۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
'''مخزن العرفان در تفسير قرآن'''، تفسيرى عرفانى به زبان فارسى است كه توسط سيده نصرت امين (بانوى اصفهانى) نوشته شده است. | |||
نويسنده در باره انگيزه تأليف اين تفسير و چگونگى آن مىنويسد: | نويسنده در باره انگيزه تأليف اين تفسير و چگونگى آن مىنويسد: | ||
| خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
نگهدارى ميزان اعتدال در پرورش روح و جسم، بسته به عمل نمودن به دستورات و تعليمات قرآن است، پيدا نمودن راه تكامل و عمل نمودن به ميزان اعتدال، همان عمل نمودن به مقررات قرآن است. | نگهدارى ميزان اعتدال در پرورش روح و جسم، بسته به عمل نمودن به دستورات و تعليمات قرآن است، پيدا نمودن راه تكامل و عمل نمودن به ميزان اعتدال، همان عمل نمودن به مقررات قرآن است. | ||
در فهم قرآن، بايستى از نور ولايت اقتباس نمود. چنانچه [چنانكه] اشاره شد اسرار و رموز قرآن منحصر به كسى است كه مخاطب به وى است و پس از آن، محول به كسانى است كه تالى قرآن و مظهر و نماينده او و خلفاء و جانشينان اويند و آنها كسانى مىباشند كه آيه تطهير در شأن ايشان نازل گرديده... و راسخين در علمند... و در حديثى از صادق آل محمد(ص) است كه: «ماييم راسخون در علم و ما مىدانيم تأويل قرآن را». شيخ طبرسى در تفسير خود از رسول اكرم(ص) در حديثى صحيح چنين روايت مىكند كه: «براى احدى جايز نيست تفسير نمايد قرآن را مگر به حديث صحيح و نص صريح» و از اين قبيل اخبار بسيار است كه تفسير به رأى را منع نمودهاند و در بيان تفسير و تأويل فرموده: «تفسير [التفسير]، كشف المراد عن اللفظ المشكل و التأويل رد أحد المحتملين الى ما يطابق الظاهر». | در فهم قرآن، بايستى از نور ولايت اقتباس نمود. چنانچه [چنانكه] اشاره شد اسرار و رموز قرآن منحصر به كسى است كه مخاطب به وى است و پس از آن، محول به كسانى است كه تالى قرآن و مظهر و نماينده او و خلفاء و جانشينان اويند و آنها كسانى مىباشند كه آيه تطهير در شأن ايشان نازل گرديده... و راسخين در علمند... و در حديثى از صادق آل محمد(ص) است كه: «ماييم راسخون در علم و ما مىدانيم تأويل قرآن را». شيخ طبرسى در تفسير خود از رسول اكرم(ص) در حديثى صحيح چنين روايت مىكند كه: «براى احدى جايز نيست تفسير نمايد قرآن را مگر به حديث صحيح و نص صريح» و از اين قبيل اخبار بسيار است كه تفسير به رأى را منع نمودهاند و در بيان تفسير و تأويل فرموده: «تفسير [التفسير]، [[كشف المراد]] عن اللفظ المشكل و التأويل رد أحد المحتملين الى ما يطابق الظاهر». | ||
لكن از طرف ديگر در قرآن مجيد، تعريف و تمجيد مىنمايد كسانى را كه استنباط از قرآن مىنمايند... و از رسول اكرم(ص) است كه: «آيات قرآن، تاب معانى بسيار دارد؛ حمل نماييد بر بهترين معانى آن» و در جاى ديگر، قرآن را «تبيان هر چيزى قرار داده» و امثال اين آيات و اخبار بسيار است كه امر به تدبر و تفكر در آيات قرآن فرموده تا آنكه فهم معانى مندرجه در آن ميسر گردد و اگر تفسير نمودن قرآن جايز نبود، تدبر در آن لغو و بىثمر مىنمود و نيز هرگز روا نبود كه مذمت و سرزنش نمايند كسانى را كه تدبر و تفكر در قرآن نمىنمايند... | لكن از طرف ديگر در قرآن مجيد، تعريف و تمجيد مىنمايد كسانى را كه استنباط از قرآن مىنمايند... و از رسول اكرم(ص) است كه: «آيات قرآن، تاب معانى بسيار دارد؛ حمل نماييد بر بهترين معانى آن» و در جاى ديگر، قرآن را «تبيان هر چيزى قرار داده» و امثال اين آيات و اخبار بسيار است كه امر به تدبر و تفكر در آيات قرآن فرموده تا آنكه فهم معانى مندرجه در آن ميسر گردد و اگر تفسير نمودن قرآن جايز نبود، تدبر در آن لغو و بىثمر مىنمود و نيز هرگز روا نبود كه مذمت و سرزنش نمايند كسانى را كه تدبر و تفكر در قرآن نمىنمايند... | ||
| خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
«در فهم ناسخ و منسوخ و تميز [تمييز] بين محكم و متشابه و نيز در متشابهات و آنچه از آيات معنى آن ظاهر و جلى نيست، بايستى تمسك نماييم به ابواب علم پيغمبر(ص) و از مشكات نور ائمه طاهرين استضائه و استفاده نماييم و به فهم ناقص خود متكى نباشيم كه در خلاف افتيم.» | «در فهم ناسخ و منسوخ و تميز [تمييز] بين محكم و متشابه و نيز در متشابهات و آنچه از آيات معنى آن ظاهر و جلى نيست، بايستى تمسك نماييم به ابواب علم پيغمبر(ص) و از مشكات نور ائمه طاهرين استضائه و استفاده نماييم و به فهم ناقص خود متكى نباشيم كه در خلاف افتيم.» | ||
مرحومه امين، در مقدمه تفسيرش، به فضيلت خواندن قرآن و تدبر در آن مىپردازد و اقوال مختلفى را از رسول خدا(ص) و امام سجاد(ع) و ساير ائمه(ع) در باره فضيلت قرائت قرآن ذكر مىكند؛ بهعنوان مثال مىنويسد: | مرحومه امين، در مقدمه تفسيرش، به فضيلت خواندن قرآن و تدبر در آن مىپردازد و اقوال مختلفى را از رسول خدا(ص) و [[امام سجاد(ع)]] و ساير ائمه(ع) در باره فضيلت قرائت قرآن ذكر مىكند؛ بهعنوان مثال مىنويسد: | ||
«در منهج از عبد الله مسعود و او از پيغمبر اكرم(ص) چنين روايت كرده: «قرآن خواندن، احسان خداوند است كه به آن تمامى افراد بشر را دعوت فرموده، پس از خواندن [خوان] نعمت او بهرهمند شويد و هرچند توانيد فايده آن را برگيريد، زيرا قرآن ريسمان محكم است، هر كس دست در آن زند، هرگز از رحمت واسعه حق تعالى محروم نگردد...». | «در منهج از عبد الله مسعود و او از پيغمبر اكرم(ص) چنين روايت كرده: «قرآن خواندن، احسان خداوند است كه به آن تمامى افراد بشر را دعوت فرموده، پس از خواندن [خوان] نعمت او بهرهمند شويد و هرچند توانيد فايده آن را برگيريد، زيرا قرآن ريسمان محكم است، هر كس دست در آن زند، هرگز از رحمت واسعه حق تعالى محروم نگردد...». | ||
| خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
«زن و مرد اگرچه، در انسانيت شريكند، لكن شالوده خلقت زن و مرد از قواى دماغى، جسمى، احساسات طبيعى و مزاجى تفاوت دارد»، سپس گفتار برخى از دانشمندان را مىآورد و پس از آن، گفتار صاحب تفسير «الميزان» را در اين خصوص ذكر مىكند بدين مضمون: «خلاصه آنكه زن و مرد در غالب احكام عبادات و حقوق اجتماعى مساوى مىباشند و همانطورىكه مرد مستقل در امور اجتماعى است، زن نيز استقلال دارد و در غالب امور اجتماعى حق مداخله دارد، مثل كسب، عمل، ارث، تجارت، زراعت، تعليم، تعلم، اخذ حقوق، دفاع در برابر دشمن و غير اينها از مواردى كه خلاف اقتضاى طبعش نباشد». | «زن و مرد اگرچه، در انسانيت شريكند، لكن شالوده خلقت زن و مرد از قواى دماغى، جسمى، احساسات طبيعى و مزاجى تفاوت دارد»، سپس گفتار برخى از دانشمندان را مىآورد و پس از آن، گفتار صاحب تفسير «الميزان» را در اين خصوص ذكر مىكند بدين مضمون: «خلاصه آنكه زن و مرد در غالب احكام عبادات و حقوق اجتماعى مساوى مىباشند و همانطورىكه مرد مستقل در امور اجتماعى است، زن نيز استقلال دارد و در غالب امور اجتماعى حق مداخله دارد، مثل كسب، عمل، ارث، تجارت، زراعت، تعليم، تعلم، اخذ حقوق، دفاع در برابر دشمن و غير اينها از مواردى كه خلاف اقتضاى طبعش نباشد». | ||
مؤلف، در ضمن تفسير آيات، به مباحث علوم قرآنى از قبيل اعجاز، حروف مقطعه، محكم و متشابه و بهندرت به شأن نزول پرداخته است. در باره اعجاز در آيات، تحدى را بيان و اعجاز قرآن را از جنبههاى مختلف بررسى مىكند. | مؤلف، در ضمن تفسير آيات، به مباحث علوم قرآنى از قبيل اعجاز، حروف مقطعه، محكم و متشابه و بهندرت به شأن نزول پرداخته است. در باره اعجاز در آيات، تحدى را بيان و [[اعجاز قرآن]] را از جنبههاى مختلف بررسى مىكند. | ||
با آنكه در آغاز سوره بقره در باره حروف مقطعه به تفصيل صحبت كرده، در آغاز سور داراى حروف مقطعه چون آل عمران، يونس، هود، يوسف، قصص، نمل و... نيز مطالبى را در همين باره متذكر شده است. در تفسير متشابهات مىگويد: براى فهم آنها بايد به گفتار معصومين(ع) رجوع كرد و چيزى از پيش خود نگفت. وى در اين باره مىنويسد: | با آنكه در آغاز سوره بقره در باره حروف مقطعه به تفصيل صحبت كرده، در آغاز سور داراى حروف مقطعه چون آل عمران، يونس، هود، يوسف، قصص، نمل و... نيز مطالبى را در همين باره متذكر شده است. در تفسير متشابهات مىگويد: براى فهم آنها بايد به گفتار معصومين(ع) رجوع كرد و چيزى از پيش خود نگفت. وى در اين باره مىنويسد: | ||
| خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
«اول سوره، بيان حال عارف است از ذكر و فكر و تأمل در اسما و اوصاف جلال و جمال آن فرد بىهمتا و تفكر و تدبر در لطايف صنع و آثار خلقت و اقتدار او تا آنكه سرانجام منتهى گردد به جايى كه خوض مىنمايد در لجه وصول او؛ يعنى واصل مىگردد به رحمت حق تعالى و از اهل مشاهده و عيان مىگردد و گويا او را عيانا مىبيند و شفاها با او سخن مىگويد.»، سپس گفتار ماديين را در باره روح و روان ذكر مىكند و مفصلا پاسخ مىگويد. | «اول سوره، بيان حال عارف است از ذكر و فكر و تأمل در اسما و اوصاف جلال و جمال آن فرد بىهمتا و تفكر و تدبر در لطايف صنع و آثار خلقت و اقتدار او تا آنكه سرانجام منتهى گردد به جايى كه خوض مىنمايد در لجه وصول او؛ يعنى واصل مىگردد به رحمت حق تعالى و از اهل مشاهده و عيان مىگردد و گويا او را عيانا مىبيند و شفاها با او سخن مىگويد.»، سپس گفتار ماديين را در باره روح و روان ذكر مىكند و مفصلا پاسخ مىگويد. | ||
وى گاهى از نظرات فلاسفه بهره مىبرد، مثلا در بيان حروف تهجى از گفتار فلاسفه اسلامى، چون صدر المتألهين و بوعلى سينا و در توجيه آيه نور از كلام ملا صدرا استفاده كرده است. در بيان اوصاف آتش جهنم، خلاصه كلام صدر المتألهين را ترجمه مىكند كه امتياز جهنم از ساير آتشها به چند چيز است: | وى گاهى از نظرات فلاسفه بهره مىبرد، مثلا در بيان حروف تهجى از گفتار فلاسفه اسلامى، چون [[صدر المتألهين]] و [[بوعلى سينا]] و در توجيه آيه نور از كلام ملا صدرا استفاده كرده است. در بيان اوصاف آتش جهنم، خلاصه كلام [[صدر المتألهين]] را ترجمه مىكند كه امتياز جهنم از ساير آتشها به چند چيز است: | ||
#آن آتش اخروى است، نه دنيوى و به اين حواس درك نمىشود، مگر وقتى كه از اين نشئه تحول نمايد به نشئه قيامت؛ آن وقت مىتوان آتش را به «[[عين اليقين]]» مشاهده نمود؛ چنانچه [چنانكه] الآن علما مشاهده مىكنند آن آتش را به «[[علم اليقين]]» و شاهد بر اين مطلب، قول حق تعالى است در سوره تكاثر، آيه 9؛ | |||
#آن آتشى است كه در كمون اشياء واقع است و از باطن به ظاهر سرايت مىنمايد...؛ | |||
#آن آتشى است كه از سيئات و متابعت شهوات توليد مىگردد، نه از چوب و زغال و غير آن...؛ | |||
#آن آتشى است كه در قلب نفوذ مىنمايد...؛ | |||
#آتش دنيا تقريبا يك نوع است، چندان اختلافى بين اقسام آن نيست، لكن آتش جهنم هفت طبقه دارد... | |||
مفسر گرامى، به لغت و اشتقاق و غير آن هم پرداخته، اما نه به دقت تفاسيرى چون «مجمع البيان». | مفسر گرامى، به لغت و اشتقاق و غير آن هم پرداخته، اما نه به دقت تفاسيرى چون «مجمع البيان». | ||
ویرایش