۸۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
'''منتهى المقال في أحوال الرجال'''، اثر [[محمد بن اسماعيل مازندرانى حائرى]]، معروف به ابوعلى حائرى (م 1216ق)، از اعقاب و نوادگان [[ابن سینا]]، در موضوع رجال و به زبان عربى است. | '''منتهى المقال في أحوال [[الرجال]]'''، اثر [[محمد بن اسماعيل مازندرانى حائرى]]، معروف به [[ابوعلى حائرى]] (م 1216ق)، از اعقاب و نوادگان [[ابن سینا]]، در موضوع رجال و به زبان عربى است. | ||
در اوايل قرن يازدهم، [[ميرزا محمد بن على بن ابراهيم استرآبادى]] (متوفى 1028)، كتاب كبير رجالى خود موسوم به '''[[منهج المقال في تحقیق أحوال الرجال]]''' را تأليف كرد. اين كتاب مورد توجه بسيارى از فقها و دانشمندان رجال قرار گرفت و عده زيادى بر آن شرح يا تعليقه نوشتند كه «[[تعليقة منهج المقال]]» معروف به «التعليقة البهبهانية» از [[وحید بهبهانی، محمدباقر بن محمداکمل|آقا محمدباقر بن محمد اكمل وحيد بهبهانى]] (متوفى 1205) معروفترين آنهاست. | در اوايل قرن يازدهم، [[ميرزا محمد بن على بن ابراهيم استرآبادى]] (متوفى 1028)، كتاب كبير رجالى خود موسوم به '''[[منهج المقال في تحقیق أحوال الرجال]]''' را تأليف كرد. اين كتاب مورد توجه بسيارى از فقها و دانشمندان رجال قرار گرفت و عده زيادى بر آن شرح يا تعليقه نوشتند كه «[[تعليقة منهج المقال]]» معروف به «التعليقة البهبهانية» از [[وحید بهبهانی، محمدباقر بن محمداکمل|آقا محمدباقر بن محمد اكمل وحيد بهبهانى]] (متوفى 1205) معروفترين آنهاست. | ||
ابوعلى محمد بن اسماعيل بن عبد الجبار حائرى، مؤلف كتاب حاضر، وقتى عدم مراجعه طلاب به دو كتاب فوق را ملاحظه كرد، تصميم گرفت كتابى رجالى بنويسد كه امتيازات آنها را داشته و در عين حال مختصر بوده و از تشويش و پراكندهكارى جلوگيرى كند؛ به همين جهت، كتاب «منتهى المقال فى احوال | [[ابوعلى محمد بن اسماعيل]] بن عبد الجبار حائرى، مؤلف كتاب حاضر، وقتى عدم مراجعه طلاب به دو كتاب فوق را ملاحظه كرد، تصميم گرفت كتابى رجالى بنويسد كه امتيازات آنها را داشته و در عين حال مختصر بوده و از تشويش و پراكندهكارى جلوگيرى كند؛ به همين جهت، كتاب «منتهى المقال فى احوال [[الرجال]]» را تأليف كرد كه نامش ناظر به كتاب «[[منهج المقال]] فى تحقيق احوال [[الرجال]]» است. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/2/4 متن كتاب، ج 1، ص 4 و 5]</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
4. بيان اسامى مشترك رجاليون، چون در اين قسمت، امكان اشتباه زياد است، مثل «محمد بن الحسين عن محمد بن يحيى»؛ در اينجا مراد از «محمد بن الحسين»، آيا «ابى الخطاب» است يا «محمد بن الحسين الخزاز» كه مؤلف با توضيحاتى اين اشكال را برطرف مىكند. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/29 همان، ص29]</ref> | 4. بيان اسامى مشترك رجاليون، چون در اين قسمت، امكان اشتباه زياد است، مثل «محمد بن الحسين عن محمد بن يحيى»؛ در اينجا مراد از «محمد بن الحسين»، آيا «ابى الخطاب» است يا «محمد بن الحسين الخزاز» كه مؤلف با توضيحاتى اين اشكال را برطرف مىكند. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/29 همان، ص29]</ref> | ||
5. ذكر 20 فايده كه مؤلف از علامه وحيد بهبهانى گرفته است؛ <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/43 همان، ص43]</ref> بهعنوان مثال، ايشان، اولين فايده را به نقل از استاد خويش چنين ذكر مىكند: «اگر نجاشى كسى را با عنوان «ثقة» خطاب كرده و متعرض فساد مذهبش نشده، آن شخص، «عدل امامى» به نظر مىرسد». ايشان، در ادامه توضيحاتى در اين باره مىدهند. | 5. ذكر 20 فايده كه مؤلف از [[علامه وحيد بهبهانى]] گرفته است؛ <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/43 همان، ص43]</ref> بهعنوان مثال، ايشان، اولين فايده را به نقل از استاد خويش چنين ذكر مىكند: «اگر [[نجاشى]] كسى را با عنوان «ثقة» خطاب كرده و متعرض فساد مذهبش نشده، آن شخص، «عدل امامى» به نظر مىرسد». ايشان، در ادامه توضيحاتى در اين باره مىدهند. | ||
مؤلف، سپس، وارد متن كتاب مىشود كه با عنوان «آدم ابوالحسين النحاس الكوفى»، آغاز مىگردد. | مؤلف، سپس، وارد متن كتاب مىشود كه با عنوان «آدم ابوالحسين النحاس الكوفى»، آغاز مىگردد. | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
مؤلف، در خاتمه كتاب، به دوازده فايده رجالى اشاره كرده، اما فقط پنج فايده را توضيح مىدهد. | مؤلف، در خاتمه كتاب، به دوازده فايده رجالى اشاره كرده، اما فقط پنج فايده را توضيح مىدهد. | ||
ايشان، در فايده اول - با توجه به اينكه در ابتداى بسيارى از اسناد كتاب «[[الکافی|كافى]]»، لفظ «عدة من اصحابنا» ذكرشده است و اين «عده» شامل گروهى از «روات» مىشود و اين باعث ابهام است - ابهام را از برخى از اسناد كتاب «كافى» كه لفظ مزبور در آن وجود دارد، مىزدايد؛ به اين صورت كه اگر اين «عده»، از «احمد بن محمد بن عيسى» روايت كرده باشند، مقصود از آن، «محمد بن يحيى العطار، على بن موسى الكمندانى، داود بن كوره، احمد بن ادريس و على بن ابراهيم بن هاشم» مىباشد و اگر از «احمد بن محمد بن خالد» روايت كرده باشند، مراد، «على بن ابراهيم بن هاشم، على بن محمد بن عبد الله بن اذينه، احمد بن عبد الله بن ابيه و على بن الحسين» است و اگر از «سهل بن زياد» روايت كرده باشند، مقصود، «على بن محمد بن علان، محمد بن ابى عبد الله، محمد بن الحسن و محمد بن عقيل | ايشان، در فايده اول - با توجه به اينكه در ابتداى بسيارى از اسناد كتاب «[[الکافی|كافى]]»، لفظ «عدة من اصحابنا» ذكرشده است و اين «عده» شامل گروهى از «روات» مىشود و اين باعث ابهام است - ابهام را از برخى از اسناد كتاب «كافى» كه لفظ مزبور در آن وجود دارد، مىزدايد؛ به اين صورت كه اگر اين «عده»، از «احمد بن محمد بن عيسى» روايت كرده باشند، مقصود از آن، «محمد بن يحيى العطار، على بن موسى الكمندانى، داود بن كوره، احمد بن ادريس و على بن ابراهيم بن هاشم» مىباشد و اگر از «احمد بن محمد بن خالد» روايت كرده باشند، مراد، «على بن ابراهيم بن هاشم، على بن محمد بن عبد الله بن اذينه، احمد بن عبد الله بن ابيه و على بن الحسين» است و اگر از «سهل بن زياد» روايت كرده باشند، مقصود، «على بن محمد بن علان، محمد بن ابى عبد الله، محمد بن الحسن و محمد بن عقيل [[كلينى]]» مىباشد. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1231/1/471 متن كتاب، ج7، ص471]</ref> | ||
در فايده دوم، اين روايت را از [[شیخ طوسی]] نقل مىكند: «خدامنا و قوامنا شرار خلق الله» ( | در فايده دوم، اين روايت را از [[شیخ طوسی]] نقل مىكند: «خدامنا و قوامنا شرار خلق الله» ([[الغيبة]]، ص 297 و 345 ) و در توضيح آن مىگويد: «اين روايت، به معنى عام خود نيست كه شامل عموم خدمتگزاران ائمه طاهرين گردد، بلكه اين را بدين سبب فرمودهاند كه گاهى در ميان شيعيان، افرادى پيدا مىشوند كه به واسطه نزديكى با آن ذوات مقدسه، دست به تغيير و تبديل گفتار آنها زده و چنانكه خواهيم گفت، نسبت به آنان خيانت مىورزند». | ||
وى در ادامه، روايتى را نقل مىكند كه مؤيد مطلب خود است: محمد بن صالح همدانى روايت نموده كه گفت: نامهاى خدمت حضرت امام زمان(ع) نوشتم كه خانواده من، به من آزار مىرسانند و با اين روايتى كه از پدران بزرگوار شما وارد شده: «خدامنا و قوامنا شرار خلق الله» مرا سرزنش مىكنند. | وى در ادامه، روايتى را نقل مىكند كه مؤيد مطلب خود است: محمد بن صالح همدانى روايت نموده كه گفت: نامهاى خدمت حضرت امام زمان(ع) نوشتم كه خانواده من، به من آزار مىرسانند و با اين روايتى كه از پدران بزرگوار شما وارد شده: «خدامنا و قوامنا شرار خلق الله» مرا سرزنش مىكنند. | ||
حضرت در جواب نوشت: خوش به حال شما! آيا اين آيه شريفه را در قرآن مجيد نخواندهايد: '''«وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِى بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً»''' (سبا، آيه 17)؛ يعنى ميان آنها و قريههايى كه در آن بركت دادهايم، قريههايى ظاهره قرار داديم. ( | حضرت در جواب نوشت: خوش به حال شما! آيا اين آيه شريفه را در قرآن مجيد نخواندهايد: '''«وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِى بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً»''' (سبا، آيه 17)؛ يعنى ميان آنها و قريههايى كه در آن بركت دادهايم، قريههايى ظاهره قرار داديم. ([[الغيبة]]، ص 345 و ص 295). | ||
به خدا سوگند، قريهاى كه خداوند در آن بركت قرار داده، ماييم و قريههاى ظاهره شما هستيد. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1231/1/473 همان، ص 473]</ref> | به خدا سوگند، قريهاى كه خداوند در آن بركت قرار داده، ماييم و قريههاى ظاهره شما هستيد. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1231/1/473 همان، ص 473]</ref> | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
در فايده چهارم، مؤلف، نام جماعتى از كسانى را كه ادعاى بابيت كردهاند، برمىشمرد و رواياتى را در مذمت آنها نقل مىكند. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1231/1/486 همان، ص 486]</ref> | در فايده چهارم، مؤلف، نام جماعتى از كسانى را كه ادعاى بابيت كردهاند، برمىشمرد و رواياتى را در مذمت آنها نقل مىكند. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1231/1/486 همان، ص 486]</ref> | ||
در فايده پنجم، مؤلف، به طرق [[شیخ طوسی]] و [[شیخ صدوق]] پرداخته و از حيث صحت و ضعف، آنها را مورد بررسى قرار داده است <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1231/1/489 همان، ص 489]</ref>، چون شيخ طوسى (در كتاب «[[تهذیب الأحکام|التهذيب]]» و «[[الاستبصار]]») و شيخ صدوق (در كتاب «[[من لا يحضره الفقيه]]»)، از رواتى نقل كردهاند كه همعصر آنان نبودهاند و لذا بايد واسطههايى بين آنها و سند روايت باشد كه از ابتداى سند روايت حذف كردهاند (كه به آن طريق مىگويند). | در فايده پنجم، مؤلف، به طرق [[شیخ طوسی]] و [[شیخ صدوق]] پرداخته و از حيث صحت و ضعف، آنها را مورد بررسى قرار داده است <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1231/1/489 همان، ص 489]</ref>، چون [[شيخ طوسى]] (در كتاب «[[تهذیب الأحکام|التهذيب]]» و «[[الاستبصار]]») و [[شيخ صدوق]] (در كتاب «[[من لا يحضره الفقيه]]»)، از رواتى نقل كردهاند كه همعصر آنان نبودهاند و لذا بايد واسطههايى بين آنها و سند روايت باشد كه از ابتداى سند روايت حذف كردهاند (كه به آن طريق مىگويند). | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش