۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:فروردین(99)' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'آرينپور، یحیی' به 'آرینپور، یحیی') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
}} | }} | ||
'''از صبا تا نیما: تاریخ 150 سال ادب فارسی'''، تألیف [[ | '''از صبا تا نیما: تاریخ 150 سال ادب فارسی'''، تألیف [[آرینپور، یحیی|یحیی آرینپور]] (درگذشته 1364ش)، حاوی بررسی تحول نثر و نظم ادبیات عهد قاجار، نهضت بازگشت ادبی، و ادبیات عهد مشروطیت است. این کتاب در سه جلد با مقدمه نویسنده منتشر شده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
وقتی «از صبا تا نیما» عنوان کتابی باشد، توقع خواننده این است که مؤلف تصویری از تحول شعر فارسی را در این یک قرنونیم تاریخ ادبی ایران بر وی عرضه کند، اما کتابی که آقای [[ | وقتی «از صبا تا نیما» عنوان کتابی باشد، توقع خواننده این است که مؤلف تصویری از تحول شعر فارسی را در این یک قرنونیم تاریخ ادبی ایران بر وی عرضه کند، اما کتابی که آقای [[آرینپور، یحیی|یحیی آرینپور]] به این عنوان پرداخته است، در واقع خیلی بیش از این مایه به خواننده عرضه میدارد؛ چرا که وی گذشته از بررسی تحول شعر در این دوره، به دگرگونیهای نثر فارسی خاصه روزنامهنویسی، نمایشنامهنویسی و داستانپردازی نیز در این دوره توجه کرده است و مؤلف که خود نیز شاعر و نویسنده و مترجم قابلی است، اگر در تألیف این اثر اندکی بیش از آنچه اکنون هست به جامعیت بحث و به ارتباط بین اسباب و نتایج توجه میداشت، «از صبا تا نیما» یک نوع تاریخ ادبی ایران میشد درباره دوران قاجار و عهد مشروطیت با این همه، بهنظر میرسد که مؤلف بیش از تمام کسانی که درین سالهای اخیر در ایران راجع به ادبیات عهد قاجار، نهضت بازگشت ادبی، و ادبیات عهد مشروطیت سخن گفتهاند، توفیق یافته است. | ||
از اسباب عمده این توفیق، گذشته از آشنایی وی با مآخذ ترکی و روسی که در چنین تحقیقی اهمیت تمام دارد، اهتمام عاری از ملال اوست. در استفاده درست از مآخذ گوناگون و اجتنابش از اظهارنظرهای نسنجیده یا مبتنی بر داوریهای گستاخانه و سرسری. آنچه بهنام «سالنامه» در پایان هر بخشکتاب آمده است توجه مؤلف را به تدقیق در ارتباط بین آثار ادبی یا حوادث جاری نشان میدهد با این همه فراوانی و گوناگونی مطالبی که میبایست در چنین اثری مورد بحث باشد از اسبابی است که ممکن بود هر مؤلف دیگر را، حتی با تمام دقت و حوصلهای که شاید مثل مؤلف کتاب حاضر در کار خویش پیش میگرفت، مواجه با نقصها و اشتباهاتی کند که بیشوکم در احوال و اوضاع حاضر اجتنابناپذیر خواهد بود<ref>ر.ک: زرینکوب، عبدالحسین، ص25-24</ref>. | از اسباب عمده این توفیق، گذشته از آشنایی وی با مآخذ ترکی و روسی که در چنین تحقیقی اهمیت تمام دارد، اهتمام عاری از ملال اوست. در استفاده درست از مآخذ گوناگون و اجتنابش از اظهارنظرهای نسنجیده یا مبتنی بر داوریهای گستاخانه و سرسری. آنچه بهنام «سالنامه» در پایان هر بخشکتاب آمده است توجه مؤلف را به تدقیق در ارتباط بین آثار ادبی یا حوادث جاری نشان میدهد با این همه فراوانی و گوناگونی مطالبی که میبایست در چنین اثری مورد بحث باشد از اسبابی است که ممکن بود هر مؤلف دیگر را، حتی با تمام دقت و حوصلهای که شاید مثل مؤلف کتاب حاضر در کار خویش پیش میگرفت، مواجه با نقصها و اشتباهاتی کند که بیشوکم در احوال و اوضاع حاضر اجتنابناپذیر خواهد بود<ref>ر.ک: زرینکوب، عبدالحسین، ص25-24</ref>. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
نویسنده خود در این رابطه مینویسد: «در این کتاب از شرح احوال و آثار سخنورانی که جز پیروی از قدما و یا همعصران خود کاری نکرده و در سیر تکامل ادبیات چندان مؤثر نبودهاند –و متأسفانه شماره آنان بیش از حد تصور زیاد است- صرفنظر کردم، و تنها به ذکر احوال و آثار کسانی که در محیط ادبی و اجتماعی عصر خود و زمان آینده کمابیش منشأ اثر بوده و به ا صطلاح در سرپل یک تحول نسبتاً محسوس قرار داشتهاند، پرداختم. هرگز سعی نکردم که بهترین آثار را، چنانکه رسم است، در این اوراق گرد آورم، و جهات ضعف کار هر نویسنده و گوینده را نادیده بگیرم، و مخصوصاً از هر شاعر و سخنوری چندین نمونه آوردم تا خوانندگان بتوانند با سبک و اسلوب هنری گویندگان و نویسندگان عمده دوره موضوع بحث به خوبی آشنا گردند»<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه پنج و شش</ref>. | نویسنده خود در این رابطه مینویسد: «در این کتاب از شرح احوال و آثار سخنورانی که جز پیروی از قدما و یا همعصران خود کاری نکرده و در سیر تکامل ادبیات چندان مؤثر نبودهاند –و متأسفانه شماره آنان بیش از حد تصور زیاد است- صرفنظر کردم، و تنها به ذکر احوال و آثار کسانی که در محیط ادبی و اجتماعی عصر خود و زمان آینده کمابیش منشأ اثر بوده و به ا صطلاح در سرپل یک تحول نسبتاً محسوس قرار داشتهاند، پرداختم. هرگز سعی نکردم که بهترین آثار را، چنانکه رسم است، در این اوراق گرد آورم، و جهات ضعف کار هر نویسنده و گوینده را نادیده بگیرم، و مخصوصاً از هر شاعر و سخنوری چندین نمونه آوردم تا خوانندگان بتوانند با سبک و اسلوب هنری گویندگان و نویسندگان عمده دوره موضوع بحث به خوبی آشنا گردند»<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه پنج و شش</ref>. | ||
[[ | [[آرینپور، یحیی|آرین پور]]، در تدوین کتاب، یک تذکرهنویس و تاریخنگار عادی باقی نمیماند، بلکه از همان نخست تا پایان کتاب، در شرححال و آوردن مدارک و اسناد و شواهد و آثار، شعرا وسخنوران، از اندیشه و نگرش خویش به عنوان یک منقد ورزیده، مایه میگذارد و از این کار همواره و همواره باز نمیایستد و این از بزرگترین فایدههایی است که از کتاب او حاصل میآید و به حق در این زمینه بسیار دقیق است و صاحبنظر<ref>ر.ک: موسوی گرمارودی، ص16</ref>. | ||
دورهای که مؤلف در این کتاب با آن سروکار دارد دورهای است که در تاریخ ادبی ایران آن را دوران بازگشت میخوانند -یعنی بازگشت به سبک قدما و در واقع دوره تجدید حیات ادبی. این دوره که معرف نوعی نهضت ادبی در مقابل سبک هندی است البته پیش از صبا و به وسیله استادان او -یا به وسیله استاد او صباحی- در اصفهان آغاز شد و کسانی همچون مشتاق، [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]]، آذر و صباحی از پیشروان آن بودند اما توجه و علاقهای که فتحعلیشاه به شعر و شاعری نشان داد به این نهضت سیما و نیروی تازهای بخشید و آن را به رنگ خاصی درآورد که مؤلف با دقت وحوصله وافی در بخش نخست کتاب از آن سخن رانده است<ref>ر.ک: زرینکوب، عبدالحسین، ص25</ref>. | دورهای که مؤلف در این کتاب با آن سروکار دارد دورهای است که در تاریخ ادبی ایران آن را دوران بازگشت میخوانند -یعنی بازگشت به سبک قدما و در واقع دوره تجدید حیات ادبی. این دوره که معرف نوعی نهضت ادبی در مقابل سبک هندی است البته پیش از صبا و به وسیله استادان او -یا به وسیله استاد او صباحی- در اصفهان آغاز شد و کسانی همچون مشتاق، [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف]]، آذر و صباحی از پیشروان آن بودند اما توجه و علاقهای که فتحعلیشاه به شعر و شاعری نشان داد به این نهضت سیما و نیروی تازهای بخشید و آن را به رنگ خاصی درآورد که مؤلف با دقت وحوصله وافی در بخش نخست کتاب از آن سخن رانده است<ref>ر.ک: زرینکوب، عبدالحسین، ص25</ref>. | ||
[[ | [[آرینپور، یحیی|آقای آرینپور]] با آنکه خود مکرر از شعرای «دوره بعد از انقراض صفویه تا به روی کارآمدن فتحعلیشاه» و از کسانی مانند آذر، هاتف، مشتاق، عاشق و حزین یاد میکند باز یکجا، ضمن اشاره به این «دوره فترت» مینویسد که: «درین دوره هیچ شاعری لب به سخن نگشود تا حدی که این دوره را باید فقیرترین ادوار ادبیات ایران بهشمار آورد» و این ادعایی است که آنرا به هیچ وجه نمیتوان با این قاطعیت پذیرفت. عجبتر آنکه در بین شاعران این ادوار با آنکه مؤلف از شهاب ترشیزی هم نام برده است اشارهای به یک تفنن او که در واقع نوعی تازهجویی بوده است و در چنین کتابی اشارت به آن ضرورت داشته، نکرده است؟<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در تحلیل اوضاع ادبی عصر قاجار [[ | در تحلیل اوضاع ادبی عصر قاجار [[آرینپور، یحیی|آقای آرینپور]] وسعت اطلاعات خود را نشان میدهد، معذلک آنچه وی در مورد طبقهبندی شاعران این دوره دارد که فیالمثل شهاب اصفهانی را شاعر مشهور درجه اول و [[سپهر، محمدتقی بن محمدعلی|میرزا محمدتقی سپهر]] با چند تن پسران وصال را درجه دوم میخواند جای مناقشه باقی میگذارد و این نکته نشان میدهد که شیوه طبقهبندی شعرا آنگونه که قرنها پیش در دوره جمحی و [[ابن معتز، عبدالله بن محمد|ابن معتز]] و [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]] در ادب عربی معمول بوده است واقعاً تا چه حد از لحاظ نقد علمی بیبنیاد بوده است<ref>ر.ک: همان، ص26</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش