۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:25 خرداد الی 24 تیر(98)' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'احمديان، عبدالله' به 'احمدیان، عبدالله') |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
[[عبده، محمد]] (نويسنده) | [[عبده، محمد]] (نويسنده) | ||
[[ | [[احمدیان، عبدالله]] (مترجم) | ||
| زبان = عربي فارسی | | زبان = عربي فارسی | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره = | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
}} | }} | ||
'''ترجمه رسالة التوحید'''، ترجمه فارسی کتاب عربی «[[رسالة التوحيد]]» [[عبده، محمد|محمد عبده]] (متوفی 1323ق) به دست [[ | '''ترجمه رسالة التوحید'''، ترجمه فارسی کتاب عربی «[[رسالة التوحيد]]» [[عبده، محمد|محمد عبده]] (متوفی 1323ق) به دست [[احمدیان، عبدالله|ملا عبدالله احمدیان]] است در یک جلد. | ||
مترجم مقدمه خود را با دووجهی دانستن انسان و تلاش نهضتهای غربی برای دور کردن انسان از هویت اصلی خودش آغاز میکند. او نمونههایی از افراد خرابکار و نیکوکار را مثال میزند و مینویسد: «خادمترین مکتبها و نیکوکارترین افراد همانهایی هستند که از راه تبلیغ یا با تدوین و تألیف اصول و مبانی دین اسلام را بهطور ناب و خالص و به گونههای مستدل و محقق در معرض دید مردم قرار میدهند و موجب گسترش بیشتر سطح دینداری و طرد مادیگری و بیدینی میگردند و مرحوم استاد [[عبده، محمد|امام شیخ محمد عبده]] با تألیف [[رسالة التوحيد|رسالة التوحید]] این خدمت را به اوج خود رسانیده و با ارائه دادن اعتقادات خاص و خالص دین اسلامی و اقامه دلایل قطعی و براهین تردیدناپذیر بر آنها حاسه درک جهان غیرمادی انسانها را چنان مسلح نموده است که میتوانند جهان غیرمادی را بمانند جهان مادی نظاره کنند و در جهت تغذیه و رشد روحی خود چنان ایمان و اعتقادی را داشته باشند که از حیث جلا و روشنی با محسوسات در حال رقابت باشند و تندبادهای حوادث روزگار و بحرانهای شدید اجتماعی و تحولات شگفتانگیز صنعتی و علمی هیچگونه تزلزلی را در اعتقاد و ایمان و اخلاق و اعمال آنها به وجود نیاورند. شایان یادآوری است که این کتاب یقینبخش و کفر شکن «رسالة التوحید» در اواخر قرن نوزدهم میلادی و در اوج تهاجم کفر و زندقه و مادهپرستی و فساد اخلاق تألیف گردیده است...»<ref>مقدمه مترجم، ص4</ref> نویسنده سپس از مثلث الحادی یهودی داروین، مارکس و فروید و همچنین از اشخاصی مانند دورکیم، ماکیاول، کلود برنارد و فلیسن شاله بهعنوان یاریگران این افراد نام میبرد. او همچنین از افرادی مانند سید احمد در شبهقاره هند با نوشتن کتاب «اظهار الحق» و سید جمالالدین در مرکز آسیا با نوشتن کتاب «نیچریگری» و [[عبده، محمد|شیخ محمد عبده]] در آفریقا با نوشتن کتابهای «الإسلام و النصرانية» و «[[رسالة التوحيد]]» بهعنوان کسانی که در جنگ ایدئولوژیک، با آنان به مقابله برخاستند، یاد میکند و ایشان را میستاید.<ref>ر.ک: همان، ص5-6</ref> | مترجم مقدمه خود را با دووجهی دانستن انسان و تلاش نهضتهای غربی برای دور کردن انسان از هویت اصلی خودش آغاز میکند. او نمونههایی از افراد خرابکار و نیکوکار را مثال میزند و مینویسد: «خادمترین مکتبها و نیکوکارترین افراد همانهایی هستند که از راه تبلیغ یا با تدوین و تألیف اصول و مبانی دین اسلام را بهطور ناب و خالص و به گونههای مستدل و محقق در معرض دید مردم قرار میدهند و موجب گسترش بیشتر سطح دینداری و طرد مادیگری و بیدینی میگردند و مرحوم استاد [[عبده، محمد|امام شیخ محمد عبده]] با تألیف [[رسالة التوحيد|رسالة التوحید]] این خدمت را به اوج خود رسانیده و با ارائه دادن اعتقادات خاص و خالص دین اسلامی و اقامه دلایل قطعی و براهین تردیدناپذیر بر آنها حاسه درک جهان غیرمادی انسانها را چنان مسلح نموده است که میتوانند جهان غیرمادی را بمانند جهان مادی نظاره کنند و در جهت تغذیه و رشد روحی خود چنان ایمان و اعتقادی را داشته باشند که از حیث جلا و روشنی با محسوسات در حال رقابت باشند و تندبادهای حوادث روزگار و بحرانهای شدید اجتماعی و تحولات شگفتانگیز صنعتی و علمی هیچگونه تزلزلی را در اعتقاد و ایمان و اخلاق و اعمال آنها به وجود نیاورند. شایان یادآوری است که این کتاب یقینبخش و کفر شکن «رسالة التوحید» در اواخر قرن نوزدهم میلادی و در اوج تهاجم کفر و زندقه و مادهپرستی و فساد اخلاق تألیف گردیده است...»<ref>مقدمه مترجم، ص4</ref> نویسنده سپس از مثلث الحادی یهودی داروین، مارکس و فروید و همچنین از اشخاصی مانند دورکیم، ماکیاول، کلود برنارد و فلیسن شاله بهعنوان یاریگران این افراد نام میبرد. او همچنین از افرادی مانند سید احمد در شبهقاره هند با نوشتن کتاب «اظهار الحق» و سید جمالالدین در مرکز آسیا با نوشتن کتاب «نیچریگری» و [[عبده، محمد|شیخ محمد عبده]] در آفریقا با نوشتن کتابهای «الإسلام و النصرانية» و «[[رسالة التوحيد]]» بهعنوان کسانی که در جنگ ایدئولوژیک، با آنان به مقابله برخاستند، یاد میکند و ایشان را میستاید.<ref>ر.ک: همان، ص5-6</ref> |
ویرایش