عنوان «تحت راية السنة» را که خود نگاشته بود، به وی پیشنهاد داد. کتاب را گرفت و از لابه‌لای کتاب اسامی کتاب‌های حدیثی را که [[البانی، محمد ناصرالدین|شیخ البانی]] از آنها ذکر می‌کرد و معانی مصطلحات را شناخت. شیخ ابو‌اسحاق می‌گوید: دو سال با کتاب شیخ [[البانی، محمد ناصرالدین|البانی]] همراه بودم که از دو سال تحصیل مفیدتر بود<ref>ر.ک: همان</ref>.


==اساتید==
==اساتید==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش