پرش به محتوا

الفرقان في تفسير القرآن بالقرآن و السنة: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۰: خط ۷۰:


#شيوه نگارش: نويسنده با بهره‌گيرى از صناعت تضمين، سجع و با استفاده گسترده از مصدرهاى صناعى، شيوه جديدى را در پيش گرفته است كه در تفاسير موجود، مانند آن ديده نمى‌شود.
#شيوه نگارش: نويسنده با بهره‌گيرى از صناعت تضمين، سجع و با استفاده گسترده از مصدرهاى صناعى، شيوه جديدى را در پيش گرفته است كه در تفاسير موجود، مانند آن ديده نمى‌شود.
اين سبك نو و ناآشنا در آغاز، خواننده را در فهم عبارات و مقصود مفسر دچار مشكل مى‌كند و به نظر مى‌رسد نوعى تكلف و تصنع در تعبير و بيان، صورت گرفته است، ولى پس از مدتى كه ذهن با سبك نوشتارى مؤلف انس گرفت، ظرافت‌ها و دقت‌هايى كه مفسر در انتخاب و به‌كارگيرى واژه‌ها و تعبيرات مورد توجه قرار داده است، پديدار مى‌شود و خواننده را در فهم معانى و مقاصد يارى مى‌دهد؛ بنابراين، استفاده از تفسير «الفرقان» اندكى بردبارى مى‌طلبد. اين سبك بيشتر به سبك نوشتار مطبوعاتى روز لبنان شباهت داشته و متأثر از مدت اقامت مفسر در آن كشور مى‌باشد.
#:اين سبك نو و ناآشنا در آغاز، خواننده را در فهم عبارات و مقصود مفسر دچار مشكل مى‌كند و به نظر مى‌رسد نوعى تكلف و تصنع در تعبير و بيان، صورت گرفته است، ولى پس از مدتى كه ذهن با سبك نوشتارى مؤلف انس گرفت، ظرافت‌ها و دقت‌هايى كه مفسر در انتخاب و به‌كارگيرى واژه‌ها و تعبيرات مورد توجه قرار داده است، پديدار مى‌شود و خواننده را در فهم معانى و مقاصد يارى مى‌دهد؛ بنابراين، استفاده از تفسير «الفرقان» اندكى بردبارى مى‌طلبد. اين سبك بيشتر به سبك نوشتار مطبوعاتى روز لبنان شباهت داشته و متأثر از مدت اقامت مفسر در آن كشور مى‌باشد.
#بهره‌گيرى از ظرفيت مفهومى واژه‌ها: از ويژگى‌هاى ديگر اين تفسير، بهره‌گيرى از ظرفيت مفهومى واژه‌هاست. نخستين چيزى كه مفسر در تفسير يك آيه بدان توجه نشان مى‌دهد حدود و گستردگى مفهومى كلمات است. سعى او بر آن است كه مفاهيم واژه‌ها را بدون هرگونه محدوديتى و با همان گستردگى طبيعى كه در خود كلمه و با توجه به موقعيت كاربردى آن در آيه وجود دارد، به‌عنوان پايه و سرآغاز تفسير قرار دهد و تا اندازه‌اى كه توانايى ذهنى و فكرى مفسر اجازه مى‌دهد، به گستردن مفهوم آيه و شناخت مصداق‌ها و واقعيت‌هاى قابل انطباق در آن بپردازد و هرگونه محدودسازى را تا آنجا كه از خود آيه در پرتو آيات ديگر پديد نيامده باشد، به كنار گذارد؛ به‌عنوان نمونه مى‌توان به آيه 3 سوره نساء ''' (فإن خفتم ألا تعدلوا فواحدة) '''، اشاره كرد؛ ايشان مى‌نويسد: «اين عدالت، تنها عدالت فردى و در زمينه تأمين حقوق همسران نيست، بلكه عدالت اجتماعى را نيز شامل مى‌شود؛ بنابراين، اگر در جامعه شمار زنان و مردان مساوى بود، ازدواج متعدد براى يك مرد جايز نيست؛ زيرا موجب ظلم و رعايت نكردن عدالت مى‌شود» <ref>متن كتاب، ج6، ص172</ref>.
#بهره‌گيرى از ظرفيت مفهومى واژه‌ها: از ويژگى‌هاى ديگر اين تفسير، بهره‌گيرى از ظرفيت مفهومى واژه‌هاست. نخستين چيزى كه مفسر در تفسير يك آيه بدان توجه نشان مى‌دهد حدود و گستردگى مفهومى كلمات است. سعى او بر آن است كه مفاهيم واژه‌ها را بدون هرگونه محدوديتى و با همان گستردگى طبيعى كه در خود كلمه و با توجه به موقعيت كاربردى آن در آيه وجود دارد، به‌عنوان پايه و سرآغاز تفسير قرار دهد و تا اندازه‌اى كه توانايى ذهنى و فكرى مفسر اجازه مى‌دهد، به گستردن مفهوم آيه و شناخت مصداق‌ها و واقعيت‌هاى قابل انطباق در آن بپردازد و هرگونه محدودسازى را تا آنجا كه از خود آيه در پرتو آيات ديگر پديد نيامده باشد، به كنار گذارد؛ به‌عنوان نمونه مى‌توان به آيه 3 سوره نساء ''' (فإن خفتم ألا تعدلوا فواحدة) '''، اشاره كرد؛ ايشان مى‌نويسد: «اين عدالت، تنها عدالت فردى و در زمينه تأمين حقوق همسران نيست، بلكه عدالت اجتماعى را نيز شامل مى‌شود؛ بنابراين، اگر در جامعه شمار زنان و مردان مساوى بود، ازدواج متعدد براى يك مرد جايز نيست؛ زيرا موجب ظلم و رعايت نكردن عدالت مى‌شود» <ref>متن كتاب، ج6، ص172</ref>.
امثال اين نمونه، به‌روشنى تمايل شديد مفسر را در بهره‌جويى از اطلاق و ملاحظه مفهوم طبيعى كلمات نشان مى‌دهد؛ بلكه مفسر بر اين باور است كه محدود كردن مفاهيم آيات در محدوده فكرى مردم يك زمان، آيات را متشابه مى‌كند كه بايد از آن پرهيز كرد <ref>همان، ج1، ص50</ref>.
#:امثال اين نمونه، به‌روشنى تمايل شديد مفسر را در بهره‌جويى از اطلاق و ملاحظه مفهوم طبيعى كلمات نشان مى‌دهد؛ بلكه مفسر بر اين باور است كه محدود كردن مفاهيم آيات در محدوده فكرى مردم يك زمان، آيات را متشابه مى‌كند كه بايد از آن پرهيز كرد <ref>همان، ج1، ص50</ref>.
#به كار بردن واژه‌هاى مشترك در چند معنا: ويژگى ديگر اين تفسير، حمل واژه‌هاى مشترك قرآنى، بر چند معنا و اراده مفاهيم متقابل از يك واژه است. تفاسير ديگر، در زمينه واژه‌هاى مشترك، يكى از معانى را انتخاب كرده و بقيه را ناديده مى‌گيرند، ولى سبك الفرقان، جز اين است؛ هر جا كلمه‌اى از نظر لغوى چند معناى گونه‌گون داشته باشد و با دستورهاى ادبى و جايگاه كاربردى آن در آيه سازگار باشد، آن واژه را بر همه آن معانى حمل مى‌كند و همه آنها را جزء تفسير آيه مى‌داند و در عرض هم مى‌پذيرد.
#به كار بردن واژه‌هاى مشترك در چند معنا: ويژگى ديگر اين تفسير، حمل واژه‌هاى مشترك قرآنى، بر چند معنا و اراده مفاهيم متقابل از يك واژه است. تفاسير ديگر، در زمينه واژه‌هاى مشترك، يكى از معانى را انتخاب كرده و بقيه را ناديده مى‌گيرند، ولى سبك الفرقان، جز اين است؛ هر جا كلمه‌اى از نظر لغوى چند معناى گونه‌گون داشته باشد و با دستورهاى ادبى و جايگاه كاربردى آن در آيه سازگار باشد، آن واژه را بر همه آن معانى حمل مى‌كند و همه آنها را جزء تفسير آيه مى‌داند و در عرض هم مى‌پذيرد.
مى‌نويسد: «اگر آيه‌اى معناهاى چندى را برتابد كه همه آنها صحيح باشد و ناسازى بين آنها نباشد، اشكال ندارد كه همه آنها مقصود باشد؛ چنان‌كه در شيوه ما در اين تفسير ديده مى‌شود» <ref>همان، ج27، ص118 و ج30، ص30</ref>.
#:مى‌نويسد: «اگر آيه‌اى معناهاى چندى را برتابد كه همه آنها صحيح باشد و ناسازى بين آنها نباشد، اشكال ندارد كه همه آنها مقصود باشد؛ چنان‌كه در شيوه ما در اين تفسير ديده مى‌شود» <ref>همان، ج27، ص118 و ج30، ص30</ref>.
#درنگ در تعبيرها و دقت در واژه‌ها: مفسر، نسبت به شكل تعبير و كاربرد كلمات بسيار حساس است؛ شايد بتوان گفت نقطه آغاز تفسير هر آيه، تأمل در واژه‌ها و كيفيت كاربرد آن در آيه است. مفسر از اين راه در كشف زواياى جديد مفهوم آيه و نشان دادن تصورى نو از محتواى آن بهره زياد برده است؛ به‌عنوان نمونه، <ref>ذيل آيه 21 سوره بقره:</ref> ''' «يا أيها الناس اعبدوا ربكم» '''، هريك از كلمات ''' «يا أيها» ''' و ''' «الناس» ''' را توضيح مى‌دهد و فلسفه انتخاب آنها را بيان مى‌كند؛ از جمله آنكه كلمه «يا» كه براى نداى دور است، ازآن‌رو به كار رفته است كه مردم پيش از عبادت خدا، از محضر ربوبى دورند <ref>همان، ج1، ص214</ref>.
#درنگ در تعبيرها و دقت در واژه‌ها: مفسر، نسبت به شكل تعبير و كاربرد كلمات بسيار حساس است؛ شايد بتوان گفت نقطه آغاز تفسير هر آيه، تأمل در واژه‌ها و كيفيت كاربرد آن در آيه است. مفسر از اين راه در كشف زواياى جديد مفهوم آيه و نشان دادن تصورى نو از محتواى آن بهره زياد برده است؛ به‌عنوان نمونه، <ref>ذيل آيه 21 سوره بقره:</ref> ''' «يا أيها الناس اعبدوا ربكم» '''، هريك از كلمات ''' «يا أيها» ''' و ''' «الناس» ''' را توضيح مى‌دهد و فلسفه انتخاب آنها را بيان مى‌كند؛ از جمله آنكه كلمه «يا» كه براى نداى دور است، ازآن‌رو به كار رفته است كه مردم پيش از عبادت خدا، از محضر ربوبى دورند <ref>همان، ج1، ص214</ref>.
#اعتماد بر ملاك‌ها و اصول خود و محور قرار ندادن آراى تفسيرى مفسران: پديده ديگر در سبك نويسنده، تكيه بر فهم و برداشت شخصى و بى‌اعتمادى به گفته‌ها و ديدگاه‌هاى ديگران است. مفسر با دقت و درنگ در مفردات و تركيبات آيه، به‌صورت مستقيم و با استمداد از آيات يا روايات راهگشا، به سراغ تفسير مى‌رود و از هرگونه درگير شدن با گفته‌ها و نظريه‌ها خوددارى مى‌كند. البته اين بدان معنا نيست كه هيچ‌گونه نقل و نقدى نسبت به نظريات ندارد، بلكه مقصود آن است كه در فهم آيه و برداشت تفسيرى از آن، بر ديدگاه‌هاى ديگران تكيه ندارد و بر اين باور است كه تفسير قرآن بر اساس آراى مفسران، به هر شكل كه باشد، گونه‌اى از تفسير به رأى است. در جايى به‌صراحت بر اين واقعيت تأكيد دارد كه شيوه تفسير الفرقان، نپرداختن به آرا و نظريه‌هاى تفسيرى ديگران است <ref>همان، ج1، ص309 و ج30، ص6</ref>.
#اعتماد بر ملاك‌ها و اصول خود و محور قرار ندادن آراى تفسيرى مفسران: پديده ديگر در سبك نويسنده، تكيه بر فهم و برداشت شخصى و بى‌اعتمادى به گفته‌ها و ديدگاه‌هاى ديگران است. مفسر با دقت و درنگ در مفردات و تركيبات آيه، به‌صورت مستقيم و با استمداد از آيات يا روايات راهگشا، به سراغ تفسير مى‌رود و از هرگونه درگير شدن با گفته‌ها و نظريه‌ها خوددارى مى‌كند. البته اين بدان معنا نيست كه هيچ‌گونه نقل و نقدى نسبت به نظريات ندارد، بلكه مقصود آن است كه در فهم آيه و برداشت تفسيرى از آن، بر ديدگاه‌هاى ديگران تكيه ندارد و بر اين باور است كه تفسير قرآن بر اساس آراى مفسران، به هر شكل كه باشد، گونه‌اى از تفسير به رأى است. در جايى به‌صراحت بر اين واقعيت تأكيد دارد كه شيوه تفسير الفرقان، نپرداختن به آرا و نظريه‌هاى تفسيرى ديگران است <ref>همان، ج1، ص309 و ج30، ص6</ref>.
#استفاده گسترده از روايات: سبك تفسير گرچه تفسير قرآن به قرآن است و به همين جهت اگر از روايات استفاده نمى‌كرد، برخلاف انتظار نبود، اما ويژگى اين تفسير آن است كه همراه با سبك يادشده، از روايات نيز، به‌صورت گسترده بهره برده است؛ به‌گونه‌اى كه مى‌توان گفت، افزون بر تفسير قرآن، يك دوره تفسير روايى را نيز در بر دارد و كمتر صفحه‌اى را مى‌توان يافت كه به‌گونه‌اى استشهاد به روايت و استناد به منبع روايى در آن ديده نشود.
#استفاده گسترده از روايات: سبك تفسير گرچه تفسير قرآن به قرآن است و به همين جهت اگر از روايات استفاده نمى‌كرد، برخلاف انتظار نبود، اما ويژگى اين تفسير آن است كه همراه با سبك يادشده، از روايات نيز، به‌صورت گسترده بهره برده است؛ به‌گونه‌اى كه مى‌توان گفت، افزون بر تفسير قرآن، يك دوره تفسير روايى را نيز در بر دارد و كمتر صفحه‌اى را مى‌توان يافت كه به‌گونه‌اى استشهاد به روايت و استناد به منبع روايى در آن ديده نشود.
مهم‌ترين محورهايى كه استفاده از روايات در آن صورت گرفته است، يكى تأييد تفسير آيه و ديگرى گسترش ابعاد آيه است؛ گرچه در مواردى ديگر، مانند شأن نزول يا مباحث علمى نيز به روايات استناد شده است (به‌عنوان نمونه، ر.ك: متن كتاب، ج5، ص275؛ ج30، ص21 و 25).
#:مهم‌ترين محورهايى كه استفاده از روايات در آن صورت گرفته است، يكى تأييد تفسير آيه و ديگرى گسترش ابعاد آيه است؛ گرچه در مواردى ديگر، مانند شأن نزول يا مباحث علمى نيز به روايات استناد شده است (به‌عنوان نمونه، ر.ك: متن كتاب، ج5، ص275؛ ج30، ص21 و 25).
معيار تفسير و فهم يك آيه خود قرآن است و نقش روايات، تأييد منطوق و مفهوم ظاهر آيه و يا گسترش دادن همان معناست؛ فراتر از آنچه تنها از منطوق آيه استفاده مى‌شود. به اين ترتيب جمع بين تفسير قرآن با قرآن و بهره‌گيرى گسترده از روايات به‌گونه‌اى كه در غير تفسير روايى مانند آن ديده نمى‌شود، يكى از برجستگى‌هاى تفسير الفرقان بشمار مى‌آيد.
معيار تفسير و فهم يك آيه خود قرآن است و نقش روايات، تأييد منطوق و مفهوم ظاهر آيه و يا گسترش دادن همان معناست؛ فراتر از آنچه تنها از منطوق آيه استفاده مى‌شود. به اين ترتيب جمع بين تفسير قرآن با قرآن و بهره‌گيرى گسترده از روايات به‌گونه‌اى كه در غير تفسير روايى مانند آن ديده نمى‌شود، يكى از برجستگى‌هاى تفسير الفرقان بشمار مى‌آيد.
#بحث فقهى استدلالى: اين تفسير به فقه الاحكام به‌صورت مبسوط و استدلالى پرداخته است. در تاريخ تفسير كم نيستند تفاسيرى كه به آيات الاحكام و مباحث فقهى روى داشته‌اند، مانند تفسير قرطبى، اما طرح مباحث فقهى در اين تفاسير بيشتر به‌صورت بيان مسائل و به‌گونه غير استدلالى بوده است. ويژگى تفسير الفرقان اين است كه با حفظ گستردگى بحث، به‌صورت استدلالى و اجتهادى وارد مباحث فقه آيات الاحكام شده است. كنجكاوى در تعبيرات، در نظر داشتن نكته‌هاى ادبى و بلاغى، جرح و تعديل روايات مطرح‌شده و نقد و ارزيابى آراى فقهى و در همه اين احوال تكيه بر محوريت قرآن در تبيين احكام، تفسير الفرقان را موقعيتى چونان كتب فقهى بخشيده است؛ چه اينكه زمينه فقه قرآنى را به‌گونه گسترده فراهم آورده است.
#بحث فقهى استدلالى: اين تفسير به فقه الاحكام به‌صورت مبسوط و استدلالى پرداخته است. در تاريخ تفسير كم نيستند تفاسيرى كه به آيات الاحكام و مباحث فقهى روى داشته‌اند، مانند تفسير قرطبى، اما طرح مباحث فقهى در اين تفاسير بيشتر به‌صورت بيان مسائل و به‌گونه غير استدلالى بوده است. ويژگى تفسير الفرقان اين است كه با حفظ گستردگى بحث، به‌صورت استدلالى و اجتهادى وارد مباحث فقه آيات الاحكام شده است. كنجكاوى در تعبيرات، در نظر داشتن نكته‌هاى ادبى و بلاغى، جرح و تعديل روايات مطرح‌شده و نقد و ارزيابى آراى فقهى و در همه اين احوال تكيه بر محوريت قرآن در تبيين احكام، تفسير الفرقان را موقعيتى چونان كتب فقهى بخشيده است؛ چه اينكه زمينه فقه قرآنى را به‌گونه گسترده فراهم آورده است.
مفسر خود در مقدمه تفسير، بر ضرورت بحث و تحليل آيات الاحكام تأكيد كرده و يادآور شده است كه اگر آيات الاحكام در تفسير، مورد بحث قرار نگيرد، از آنجا كه در فقه نيز به‌گونه‌اى بايسته از آن بحث نمى‌شود، در نتيجه آيات الاحكام، هميشه تفسيرناشده باقى مى‌ماند و اين كار نتايج زيان‌بارى را در فقه به وجود مى‌آورد. به‌هرحال، تلاش‌هاى مفسر در پرداختن به آيات الاحكام به‌صورت كم‌سابقه، يكى از عوامل پيدايش آرا و ديدگاه‌هاى جديد از ناحيه مفسر در فقه است.
#:مفسر خود در مقدمه تفسير، بر ضرورت بحث و تحليل آيات الاحكام تأكيد كرده و يادآور شده است كه اگر آيات الاحكام در تفسير، مورد بحث قرار نگيرد، از آنجا كه در فقه نيز به‌گونه‌اى بايسته از آن بحث نمى‌شود، در نتيجه آيات الاحكام، هميشه تفسيرناشده باقى مى‌ماند و اين كار نتايج زيان‌بارى را در فقه به وجود مى‌آورد. به‌هرحال، تلاش‌هاى مفسر در پرداختن به آيات الاحكام به‌صورت كم‌سابقه، يكى از عوامل پيدايش آرا و ديدگاه‌هاى جديد از ناحيه مفسر در فقه است.
#گستردگى منابع: مشخصه ديگر تفسير الفرقان، تعدد و تنوع منابع مورد استفاده است. در بررسى اجمالى در جلدهاى تفسير، نتايج زير به دست آمد:
#گستردگى منابع: مشخصه ديگر تفسير الفرقان، تعدد و تنوع منابع مورد استفاده است. در بررسى اجمالى در جلدهاى تفسير، نتايج زير به دست آمد:
الف)- منابع روايى: حدود 80 مأخذ روايى مورد استفاده قرار گرفته است كه در ميان آن از صحاح و مسانيد اهل سنت گرفته تا ادعيه ائمه(ع) ديده مى‌شود. از آنجا كه مفسر در گزينش روايات، بر اساس صحت متن حديث و سازگارى آن با محتواى آيات عمل كرده است و نه صحت سند آنها، از استناد به مراجع گوناگون و گاه سست و بدون سند، خوددارى نكرده است.
#:الف)- منابع روايى: حدود 80 مأخذ روايى مورد استفاده قرار گرفته است كه در ميان آن از صحاح و مسانيد اهل سنت گرفته تا ادعيه ائمه(ع) ديده مى‌شود. از آنجا كه مفسر در گزينش روايات، بر اساس صحت متن حديث و سازگارى آن با محتواى آيات عمل كرده است و نه صحت سند آنها، از استناد به مراجع گوناگون و گاه سست و بدون سند، خوددارى نكرده است.
ب)- منابع تفسيرى: بيش از 25 تفسير، مورد مراجعه الفرقان بوده است كه بيشتر آن‌ها براى نقل روايت و برخى براى نقل و يا نقد نظريه مفسر مورد استفاده قرار گرفته است. تفسير نور الثقلين، در المنثور، قمى و البرهان بيشترين تكيه‌گاه مفسر در نقل روايت است و تفسير فخر رازى، المنار، صدر المتألهين، الميزان و طنطاوى از تفاسيرى است كه مفسر به نقل و يا نقد نظريات آنها پرداخته است <ref>ر.ك: همان، ج6، ص367</ref>.
ب)- منابع تفسيرى: بيش از 25 تفسير، مورد مراجعه الفرقان بوده است كه بيشتر آن‌ها براى نقل روايت و برخى براى نقل و يا نقد نظريه مفسر مورد استفاده قرار گرفته است. تفسير نور الثقلين، در المنثور، قمى و البرهان بيشترين تكيه‌گاه مفسر در نقل روايت است و تفسير فخر رازى، المنار، صدر المتألهين، الميزان و طنطاوى از تفاسيرى است كه مفسر به نقل و يا نقد نظريات آنها پرداخته است <ref>ر.ك: همان، ج6، ص367</ref>.
ج)- منابع لغوى: كتاب‌هاى لغوى استفاده‌شده، عبارتند از: لسان العرب، قاموس، مصباح، تاج العروس، مفردات راغب، نهايه ابن اثير. اين منابع متعدد است، اما از آنجا كه مفسر به بحث لغت بيشتر به‌صورت آزاد و بدون استناد به منابع لغوى مى‌پردازد، مراجعه به منابع لغت و نقل گفته‌هاى آنها، كمتر به چشم مى‌خورد.
ج)- منابع لغوى: كتاب‌هاى لغوى استفاده‌شده، عبارتند از: لسان العرب، قاموس، مصباح، تاج العروس، مفردات راغب، نهايه ابن اثير. اين منابع متعدد است، اما از آنجا كه مفسر به بحث لغت بيشتر به‌صورت آزاد و بدون استناد به منابع لغوى مى‌پردازد، مراجعه به منابع لغت و نقل گفته‌هاى آنها، كمتر به چشم مى‌خورد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش