۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'افسهگانه' به 'افسانه') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'كيفيت' به 'کیفیت') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
| چاپ =12 | | چاپ =12 | ||
| تعداد جلد =15 | | تعداد جلد =15 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =02188 | ||
| کتابخوان همراه نور =02188 | | کتابخوان همراه نور =02188 | ||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
#مولوى مىخواهد راههايى را نشان بدهد كه همگان بتوانند با استعدادهاى گوناگون، فروغ خداوندى را در همين جهان تاريك و محدود طبيعت دريابند. او مىخواهد عظمت روح انسانى را كه در حقيقت شعاعى از بارگاه الوهيت است براى سالكان راه حق و حقيقت آشكار سازد و بايد گفت در اين راه، جلالالدين به موفقيتهاى عالى نائل شده است؛ بنابراین، اگر پرسيده شود كه آيا مولوى در روش علمى و عرفانى خود به يك هدف مشخص رسيده است يا در حال تكاپو و هيجان روانى و بدون رسيدن به مقصود، زندگانى خود را به پايان رسانده است؟ پاسخ روشن است. با مطالعه دقيق كتاب مثنوى در سرتاسر آن مىبينيم هدف مشخص و منحصر او، وادار ساختن انسانها به درك حقيقى اين جمله است «إنا لله و إنا إليه راجعون»؛ اگرچه در تكاپو بهسوى اين هدف هيجانات گوناگون دارد و تلاشهاى مختلف مىكند<ref>همان، ج 1، ص10</ref> | #مولوى مىخواهد راههايى را نشان بدهد كه همگان بتوانند با استعدادهاى گوناگون، فروغ خداوندى را در همين جهان تاريك و محدود طبيعت دريابند. او مىخواهد عظمت روح انسانى را كه در حقيقت شعاعى از بارگاه الوهيت است براى سالكان راه حق و حقيقت آشكار سازد و بايد گفت در اين راه، جلالالدين به موفقيتهاى عالى نائل شده است؛ بنابراین، اگر پرسيده شود كه آيا مولوى در روش علمى و عرفانى خود به يك هدف مشخص رسيده است يا در حال تكاپو و هيجان روانى و بدون رسيدن به مقصود، زندگانى خود را به پايان رسانده است؟ پاسخ روشن است. با مطالعه دقيق كتاب مثنوى در سرتاسر آن مىبينيم هدف مشخص و منحصر او، وادار ساختن انسانها به درك حقيقى اين جمله است «إنا لله و إنا إليه راجعون»؛ اگرچه در تكاپو بهسوى اين هدف هيجانات گوناگون دارد و تلاشهاى مختلف مىكند<ref>همان، ج 1، ص10</ref> | ||
#با نظر به مجموع كتاب مثنوى با تمام اطمينان مىتوان گفت: اين كتاب، واقعيات و حقايق زياد و عميقى را در بر دارد و جلالالدين توانسته است آنها را با هماهنگى انديشه و هيجان قلب روحانى دريافت كرده و در قالب الفاظ شعرى كه گاهى عدم گنجايش آنها كاملا نمودار است، ريخته و بپردازد. در اين هماهنگى انديشه و دل كه زمينه اصلى كار او است، اغلب، هيجان و انقلاب روحى اين مرد رهنماى انديشه او گشته، در عالمى از روحانیت غوطهور مىگردد كه تا كسى خود گام در آن قلمرو نگذارد، هرگز نمىتواند حقيقت آن را دريابد. اين حالت هيجان روحى كه گاهى در ابيات مثنوى به اوج نهايى مىرسد چنان ارزش معنوى به كتاب مثنوى مىدهد كه در هيچيك از آثار عرفانى شرق و غرب از سرودهاى «ودا» گرفته تا اشعار عارفانه «اليوت» شاعر عرفانمشرب معاصر انگلستان، ديده نمىشود<ref>همان، ج 1، ص11</ref> | #با نظر به مجموع كتاب مثنوى با تمام اطمينان مىتوان گفت: اين كتاب، واقعيات و حقايق زياد و عميقى را در بر دارد و جلالالدين توانسته است آنها را با هماهنگى انديشه و هيجان قلب روحانى دريافت كرده و در قالب الفاظ شعرى كه گاهى عدم گنجايش آنها كاملا نمودار است، ريخته و بپردازد. در اين هماهنگى انديشه و دل كه زمينه اصلى كار او است، اغلب، هيجان و انقلاب روحى اين مرد رهنماى انديشه او گشته، در عالمى از روحانیت غوطهور مىگردد كه تا كسى خود گام در آن قلمرو نگذارد، هرگز نمىتواند حقيقت آن را دريابد. اين حالت هيجان روحى كه گاهى در ابيات مثنوى به اوج نهايى مىرسد چنان ارزش معنوى به كتاب مثنوى مىدهد كه در هيچيك از آثار عرفانى شرق و غرب از سرودهاى «ودا» گرفته تا اشعار عارفانه «اليوت» شاعر عرفانمشرب معاصر انگلستان، ديده نمىشود<ref>همان، ج 1، ص11</ref> | ||
#استاد محمدتقى جعفرى، اين عبارات را از دكتر [[زرینکوب، عبدالحسین|عبدالحسين زرينكوب]]، نقل كرده و مورد تأييد قرار داده است كه مولوى در مثنوى: «نه ترك شريعت و تسليم به طامات صوفيه را توصيه مىكند و نه گرايش به فقر و عزلت و رهبانيت را تبليغ مىنمايد. مرد كامل را كسى مىداند كه جامع صورت و معنا باشد، بلكه وجود زن و فرزند را نيز حجاب راه نمىشناسد و درست مثل يك متكلم، اما به كمك قياسات تمثيلى و تشبيهات شاعرانه در تاييد و اثبات عقايد و مبانى قرآن و اهل شريعت اهتمام مىورزد و قضايايى مانند حقيقت توحيد، واقعيت روح، | #استاد محمدتقى جعفرى، اين عبارات را از دكتر [[زرینکوب، عبدالحسین|عبدالحسين زرينكوب]]، نقل كرده و مورد تأييد قرار داده است كه مولوى در مثنوى: «نه ترك شريعت و تسليم به طامات صوفيه را توصيه مىكند و نه گرايش به فقر و عزلت و رهبانيت را تبليغ مىنمايد. مرد كامل را كسى مىداند كه جامع صورت و معنا باشد، بلكه وجود زن و فرزند را نيز حجاب راه نمىشناسد و درست مثل يك متكلم، اما به كمك قياسات تمثيلى و تشبيهات شاعرانه در تاييد و اثبات عقايد و مبانى قرآن و اهل شريعت اهتمام مىورزد و قضايايى مانند حقيقت توحيد، واقعيت روح، کیفیت حشر و نشر و حدود جبر و اختيار را موافق مذاق اهل شريعت تبيين مىكند. بااينهمه، لُبّ و مغز شريعت را عبارت از عشق مىداند» (ارزش ميراث صوفيه، ص168 و 169) و بعد افزوده است كه مىتوان گفت جلالالدين در كتاب مثنوى، بههيچروى مخالفتى با مذهب نشان نمىدهد، بلكه مىگويد: مذهب، در حقيقت عالىترين و منحصرترين راه ملاقات خداوندى است و انسان بايستى هدف دستورات و فرمانهاى دينى را درك كند تا بتواند از دين بهترين استفاده را داشته باشد<ref>همان، ج 1، ص12</ref> | ||
#در هيچيك از موارد مثنوى نمىتوان ديد كه جلالالدين كوچكترين بىاعتنايى به دين داشته و آن را به مردم معمولى منحصر نمايد. البته چنانكه گفتيم او مقدارى تفسيرات و تاويلات شخصى درباره گروهى از مفاهيم دينى دارد كه براى ديگران مورد پذيرش نيست، ولى اين مطلب باعث نمىشود كه در سطح فرهنگ جهانى و ارزيابى مواريث عمومى اسلام، عظمت كتاب مثنوى را ناديده گرفته، يكى از بزرگترين آثار فرهنگ اسلامى را بهطور كلى محكوم و مردود اعلام كنيم. روشن مىشود كه [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدين مولوى]] با كمال واقعبينى اعتقاد دارد كه تمام شناسايىهاى جهان بهصورت كامل در اختيار و امتياز كسى قرار نگرفته است و از مقام علمى و روحانى جلالالدين بسيار بعيد است كه در اين موضوع، خودش را استثنا كند و بپندارد كه تمام مطالبش عين واقع است و كوچكترين خطايى در آنها راه ندارد<ref>همان، ج 1، ص12</ref> | #در هيچيك از موارد مثنوى نمىتوان ديد كه جلالالدين كوچكترين بىاعتنايى به دين داشته و آن را به مردم معمولى منحصر نمايد. البته چنانكه گفتيم او مقدارى تفسيرات و تاويلات شخصى درباره گروهى از مفاهيم دينى دارد كه براى ديگران مورد پذيرش نيست، ولى اين مطلب باعث نمىشود كه در سطح فرهنگ جهانى و ارزيابى مواريث عمومى اسلام، عظمت كتاب مثنوى را ناديده گرفته، يكى از بزرگترين آثار فرهنگ اسلامى را بهطور كلى محكوم و مردود اعلام كنيم. روشن مىشود كه [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدين مولوى]] با كمال واقعبينى اعتقاد دارد كه تمام شناسايىهاى جهان بهصورت كامل در اختيار و امتياز كسى قرار نگرفته است و از مقام علمى و روحانى جلالالدين بسيار بعيد است كه در اين موضوع، خودش را استثنا كند و بپندارد كه تمام مطالبش عين واقع است و كوچكترين خطايى در آنها راه ندارد<ref>همان، ج 1، ص12</ref> | ||
#ما نمىتوانيم ادعا كنيم: هرچه كه در كتاب مثنوى آمده است صددرصد مطابق واقع است و كوچكترين خلاف واقعى در آن وجود ندارد. به عقيده ما اينگونه قضاوتهاى افراطى، ضررش كمتر از آن قضاوتهاى تفريطى نيست<ref>همان، ج 1، ص13</ref> | #ما نمىتوانيم ادعا كنيم: هرچه كه در كتاب مثنوى آمده است صددرصد مطابق واقع است و كوچكترين خلاف واقعى در آن وجود ندارد. به عقيده ما اينگونه قضاوتهاى افراطى، ضررش كمتر از آن قضاوتهاى تفريطى نيست<ref>همان، ج 1، ص13</ref> | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
#براى مردم معمولى كتاب مثنوى نتوانسته يك اثر رسمیباشد، زيرا چنانكه گفتيم دشوارى مطالب و كشف روابط ابيات كه گاهى فوقالعاده مشكل به نظر مىرسد، همچنين تفسيرات و تاويلات شخصى و سليقهاى كه درباره بعضى از مفاهيم و مسائل دينى كرده است، مردم معمولى را از بهرهبردارى از كتاب مثنوى محروم ساخته است.<ref>همان، ج 1، ص14</ref> | #براى مردم معمولى كتاب مثنوى نتوانسته يك اثر رسمیباشد، زيرا چنانكه گفتيم دشوارى مطالب و كشف روابط ابيات كه گاهى فوقالعاده مشكل به نظر مىرسد، همچنين تفسيرات و تاويلات شخصى و سليقهاى كه درباره بعضى از مفاهيم و مسائل دينى كرده است، مردم معمولى را از بهرهبردارى از كتاب مثنوى محروم ساخته است.<ref>همان، ج 1، ص14</ref> | ||
#كسى مىتواند از كتاب مثنوى بهتر استفاده كند كه واجد سه ويژگى ذيل باشد: | #كسى مىتواند از كتاب مثنوى بهتر استفاده كند كه واجد سه ويژگى ذيل باشد: | ||
#:الف) حداقل يك مكتب فلسفى كه كلياتى را در جهانبينى پىريزى مىكند ديده باشد، لذا كسانى كه هيچگونه اطلاعى از مكاتب فلسفى نداشته باشند، با دو اشكال روبهرو خواهند گشت: يكى اينكه در كتاب مثنوى، اصطلاحات فلسفى، از قبيل جوهر و عرض و كميت و | #:الف) حداقل يك مكتب فلسفى كه كلياتى را در جهانبينى پىريزى مىكند ديده باشد، لذا كسانى كه هيچگونه اطلاعى از مكاتب فلسفى نداشته باشند، با دو اشكال روبهرو خواهند گشت: يكى اينكه در كتاب مثنوى، اصطلاحات فلسفى، از قبيل جوهر و عرض و كميت و کیفیت و هستى و نيستى و تناقض و تضاد و زمان و مكان، با ملاحظه مفاهيم فلسفى آنها فراوان است؛ ديگر اينكه هنگامى كه شخصى استعداد جهانبينى نداشته باشد، مطالب مولوى را اگرچه درك كند، بهطور گسيخته خواهد بود و چنين شخصى نمىتواند از مجموع كتاب مثنوى يك عده كليات قانعكننده را كه به شكل يك مجموعه كلى در شناخت جهان و درك و تثبيت موقعيت خود در هستى ضرورت دارد، به دست آورد. | ||
#:ب) اطلاع كافى درباره علوم اسلامى، از قبيل تفسير و حديث و اخلاقيات و مسائل كلامى و بلكه تا حدودى آگاهى به حقوق اسلامى؛ زيرا در كتاب مثنوى با اين مطالب سروكار پيدا مىشود كه بدون اطلاع از آنها مقصود [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدين مولوى]] روشن نمىشود. | #:ب) اطلاع كافى درباره علوم اسلامى، از قبيل تفسير و حديث و اخلاقيات و مسائل كلامى و بلكه تا حدودى آگاهى به حقوق اسلامى؛ زيرا در كتاب مثنوى با اين مطالب سروكار پيدا مىشود كه بدون اطلاع از آنها مقصود [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدين مولوى]] روشن نمىشود. | ||
#:ج) كشش و انجذاب روانى و عشق به دريافت حق جل و علا و شوقِ شناسايى يكپارچه بودن جهان هستى در يك وحدت عالى كه جهان باعظمت هستى بدون شناسايى آن، فروغ واقعى الهى خود را به هيچكس نشان نخواهد داد، پس اگر كسى بخواهد اين كتاب را تنها از نظر علمى درك كند يا فقط با ذوق شاعرانه به مطالعه آن بپردازد، نمىگوييم هيچگونه بهرهور نخواهد گشت، ولى مىتوانيم بگوييم مزاياى عمده مطالعه مثنوى را از دست خواهد داد<ref>همان، ج 1، ص14 - 15</ref> | #:ج) كشش و انجذاب روانى و عشق به دريافت حق جل و علا و شوقِ شناسايى يكپارچه بودن جهان هستى در يك وحدت عالى كه جهان باعظمت هستى بدون شناسايى آن، فروغ واقعى الهى خود را به هيچكس نشان نخواهد داد، پس اگر كسى بخواهد اين كتاب را تنها از نظر علمى درك كند يا فقط با ذوق شاعرانه به مطالعه آن بپردازد، نمىگوييم هيچگونه بهرهور نخواهد گشت، ولى مىتوانيم بگوييم مزاياى عمده مطالعه مثنوى را از دست خواهد داد<ref>همان، ج 1، ص14 - 15</ref> |
ویرایش