۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<references />' به '<references/>') |
جز (جایگزینی متن - 'كيفيت' به 'کیفیت') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
نویسنده در مقدمه تصريح مىكند كه آثار فراوانى توسط علماى شيعه در علم رجال نگارش شده، اما هيچكدام براى تدريس نوشته نشدهاند و لذا تدريس اين علم نيازمند تلاش خاصى از استاد متخصص در اين علم است و اين كتاب در جهت برطرف نمودن اين مشكل است<ref>ر.ک: مقدمه، ص8</ref> | نویسنده در مقدمه تصريح مىكند كه آثار فراوانى توسط علماى شيعه در علم رجال نگارش شده، اما هيچكدام براى تدريس نوشته نشدهاند و لذا تدريس اين علم نيازمند تلاش خاصى از استاد متخصص در اين علم است و اين كتاب در جهت برطرف نمودن اين مشكل است<ref>ر.ک: مقدمه، ص8</ref> | ||
جزء اول كتاب در علم حديث و درايه نوشته شده است؛ چراكه علم حديث از متممات علم رجال و مكمل آن است. اين جزء با بيان معنا، موضوع، غايت و تفاوت علم درايه و رجال آغاز شده است. اولين مطلبى كه در اين جزء آمده معناى درايه است. «مصباح المنير» درايه را «علم» معنا كرده است. نویسنده فرق بين اين دو را در اين مىداند كه درايه مسبوق به شك است برخلاف علم كه مسبوقيت به شك در آن شرط نيست؛ به همين دليل نمىگويند «الله درى»؛ چراكه مستلزم عروض شك بر خداوند متعال است، بلكه گفته مىشود «الله علم». [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهائى]] نيز درايه را علمىدانسته كه از سند حديث و متن آن و | جزء اول كتاب در علم حديث و درايه نوشته شده است؛ چراكه علم حديث از متممات علم رجال و مكمل آن است. اين جزء با بيان معنا، موضوع، غايت و تفاوت علم درايه و رجال آغاز شده است. اولين مطلبى كه در اين جزء آمده معناى درايه است. «مصباح المنير» درايه را «علم» معنا كرده است. نویسنده فرق بين اين دو را در اين مىداند كه درايه مسبوق به شك است برخلاف علم كه مسبوقيت به شك در آن شرط نيست؛ به همين دليل نمىگويند «الله درى»؛ چراكه مستلزم عروض شك بر خداوند متعال است، بلكه گفته مىشود «الله علم». [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهائى]] نيز درايه را علمىدانسته كه از سند حديث و متن آن و کیفیت تحمل و آداب نقل آن بحث مىكند<ref>ر.ک: تمهيد، ص11</ref> | ||
در فصل دوم از اين جزء، خبر به اعتبار روات به چهار قسم: صحيح، حسن، موثق و ضعيف تقسيم و اصول حديث ناميده شده است. اين تقسيمبندى نزد قدما به اين شكل صريح نبوده است و [[ابن طاووس، علی بن موسی|ابن طاووس]] اولين كسى بود كه آن را تفصيل داد و تبيين كرد. نویسنده سپس اشكال برخى از اخباریين كه اين تقسيم را بدعت و ضلالت دانستهاند، بىمعنا دانسته است؛ چراكه آنها قائل به صحت تمامى اخبار وارده در كتب اربعه هستند و ضعف اين كلام واضح است؛ زيرا علماى پيشين، احاديث صحيح را مىپذيرفتند و از احاديث ضعيف اعراض میكردند<ref>ر.ک: متن كتاب، ص35</ref> | در فصل دوم از اين جزء، خبر به اعتبار روات به چهار قسم: صحيح، حسن، موثق و ضعيف تقسيم و اصول حديث ناميده شده است. اين تقسيمبندى نزد قدما به اين شكل صريح نبوده است و [[ابن طاووس، علی بن موسی|ابن طاووس]] اولين كسى بود كه آن را تفصيل داد و تبيين كرد. نویسنده سپس اشكال برخى از اخباریين كه اين تقسيم را بدعت و ضلالت دانستهاند، بىمعنا دانسته است؛ چراكه آنها قائل به صحت تمامى اخبار وارده در كتب اربعه هستند و ضعف اين كلام واضح است؛ زيرا علماى پيشين، احاديث صحيح را مىپذيرفتند و از احاديث ضعيف اعراض میكردند<ref>ر.ک: متن كتاب، ص35</ref> |
ویرایش