۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
"عقايد اسلام در قرآن كريم" نوشته علامه سيد مرتضى عسگرى در سه جلد كه دو جلد اول آن توسط آقاى محمد جواد كرمى و جلد سوم توسط آقاى عطا محمد سردار نيا به زبان فارسى ترجمه شده است. موضوع اين | "عقايد اسلام در قرآن كريم" نوشته علامه سيد مرتضى عسگرى در سه جلد كه دو جلد اول آن توسط آقاى محمد جواد كرمى و جلد سوم توسط آقاى عطا محمد سردار نيا به زبان فارسى ترجمه شده است. موضوع اين كتاب، خداى خالق پرورشگر قانونگذار و اسماى حسناى او، و درباره چگونگى خلقت و ارتباط آن با خالق از بدو پيدايش تا روز قيامت بر طبق بيان قرآن، و سيره مبلغان الهى كه شامل انبياء عليهم السلام ميشود بر حسب ترتيب زمانى و بررسى اخبار ايشان در قرآن كريم و عهدين تورات و انجيل و ديگر مصادر اسلامى مى باشد. | ||
== انگيزه تاليف == | == انگيزه تاليف == | ||
علامه عسگرى براى رسيدن به چند | علامه عسگرى براى رسيدن به چند هدف، به تأليف اين كتاب اقدام نموده است، چنانچه خودش مى گويد: | ||
1- از آنجا كه ديدم مكاتب گوناگون بشرى با قرآن كريم مخالفت دارند، و قانونگذاران نظام اجتماعى، قوانين جامعه را بر اساس چنين ديدگاهى، در ستيز با احكام قرآنى، بنا مىنهند، و اين بنيان بىريشه نسل به نسل مورد اعتماد و استناد و دست مايه آيندگان مىگردد، و اين امر، برخى علماى مسلمان را بر آن داشته تا به پا خيزند و با توجيهات گوناگون، بيان خداوند در قرآن كريم در پيدايش خلقت را كه زير بناى وحى در تشريع قوانين اسلام است، با ديدگاه مادّى مخلوقين، يكسان و يكسو جلوه دهند، و اين تلاشها، به نابودى بينش صحيح از بيان قرآن كريم درباره پيدايش خلقت و رابطه آن با خداى خالق و پروردگار قانونگذار انجاميد؛ اينها همه را كه ديدم، به تدوين مباحث اين كتاب همت گماشتم، و با تلاشى متواضعانه به استنباط برخى از فرمودههاى قرآن كريم درباره خداى خالق پرورشگر قانونگذار و اسماى حسناى او مبادرت كردم، و درباره چگونگى خلقت و ارتباط آن با خالق از بدو پيدايش تا روز قيامت- به بيان قرآن مراجعه كردم، و بدون آنكه از مسير اين بيان، به چيزى از گفتارآدميان منحرف گردم، به تحقيق و پژوهش پرداختم. | 1- از آنجا كه ديدم مكاتب گوناگون بشرى با قرآن كريم مخالفت دارند، و قانونگذاران نظام اجتماعى، قوانين جامعه را بر اساس چنين ديدگاهى، در ستيز با احكام قرآنى، بنا مىنهند، و اين بنيان بىريشه نسل به نسل مورد اعتماد و استناد و دست مايه آيندگان مىگردد، و اين امر، برخى علماى مسلمان را بر آن داشته تا به پا خيزند و با توجيهات گوناگون، بيان خداوند در قرآن كريم در پيدايش خلقت را كه زير بناى وحى در تشريع قوانين اسلام است، با ديدگاه مادّى مخلوقين، يكسان و يكسو جلوه دهند، و اين تلاشها، به نابودى بينش صحيح از بيان قرآن كريم درباره پيدايش خلقت و رابطه آن با خداى خالق و پروردگار قانونگذار انجاميد؛ اينها همه را كه ديدم، به تدوين مباحث اين كتاب همت گماشتم، و با تلاشى متواضعانه به استنباط برخى از فرمودههاى قرآن كريم درباره خداى خالق پرورشگر قانونگذار و اسماى حسناى او مبادرت كردم، و درباره چگونگى خلقت و ارتباط آن با خالق از بدو پيدايش تا روز قيامت- به بيان قرآن مراجعه كردم، و بدون آنكه از مسير اين بيان، به چيزى از گفتارآدميان منحرف گردم، به تحقيق و پژوهش پرداختم. | ||
2- پس از آنكه در جلد دوم كتاب (قرآن كريم و روايات دو مكتب) برخى روايات مكتب خلفا را مردود دانستم - رواياتى كه به پيامبر خدا نسبت داده و گفتهاند: آن حضرت جا به جائى نامهاى خدا در قرآن كريم را اجازه فرمودهاند- به اين نتيجه رسيدم كه اين مبحث چنانكه شايد نيازمند بررسى ويژهاى است تا، با مقايسه و تطبيق بين موارد استعمال دو نام از نامهاى خدا در قرآن كريم و شرح و تفصيل | 2- پس از آنكه در جلد دوم كتاب (قرآن كريم و روايات دو مكتب) برخى روايات مكتب خلفا را مردود دانستم - رواياتى كه به پيامبر خدا نسبت داده و گفتهاند: آن حضرت جا به جائى نامهاى خدا در قرآن كريم را اجازه فرمودهاند- به اين نتيجه رسيدم كه اين مبحث چنانكه شايد نيازمند بررسى ويژهاى است تا، با مقايسه و تطبيق بين موارد استعمال دو نام از نامهاى خدا در قرآن كريم و شرح و تفصيل آن، حق مطلب ادا گردد. در بررسى پيرامون دو نام (اله) و (ربّ) كه در اين كتاب انجام گرفته، نادرستى نسبت اين روايات به رسول خدا(ص) و صحابه اثبات، و دور بودن چنين نسبتها از حق و صواب مبرهن و آشكار گرديده است. | ||
3- پس از تشكيل و استوارى نظام جمهورى اسلامى، چون ديدم همه چشمها متوجه اسلام و شناخت آن شده، و از سرزمينهاى دور و نزديك، در پى درك و فهم اسلام و دريافت آن هستند، قبل از آن نيز، هجرت گروههاى مسلمان به كشورهاى غربى و قطع رابطه آنان با منابع اسلامى كشورشان را كه ديده بودم، بر خود واجب دانستم، دورههائى از كتب آموزشى اسلامى را، در ردههاى مختلف فكرى تهيه و ارائه نمائيم، براى اين كار، به يارى خدا، برنامه ويژهاى ترتيب داده و سلسله درسهاى «نقش ائمه در احياى دين» را تدوين كرديم كه بخش اول آن به نام «اصطلاحات اسلامى» مقدمه اين كتاب قرار گرفته است. | 3- پس از تشكيل و استوارى نظام جمهورى اسلامى، چون ديدم همه چشمها متوجه اسلام و شناخت آن شده، و از سرزمينهاى دور و نزديك، در پى درك و فهم اسلام و دريافت آن هستند، قبل از آن نيز، هجرت گروههاى مسلمان به كشورهاى غربى و قطع رابطه آنان با منابع اسلامى كشورشان را كه ديده بودم، بر خود واجب دانستم، دورههائى از كتب آموزشى اسلامى را، در ردههاى مختلف فكرى تهيه و ارائه نمائيم، براى اين كار، به يارى خدا، برنامه ويژهاى ترتيب داده و سلسله درسهاى «نقش ائمه در احياى دين» را تدوين كرديم كه بخش اول آن به نام «اصطلاحات اسلامى» مقدمه اين كتاب قرار گرفته است. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
در فهم و درايت حديث، روش بزرگان حديث تا سده ششم هجرى را برگزيده است. | در فهم و درايت حديث، روش بزرگان حديث تا سده ششم هجرى را برگزيده است. | ||
ب- تفسير لغوى: تفسير آيات با اشاره به معناى واژهها و اصطلاحات، بدان گونه كه سيوطى در رواياتش از ابن عباس و غير او آورده است، و چون دانشمندان لغوى گاهى با آوردن معناى حقيقى و مجازى كلمه، بحث را به درازا مىكشند، از اين روش دورى شده و آن معنائى را كه با سياق آيه سازگار | ب- تفسير لغوى: تفسير آيات با اشاره به معناى واژهها و اصطلاحات، بدان گونه كه سيوطى در رواياتش از ابن عباس و غير او آورده است، و چون دانشمندان لغوى گاهى با آوردن معناى حقيقى و مجازى كلمه، بحث را به درازا مىكشند، از اين روش دورى شده و آن معنائى را كه با سياق آيه سازگار است، آورده شده است. | ||
ت- تفسير موضوعى: تفسير آيات يك موضوع در كنار هم، مانند آنچه فقها در تفسيرشان از آيات احكام آوردهاند. | ت- تفسير موضوعى: تفسير آيات يك موضوع در كنار هم، مانند آنچه فقها در تفسيرشان از آيات احكام آوردهاند. | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
در آوردن ديدگاهها و نظرات، در موضوع بحث، به ذكر ديدگاه انتخابى خود نويسنده با دليل آن، بسنده شده است. | در آوردن ديدگاهها و نظرات، در موضوع بحث، به ذكر ديدگاه انتخابى خود نويسنده با دليل آن، بسنده شده است. | ||
خلاصه آنكه، سلسله عقايد اسلام در اين كتاب را، همانگونه كه در قرآن كريم | خلاصه آنكه، سلسله عقايد اسلام در اين كتاب را، همانگونه كه در قرآن كريم آمده، ترتيب داده شده است. مجموعهاى هماهنگ و همگون كه، هر بخشى بخش ديگر را تكميل كرده، و مبحث پيشين راهگشاى موضوع بحث آينده مىگردد. و با اين اسلوب است كه عقايد اسلام و حكمت آن دانسته مىشود. | ||
== ساختار كتاب == | == ساختار كتاب == | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۰: | ||
جلد اول | جلد اول | ||
با فهرست مطالب و آنگاه مقدمهاى از مولف كتاب شروع مى | با فهرست مطالب و آنگاه مقدمهاى از مولف كتاب شروع مى شود، سپس به بحث در مورد ميثاق و آيه كريمه "أ لست بربكم" وتفسير آيه و اينكه انسان مجبور محيط و پدر و مادر نيست، مى پردازد. و به مباحثى از از قبيل ميپردازد | ||
1- معناى اله در كتابهاى لغت | 1- معناى اله در كتابهاى لغت | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
2- منظور از الأرض | 2- منظور از الأرض | ||
3- بحث از آفرينش سموات و | 3- بحث از آفرينش سموات و ارض، جن و شياطين ميپردازد كه در اين باب مباحثى از از اين قبيل بحث ميكند: | ||
أ- جن و جان | أ- جن و جان | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۲: | ||
ت- ابليس | ت- ابليس | ||
ايشان در ذيل اين مباحث از امتحان خدا از | ايشان در ذيل اين مباحث از امتحان خدا از مخلوقات، و همچنين حضرت آدم در چه بهشتى بودند و در كجا بود بحث مى كند و بحث از امتحان الهى و دگرگونى احوال و سپس به شرح آيات و تفسير آن در روايات در اين زمينه پرداخته است. | ||
بعد از آن مباحثى در زمينه ربوبيت ربّ، مرحله به مرحله و از حالى به حالى ديگر، به تربيت مربوبش مىپردازد تا وى به درجه كمال برسد. خداى سبحان به مقتضاى ربوبيتش نظامى را براى انسان و متناسب با فطرت او تشريع فرموده و براى اين نظام حاملان و حافظانى قرار داده است به نام پيامبران و اوصياء پيامبران، و فرموده است : "لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ". تا مردمان را پس از (ارسال) پيامبران بر خداوند حجتى نباشد. و امام على (ع) وصى خاتم پيامبران(ص) نيز فرموده است: "لا تخلو الارض من قائم للّه بحجّة، اما ظاهرا مشهورا أو خائفا مغمورا لئلا تبطل حججه و بيناته". هيچگاه زمين از قيام كننده به حق براى خدا خالى نخواهد ماند، خواه ظاهر و آشكار باشد يا [از بيم دشمنان] پنهان و در خفا، تا دلايل و براهين الهى باطل نگردند. | بعد از آن مباحثى در زمينه ربوبيت ربّ، مرحله به مرحله و از حالى به حالى ديگر، به تربيت مربوبش مىپردازد تا وى به درجه كمال برسد. خداى سبحان به مقتضاى ربوبيتش نظامى را براى انسان و متناسب با فطرت او تشريع فرموده و براى اين نظام حاملان و حافظانى قرار داده است به نام پيامبران و اوصياء پيامبران، و فرموده است : "لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ". تا مردمان را پس از (ارسال) پيامبران بر خداوند حجتى نباشد. و امام على (ع) وصى خاتم پيامبران(ص) نيز فرموده است: "لا تخلو الارض من قائم للّه بحجّة، اما ظاهرا مشهورا أو خائفا مغمورا لئلا تبطل حججه و بيناته". هيچگاه زمين از قيام كننده به حق براى خدا خالى نخواهد ماند، خواه ظاهر و آشكار باشد يا [از بيم دشمنان] پنهان و در خفا، تا دلايل و براهين الهى باطل نگردند. | ||
خط ۱۷۸: | خط ۱۷۸: | ||
5- تحريف شرايع گذشته و تحريف نام آنها | 5- تحريف شرايع گذشته و تحريف نام آنها | ||
6- اسلام با فطرت انسان سازگار | 6- اسلام با فطرت انسان سازگار است، مباحثى مطرح نموده است. | ||
و نيز در مبحث «مبلغان الهى، آموزگاران مردم» به طور فشرده از اخبار ايشان سخن | و نيز در مبحث «مبلغان الهى، آموزگاران مردم» به طور فشرده از اخبار ايشان سخن گفته، زيرا شرح مفصل آنها موجب گسستن مباحث از يكديگر مىگرديد و يكپارچگى و انسجام آنها از ميان مىرفت و در آن صورت زنجيروار بودن عقايد اسلام از مبدأ تا معاد و اينكه اين عقايد چگونه يكى هادى ديگرى و ناظر بر آن است، براى پژوهشگر پنهان مىماند. از اين رو، درباره موقعيتهاى استثنايى بنى اسرائيل كه به خاطر زمان و مكان، احكام استثنايى را براى ايشان موجب گرديده است، سخن به كوتاهى بيان شده است. | ||
بخش بعد صفات مبلغين الهى، عصمت از گناهان و اينكه ابليس بر جانشينان خدا در زمين سلطهاى ندارد به همراه شرح كلمات و تأويل آيات و آثار عمل و جاودانگى آن و سرايت بركت و شومى از برخى كارها بر زمان و مكان و عصمت جانشينان خدا از گناه بدان خاطر كه آن را مىبينند و همچنين روايات دروغينى كه بر نبى خدا، داود(ع)، درباره ازدواج با بيوه اوريا بستند و بر خاتم انبياء(ص) درباره ازدواج با زينب مطلقه زيد نسبت دادند و حكمت اين دو ازدواج مطالبى را عنوان نموده است. | بخش بعد صفات مبلغين الهى، عصمت از گناهان و اينكه ابليس بر جانشينان خدا در زمين سلطهاى ندارد به همراه شرح كلمات و تأويل آيات و آثار عمل و جاودانگى آن و سرايت بركت و شومى از برخى كارها بر زمان و مكان و عصمت جانشينان خدا از گناه بدان خاطر كه آن را مىبينند و همچنين روايات دروغينى كه بر نبى خدا، داود(ع)، درباره ازدواج با بيوه اوريا بستند و بر خاتم انبياء(ص) درباره ازدواج با زينب مطلقه زيد نسبت دادند و حكمت اين دو ازدواج مطالبى را عنوان نموده است. | ||
خط ۱۸۶: | خط ۱۸۶: | ||
بخش بعدى مربوط به مبارزات انبيا عليهم السلام براى«توحيد الوهيت» است. | بخش بعدى مربوط به مبارزات انبيا عليهم السلام براى«توحيد الوهيت» است. | ||
در تمام اين مباحث و بخشهاى | در تمام اين مباحث و بخشهاى كتاب، هر جا كه نياز بوده است به شرح كلمات و تفسير آيات و همچنين فشرده و نتيجه بحث اشاره شده است. | ||
جلد دوم كتاب | جلد دوم كتاب | ||
با فهرست و مقدمه اى شروع و سپس نمودار مباحث اين جلد عنوان شده است كه به اين اجمال مى باشد : نسخ در دوره پيامبران صاحب شريعت و وحدت شرايع آدم و نوح و ابراهيم و محمد(ص) ، اصطلاح نسخ و آية و معناى آنها مى باشد. در بخش بعدى مى گويد كه ربّ العالمين انسان را به آثار عمل چند نوع پاداش مىدهد: | با فهرست و مقدمه اى شروع و سپس نمودار مباحث اين جلد عنوان شده است كه به اين اجمال مى باشد : نسخ در دوره پيامبران صاحب شريعت و وحدت شرايع آدم و نوح و ابراهيم و محمد(ص)، اصطلاح نسخ و آية و معناى آنها مى باشد. در بخش بعدى مى گويد كه ربّ العالمين انسان را به آثار عمل چند نوع پاداش مىدهد: | ||
أ- پاداش دنيوى | أ- پاداش دنيوى | ||
خط ۲۱۲: | خط ۲۱۲: | ||
ب- شفاعت در قرآن | ب- شفاعت در قرآن | ||
ت- شفاعت در | ت- شفاعت در روايات، سخن مى گويد. | ||
در قسمت بعدى از اسماء و صفات" ربّ العالمين" چون : | در قسمت بعدى از اسماء و صفات" ربّ العالمين" چون : | ||
خط ۲۲۴: | خط ۲۲۴: | ||
ث- ذو العرش و ربّ العرش سخن به ميان مى آورد. | ث- ذو العرش و ربّ العرش سخن به ميان مى آورد. | ||
همچنين از معناى : " و للّه الأسماء الحسنى" ، " مشيّت اللّه" ، "ربّ العالمين" ، "بداء يا محو و اثبات"، معناى | همچنين از معناى : " و للّه الأسماء الحسنى"، " مشيّت اللّه"، "ربّ العالمين"، "بداء يا محو و اثبات"، معناى بداء، بداء در اصطلاح علماى عقايد، بداء در قرآن كريم، بداء در روايات مكتب خلفا، بداء در روايات مكتب اهل بيت عليهم السّلام مطالبى را عنوان مى دارد. سپس از جبر و تفويص و اختيار و معناى آنها مى گويد. | ||
در بخش بعد دربارهى قضا و قدر حول دو امر بحث مى كند: | در بخش بعد دربارهى قضا و قدر حول دو امر بحث مى كند: | ||
خط ۲۴۶: | خط ۲۴۶: | ||
«اوست خدائى كه آسمانها و زمين را به حق آفريد، و روزى كه [به هر چيز] مىگويد: موجود باش! فورى موجود مىشود». | «اوست خدائى كه آسمانها و زمين را به حق آفريد، و روزى كه [به هر چيز] مىگويد: موجود باش! فورى موجود مىشود». | ||
در پايان اين جلد فهرستهايى چون : فهرست | در پايان اين جلد فهرستهايى چون : فهرست اعلام، فهرست آيات كريمه بتوالى بر حسب صفحات كتاب، ملل و نحل و شعوب و قبايل و موضوعات پراكنده، فهرست احاديث و رواياتى كه در اين كتاب آمده است، فهرست اشعارى كه در اين كتاب آمده است، فهرست اسامى مؤلفين و مصنفين، اماكن جغرافيايى، فهرست كتب ذكر شده است. | ||
جلد سوم كتاب | جلد سوم كتاب | ||
خط ۲۵۲: | خط ۲۵۲: | ||
با فهرست ومقدمه و سپس نمودار مباحث آغاز مى گردد. در اين جلد سيره مبلغان الهى كه شامل انبياء عليهم السلام مى شود بر حسب ترتيب زمانى به بررسى اخبار ايشان در قرآن كريم و عهدين تورات و انجيل و ديگر مصادر اسلامى مى پردازد. | با فهرست ومقدمه و سپس نمودار مباحث آغاز مى گردد. در اين جلد سيره مبلغان الهى كه شامل انبياء عليهم السلام مى شود بر حسب ترتيب زمانى به بررسى اخبار ايشان در قرآن كريم و عهدين تورات و انجيل و ديگر مصادر اسلامى مى پردازد. | ||
در اين جلد مى خوانيم: آفرينش آدم(ع) ، اوصياى پس از حضرت آدم در كتب سيره | در اين جلد مى خوانيم: آفرينش آدم(ع)، اوصياى پس از حضرت آدم در كتب سيره چون، شيث هبة الله، انوش فرزند شيث، قينان فرزند انوش، مهلائيل پسر قينان، يوارد پسر مهلائيل، به دنيا آمدن يرد و انتقال نور به او، ادريس پيامبر خدا(ع) (اخنوخ)، اختلاط نوادگان شيث و قابيل در زمان ادريس(ع)، لمك پسر متوشلح، برخى از سرگذشتهاى اوصياء تا عصر نوح(ع) به نقل از تورات، سام پسر نوح(ع)، وصيت سام به پسرش ارفخشد، ارفخشد پسر سام، شالح پسر ارفخشد، سيره هود(ع) در آيات كريمه، صالح پيامبر(ع)، و در نتيجه اين بحث مى خوانيم كه خداوند هود و صالح(ع) را بشارت دهنده (به رحمت خداوند) و ترساننده (از عذاب او) به سوى قومشان فرستاد. آنها نيز قوم خود را به عمل به شريعت و مقررات آيين نوح(ع) فرا خواندند. | ||
بدين سان هر كس كه پس از حضرت نوح مىآمد و به تبليغ شرايع آيين آن حضرت قيام مىكرد، وصى نوح(ع) پيامبر بر شريعت او بود، خواه رسولى باشد از جانب خدا مانند هود و صالح(ع) يا نباشد چون سام فرزند نوح(ع) و ديگر اوصيائى كه بعد از او آمدند ؛ تا آنگاه كه خداوند حضرت ابراهيم(ع) را با شريعت حنيفيّه به رسالت برانگيخت. | بدين سان هر كس كه پس از حضرت نوح مىآمد و به تبليغ شرايع آيين آن حضرت قيام مىكرد، وصى نوح(ع) پيامبر بر شريعت او بود، خواه رسولى باشد از جانب خدا مانند هود و صالح(ع) يا نباشد چون سام فرزند نوح(ع) و ديگر اوصيائى كه بعد از او آمدند ؛ تا آنگاه كه خداوند حضرت ابراهيم(ع) را با شريعت حنيفيّه به رسالت برانگيخت. | ||
در ادامه درباره ابراهيم(ع)، «خليل الرحمن» و مشاهدى از سرگذشت او و شيوه پيامبران در طرح عقايد | در ادامه درباره ابراهيم(ع)، «خليل الرحمن» و مشاهدى از سرگذشت او و شيوه پيامبران در طرح عقايد اسلام، و اسحاق(ع) پسر او، و پسرش يعقوب(اسرائيل) و فرزندان او(بنى اسرائيل) و همچنين شعيب پيامبر(ع) و سيره و روش حضرت شعيب با قومش در آيات قرآن كريم، سرگذشت بنى اسرائيل و پيامبرانشان و شرح حالات ويژه آنها در قرآن كريم، بنى اسرائيل در صحراى سينا و سركشيهاى ايشان در زمان موسى(ع) و بعد از او، داود و سليمان(ع)، زكريا و يحيى(ع)، عيسى بن مريم(ع) و سرگذشت بنى اسرائيل با عيسى بن مريم(ع)، عصر فترت، معناى عصر فترت را بيان ميدارد و مى گويد كه خاتم پيامبران، حضرت محمد مصطفى (ص) در فترت بين پيامبران، و نه فترت انبياء به رسالت برانگيخته شده است. چه، خداى تعالى بعد از حضرت عيسى بن مريم(ع) پيامبرى بشارت دهنده و انذار كننده (بشارت دهنده به ثواب و پاداش الهى و ترساننده از عذاب خدا بر اثر نافرمانى و گناه) كه همراه او آيه و معجزهاى از پروردگارش باشد مبعوث نفرموده است. | ||
وضع بر همين منوال بود تا اينكه خداوند، خاتم پيامبران (ص) را بشير و نذير، و با معجزه قرآنى برانگيخت، تا اهالى مكه و اطراف آن را به صورت خاص، و ديگر مردمان را بطور عام انذار كند. | وضع بر همين منوال بود تا اينكه خداوند، خاتم پيامبران (ص) را بشير و نذير، و با معجزه قرآنى برانگيخت، تا اهالى مكه و اطراف آن را به صورت خاص، و ديگر مردمان را بطور عام انذار كند. | ||
توجه به اين نكته ضرورى است كه در طول مدت زمانى بيش از پانصد سال، انبياء و اوصياء وجودشان از مردم منقطع نبوده و خداوند انسانها را در اين مدت طولانى به حال خود رها نكرده است بلكه تبليغ كنندگانى را براى دينش، و اوصيايى بر شريعت حضرت عيسى(ع) و دين حنيفيه ابراهيم آماده فرموده است. بعد از آن از انبياء و اوصياء در عصر فترت به غير از آباء و اجداد پيامبر(ص) ، گسترش بت پرستى در مكه و موضع گيرى اجداد پيامبر(ص) در برابر آن پرداخته شده است. در | توجه به اين نكته ضرورى است كه در طول مدت زمانى بيش از پانصد سال، انبياء و اوصياء وجودشان از مردم منقطع نبوده و خداوند انسانها را در اين مدت طولانى به حال خود رها نكرده است بلكه تبليغ كنندگانى را براى دينش، و اوصيايى بر شريعت حضرت عيسى(ع) و دين حنيفيه ابراهيم آماده فرموده است. بعد از آن از انبياء و اوصياء در عصر فترت به غير از آباء و اجداد پيامبر(ص)، گسترش بت پرستى در مكه و موضع گيرى اجداد پيامبر(ص) در برابر آن پرداخته شده است. در اينجا، مباحث در اين جلد از كتاب، كه خود شرح و تفصيل مطالبى است كه به طور فشرده و خلاصه كه در جلد اول آمده- احيانا همراه با اضافه يا تغيير بيان، به پيروى از قرآن كريم در طرح عقايد اسلام در جايى به اختصار، و در موردى به شرح و تفصيل، و گاه به تغيير تعبير از موردى به مورد ديگر پرداخته است- پايان مىپذيرد. در پايان كتاب به ذكر تفصيلى چند فهرست كه شامل : فهرست اشخاص، فهرست آيات، فهرست ملل، قبايل و موضوعات پراكنده، فهرست احاديث، فهرست اشعار، فهرست مؤلفان و فهرست اماكن مى باشد. | ||
== نسخه شناسى == | == نسخه شناسى == |
ویرایش