۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مجلسي، محمد باقر بن محمدتقي' به 'مجلسی، محمدباقر') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
}} | }} | ||
'''زندگانى حضرت سجاد و امام باقر عليهماالسلام''' ترجمه جلد يازدهم [[بحارالانوار|بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهمالسلام]]، تألیف علامه | '''زندگانى حضرت سجاد و امام باقر عليهماالسلام''' ترجمه جلد يازدهم [[بحارالانوار|بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهمالسلام]]، تألیف [[مجلسی، محمدباقر|علامه مجلسى]] كه در بر دارنده روايات مختلف از شرح حال آن حضرت است كه توسط آقاى [[خسروي، موسی|موسى خسروى]] به زبان فارسى ترجمه گشته است. | ||
== ساختار و گزارش محتوا == | == ساختار و گزارش محتوا == | ||
مؤلف سعى كرده تا شرح حال اين امام بزرگوار را كه برگرفته، از متن [[بحارالانوار|بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهمالسلام]] مىباشد تا حد امكان، ساده و روان بيان كند، و اگر جملهاى نيز ابهام داشت و قابل تعمق و شور بود از همفكرى و روشنبینی جمعى از فضلا و دانشمندان در تفسير و ترجمه آن استفاده كرده است. و از تكرار بعضى روايات كه فقط جنبه اثبات مطلب داشته و اضافه قابل توجهى نداشت، خوددارى شده و در پاورقى وجه اختلاف دو روايت در مواردى كه لازم بوده ذكر شده است تا خوانندگان از تكرار ملول نگردند. بالاخره در اين ترجمه اختصارى كه به اصل كتاب زيان وارد نشود. | مؤلف سعى كرده تا شرح حال اين امام بزرگوار را كه برگرفته، از متن [[بحارالانوار|بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهمالسلام]] مىباشد تا حد امكان، ساده و روان بيان كند، و اگر جملهاى نيز ابهام داشت و قابل تعمق و شور بود از همفكرى و روشنبینی جمعى از فضلا و دانشمندان در تفسير و ترجمه آن استفاده كرده است. و از تكرار بعضى روايات كه فقط جنبه اثبات مطلب داشته و اضافه قابل توجهى نداشت، خوددارى شده و در پاورقى وجه اختلاف دو روايت در مواردى كه لازم بوده ذكر شده است تا خوانندگان از تكرار ملول نگردند. بالاخره در اين ترجمه اختصارى كه به اصل كتاب زيان وارد نشود. | ||
كتاب شامل دو قسمت است: | كتاب شامل دو قسمت است: | ||
#زندگانى حضرت زين العابدين(ع) شروع میگردد كه شامل يازده باب مىباشد: | #زندگانى [[امام سجاد علیهالسلام|حضرت زين العابدين(ع)]] شروع میگردد كه شامل يازده باب مىباشد: | ||
#:أ- اسامى و لقبها و نقش انگشترى و تاريخ ولادت آن جناب و احوال مادر و بعضى مناقب و مختصرى از احوال امام(ع) مىباشد. | #:أ- اسامى و لقبها و نقش انگشترى و تاريخ ولادت آن جناب و احوال مادر و بعضى مناقب و مختصرى از احوال امام(ع) مىباشد. | ||
#:ب- تصريح به امامت ايشان و ساير دلائل امامت است. | #:ب- تصريح به امامت ايشان و ساير دلائل امامت است. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
#:{{ب|''ما ضر في الطاعة ما ناله ''|2=''ناله في طاعة الله و ما ذا لقى''}} | #:{{ب|''ما ضر في الطاعة ما ناله ''|2=''ناله في طاعة الله و ما ذا لقى''}} | ||
#:{{ب|''ما يصنع العبدبغير التقى ''|2=''و العز كل العز للمتقى''}}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''ما يصنع العبدبغير التقى ''|2=''و العز كل العز للمتقى''}}{{پایان شعر}} | ||
#:از مردم مكه پرسيدم اين جوان كيست؟ گفتند على بن الحسين بن على ابن ابى طالب(ع) است. | #: | ||
#: | |||
{| style="margin: 0 auto; " | |||
| class="b" |<span class="beyt">''من عرف الرب فلم تفنه''</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">''معرفة الربّ فذاك الشقى''</span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt">''ما ضر في الطاعة ما ناله''</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">''ناله في طاعة الله و ما ذا لقى''</span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt">''ما يصنع العبدبغير التقى''</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">''و العز كل العز للمتقى''</span> | |||
|} | |||
#:از مردم مكه پرسيدم اين جوان كيست؟ گفتند [[امام سجاد علیهالسلام|على بن الحسين بن على ابن ابى طالب(ع)]] است. | |||
#:ج- در ذكر احاديثى در مكارم اخلاق و دانش آن جناب و اقرار دوست و دشمن به مقامش مىباشد. | #:ج- در ذكر احاديثى در مكارم اخلاق و دانش آن جناب و اقرار دوست و دشمن به مقامش مىباشد. | ||
#:ح- اندوه و گريهاش بر شهادت پدر بزرگوار است. | #:ح- اندوه و گريهاش بر شهادت پدر بزرگوار است. | ||
#:خ- آنچه بين او و محمد بن حنفيه و ساير خويشاوندانش اتفاق افتاد. | #:خ- آنچه بين او و محمد بن حنفيه و ساير خويشاوندانش اتفاق افتاد. | ||
#:د- جريانهاى مربوط به هم عصران امام از خلفا و ديگران و خدمتگزاران و غلامان آن جناب مىباشد. | #:د- جريانهاى مربوط به هم عصران امام از خلفا و ديگران و خدمتگزاران و غلامان آن جناب مىباشد. | ||
#:ذ- نوادر اخبار زين العابدين(ع) است كه ابوحمزه ثمالى میگويد با على بن الحسين(ع) رفتم خارج مدينه رسيد، به ديوارى فرمود يك روز به اين ديوار رسيدم به آن تكيه كردم، ناگاه ديدم مردى كه دو جامه سفيد بر تن داشت روبروى من ايستاد و به صورتم نگاه ميكرد. گفت هميشه تو را محزون میبينم، اگر براى دنيا غمناكى دنيا رزق آماده ايست كه مردمان خوب و بد از آن میخورند. | #:ذ- نوادر اخبار [[امام سجاد علیهالسلام|زين العابدين(ع)]] است كه ابوحمزه ثمالى میگويد با [[امام سجاد علیهالسلام|على بن الحسين(ع)]] رفتم خارج مدينه رسيد، به ديوارى فرمود يك روز به اين ديوار رسيدم به آن تكيه كردم، ناگاه ديدم مردى كه دو جامه سفيد بر تن داشت روبروى من ايستاد و به صورتم نگاه ميكرد. گفت هميشه تو را محزون میبينم، اگر براى دنيا غمناكى دنيا رزق آماده ايست كه مردمان خوب و بد از آن میخورند. | ||
#: گفتم براى دنيا نيست و گر نه همانست كه تو میگویی، گفت براى آخرت است كه آن هم وعدهاى است، حتمى كه ملكى قاهر آن روز حكومت خواهد كرد، پس براى چه محزونى؟ گفتم از دست ابن الزبير ناراحتم لبخندى زده گفت، آيا ديدهاى كسى به خدا توكل كند، خدا او را كفايت ننمايد؟ گفتم نه. | #: گفتم براى دنيا نيست و گر نه همانست كه تو میگویی، گفت براى آخرت است كه آن هم وعدهاى است، حتمى كه ملكى قاهر آن روز حكومت خواهد كرد، پس براى چه محزونى؟ گفتم از دست ابن الزبير ناراحتم لبخندى زده گفت، آيا ديدهاى كسى به خدا توكل كند، خدا او را كفايت ننمايد؟ گفتم نه. | ||
#: گفت ديدهاى كسى از خدا به خواهد خدا به او ندهد؟ گفتم نه. | #: گفت ديدهاى كسى از خدا به خواهد خدا به او ندهد؟ گفتم نه. | ||
#: گفت ديدهاى كسى از خدا بترسد او را نجات ندهد؟ گفتم نه. ناگاه ديدم كسى جلويم نيست. | #: گفت ديدهاى كسى از خدا بترسد او را نجات ندهد؟ گفتم نه. ناگاه ديدم كسى جلويم نيست. | ||
#:در كشف الغمه مىنويسد: پس از غايب شدن آن شخص صدائى بلند شد، امام فرمود: او خضر بود با تو صحبت كرد. | #:در كشف الغمه مىنويسد: پس از غايب شدن آن شخص صدائى بلند شد، امام فرمود: او خضر بود با تو صحبت كرد. | ||
#: توضيح: خداوند خضر را براى تسلى و تذكر حضرت زين العابدين فرستاد، اين منافات ندارد كه زين العابدين(ع) از خضر مقامش بالاتر باشد، چنانچه ملائكه را براى تعليم و تذكر انبياء میفرستاد با اين كه پيامبران از ملائكه بهتر بودند. | #: توضيح: خداوند خضر را براى تسلى و تذكر حضرت زين العابدين فرستاد، اين منافات ندارد كه [[امام سجاد علیهالسلام|زين العابدين(ع)]] از خضر مقامش بالاتر باشد، چنانچه ملائكه را براى تعليم و تذكر انبياء میفرستاد با اين كه پيامبران از ملائكه بهتر بودند. | ||
#:ر- وفات امام(ع). | #:ر- وفات امام(ع). | ||
#:ز- تاريخچه زندگى اولاد و زنان امام(ع) مىباشد. | #:ز- تاريخچه زندگى اولاد و زنان امام(ع) مىباشد. | ||
خط ۸۱: | خط ۹۶: | ||
#:'''لأعطين الرايه غدا رجلا يحب الله و رسوله و يحبه الله و رسوله كرارا غير فرار حتى لا يرجع يفتح الله على يديه'''. | #:'''لأعطين الرايه غدا رجلا يحب الله و رسوله و يحبه الله و رسوله كرارا غير فرار حتى لا يرجع يفتح الله على يديه'''. | ||
#:حضرت باقر(ع) فرمود: درباره اين حديث چه میگویى؟ گفت صحيح است، هيچ شكى در آن نيست؛ ولى بعد از اين حديث كارى كه موجب كفر او شد، انجام داد. فرمود: مادر به عزايت بنشيند، بگو ببينم خدا كه على(ع) را آن روز دوست داشت، میدانست كه على بعدها نهروانيان را خواهد كشت يا نمیدانست. | #:حضرت باقر(ع) فرمود: درباره اين حديث چه میگویى؟ گفت صحيح است، هيچ شكى در آن نيست؛ ولى بعد از اين حديث كارى كه موجب كفر او شد، انجام داد. فرمود: مادر به عزايت بنشيند، بگو ببينم خدا كه على(ع) را آن روز دوست داشت، میدانست كه على بعدها نهروانيان را خواهد كشت يا نمیدانست. | ||
#: گفت میدانست فرمود: على(ع) را دوست داشت كه مطيع و فرمانبردار او بود يا دوست داشت با اين كه مخالف و خطاكار بود. گفت دوست داشت كه اطاعتش میكرد، حضرت باقر(ع) فرمود، اكنون محكوم شدى. عبدالله رافع از جاى حركت كرده با خود میگفت(حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ)خداوند میداند مقام رهبرى را به كه بدهد. | #: گفت میدانست فرمود: [[امام علی علیهالسلام|على(ع)]] را دوست داشت كه مطيع و فرمانبردار او بود يا دوست داشت با اين كه مخالف و خطاكار بود. گفت دوست داشت كه اطاعتش میكرد، حضرت باقر(ع) فرمود، اكنون محكوم شدى. عبدالله رافع از جاى حركت كرده با خود میگفت(حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ)خداوند میداند مقام رهبرى را به كه بدهد. | ||
خلاصه استدلال اين است كه میپرسد، خدا على(ع) را براى اين كه اطاعت میكرد، دوست داشت، قبول میكند. بعد میفرماید، پس بنابراین تو میگویى على را دوست داشت با اين كه به عقيده تو على(ع) بعدها به واسطه كشتن نهروانيان كافر شد و تمام اعمالش از بين رفت. | خلاصه استدلال اين است كه میپرسد، خدا على(ع) را براى اين كه اطاعت میكرد، دوست داشت، قبول میكند. بعد میفرماید، پس بنابراین تو میگویى على را دوست داشت با اين كه به عقيده تو على(ع) بعدها به واسطه كشتن نهروانيان كافر شد و تمام اعمالش از بين رفت. | ||
ر- پارهاى از خبرهاى منسوب به امام(ع). | ر- پارهاى از خبرهاى منسوب به امام(ع). | ||
ز- همسران و اولاد آن جناب و احوال مادر عزيزش مىباشد. | ز- همسران و اولاد آن جناب و احوال مادر عزيزش مىباشد. | ||
ویرایش