۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'کرد علي، محمد' به 'کردعلی، محمد') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
}} | }} | ||
'''سيرة أحمد بن طولون''' یا سيرة البلوي، تألیف ابومحمد عبدالله بن محمد مدینی | '''سيرة أحمد بن طولون''' یا سيرة البلوي، تألیف [[بلوی، عبدالله بن محمد|ابومحمد عبدالله بن محمد مدینی بلوی]]، مورخ قرن چهارم هجری است. ابوالعباس [[بلوی، عبدالله بن محمد|احمد بن طولون]] در عصر معتزبالله سیزدهمین خلیفه عباسی به استانداری مصر منصوب گردید. | ||
محمد کردعلی تحقیق و تصحیح کتاب را به انجام رسانیده است. | |||
[[کردعلی، محمد|محمد کردعلی]] تحقیق و تصحیح کتاب را به انجام رسانیده است. | |||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۹: | خط ۴۰: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
احمد بن طولون به سبب کتاب سیرهاش بسیار شهرت دارد. حدود 1314ش، محمد کردعلی نسخهای بسیار قدیمی از این تاریخ گرانبها را در کتابخانه ظاهریه دمشق پیدا کرد و آن را با مقدمهای طولانی و شرحی مفید انتشار داد (دمشق 1939م). او بلوی را نویسندهای اسماعیلی پنداشته بود، اما ایوانف، ابوعبدالله زنجانی و عبدالحمید عبادی نظر او را اشتباه دانستهاند<ref>ر.ک: بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، ج1، ص1766</ref>. | [[بلوی، عبدالله بن محمد|احمد بن طولون]] به سبب کتاب سیرهاش بسیار شهرت دارد. حدود 1314ش، [[کردعلی، محمد|محمد کردعلی]] نسخهای بسیار قدیمی از این تاریخ گرانبها را در کتابخانه ظاهریه دمشق پیدا کرد و آن را با مقدمهای طولانی و شرحی مفید انتشار داد (دمشق 1939م). او [[بلوی، عبدالله بن محمد|بلوی]] را نویسندهای اسماعیلی پنداشته بود، اما ایوانف، [[زنجانی، ابوعبدالله|ابوعبدالله زنجانی]] و عبدالحمید عبادی نظر او را اشتباه دانستهاند<ref>ر.ک: بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، ج1، ص1766</ref>. | ||
به گفته کردعلی، بلوی در مقدمهاش به شیوه اهل سنت و جماعت نسبت به صحابه ابراز محبت نکرده و به ابراز محبت به آل بیت طاهرین بسنده کرده است. درعینحال او به هنگام ذکر نام عمر بن خطاب، بر او رحمت میفرستد و به هنگام ذکر اهل بیت رسولالله، صلوات میفرستد و صیغه سلام و صلواتش بر پیامبر(ص) صیغهای است که اهل سنت بهکار میبرند. او در مجموع در برخی از گفتهها و روایتهایش با اهل سنت مخالفت نمیکند. بنابراین از این جهت اسماعیلیمذهب است که فراوان از روش اهل سنت و جماعت پیروی میکنند. البته فاصله اختلافی که در عصر او بین فرقههای شیعه و اهل سنت وجود داشته مانند شکاف امروزه نبوده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص5</ref>. | به گفته کردعلی، [[بلوی، عبدالله بن محمد|بلوی]] در مقدمهاش به شیوه اهل سنت و جماعت نسبت به صحابه ابراز محبت نکرده و به ابراز محبت به آل بیت طاهرین بسنده کرده است. درعینحال او به هنگام ذکر نام عمر بن خطاب، بر او رحمت میفرستد و به هنگام ذکر اهل بیت رسولالله، صلوات میفرستد و صیغه سلام و صلواتش بر پیامبر(ص) صیغهای است که اهل سنت بهکار میبرند. او در مجموع در برخی از گفتهها و روایتهایش با اهل سنت مخالفت نمیکند. بنابراین از این جهت اسماعیلیمذهب است که فراوان از روش اهل سنت و جماعت پیروی میکنند. البته فاصله اختلافی که در عصر او بین فرقههای شیعه و اهل سنت وجود داشته مانند شکاف امروزه نبوده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص5</ref>. | ||
نصی که انگیزه بلوی را از نگارش این کتاب، روشن کند، در دسترس ما نیست. تنها در مقدمهاش نوشته که از او خواسته شد که کتابی در سیره آل طولون بنویسد؛ کتابی که بهلحاظ شرح و توصیف از کتاب احمد بن یوسف، معروف به ابن دایه بزرگتر و کاملتر باشد<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>. | نصی که انگیزه [[بلوی، عبدالله بن محمد|بلوی]] را از نگارش این کتاب، روشن کند، در دسترس ما نیست. تنها در مقدمهاش نوشته که از او خواسته شد که کتابی در سیره آل طولون بنویسد؛ کتابی که بهلحاظ شرح و توصیف از کتاب احمد بن یوسف، معروف به ابن دایه بزرگتر و کاملتر باشد<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>. | ||
سیره ابن طولون برای آگاهی از تاریخ مصر و خلافت عباسی و تاریخ خاور نزدیک در نیمه دوم قرن سوم، مهمترین منبع بشمار میآید. این کتاب از کتابهای مشابه در همین باب، مانند: «سيرة ابن طولون» تألیف ابن دایه که ابن سعید آن را در المغرب تلخیص کرده، «كتاب المكافأة» تألیف همو، «أخبار سيبويیه المصري» تألیف ابن زُلاق و | سیره ابن طولون برای آگاهی از تاریخ مصر و خلافت عباسی و تاریخ خاور نزدیک در نیمه دوم قرن سوم، مهمترین منبع بشمار میآید. این کتاب از کتابهای مشابه در همین باب، مانند: «سيرة ابن طولون» تألیف ابن دایه که ابن سعید آن را در المغرب تلخیص کرده، «كتاب المكافأة» تألیف همو، «أخبار سيبويیه المصري» تألیف ابن زُلاق و «[[الولاة و كتاب القضاة|كتاب الولاة و القضاة]]» تألیف کندی مفصلتر است<ref>ر.ک: بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، ج1، ص1766</ref>. | ||
این کتاب، مشتمل بر روایت تاریخى است که برخی از کتاب ابن دایه اخذ شده و بقیه از مشاهدات خود بلوی است. این کتاب همچنین به سبب اتخاذ شیوه داستانى در نقل حوادث تاریخى، در تاریخنگاری حائز اهمیت است، بهویژه که این اثر پس از مرگ ابن طولون نگاشته شده و مورخ آزادانهتر درباره رفتار و شخصیت ابن طولون سخن گفته است. کتاب | این کتاب، مشتمل بر روایت تاریخى است که برخی از کتاب ابن دایه اخذ شده و بقیه از مشاهدات خود [[بلوی، عبدالله بن محمد|بلوی]] است. این کتاب همچنین به سبب اتخاذ شیوه داستانى در نقل حوادث تاریخى، در تاریخنگاری حائز اهمیت است، بهویژه که این اثر پس از مرگ ابن طولون نگاشته شده و مورخ آزادانهتر درباره رفتار و شخصیت ابن طولون سخن گفته است. کتاب [[بلوی، عبدالله بن محمد|بلوی]]<nowiki/> از لحاظ ادبى هم از اهمیت فراوانى برخوردار است<ref>ر.ک: دائرةالمعارف بزرگ اسلامی</ref>. | ||
بلوی، تصویری زیبا از احمد بن طولون ترسیم میکند و بسیار او را میستاید. ذکاوت و زیرکی و سیاست و عدل و رحمت او را ترسیم میکند، شیفته کردار و توجیهگر رفتار اوست و بر هیچیک از اخبار مربوط به او انگشت نقد نمینهد<ref>ر.ک: مقدمه، ص18</ref>. | [[بلوی، عبدالله بن محمد|بلوی]]، تصویری زیبا از [[بلوی، عبدالله بن محمد|احمد بن طولون]] ترسیم میکند و بسیار او را میستاید. ذکاوت و زیرکی و سیاست و عدل و رحمت او را ترسیم میکند، شیفته کردار و توجیهگر رفتار اوست و بر هیچیک از اخبار مربوط به او انگشت نقد نمینهد<ref>ر.ک: مقدمه، ص18</ref>. | ||
در کتاب، تحریفات و اغلاط فراوانی وجود دارد که عبدالقادر مغربی و محمد رمزی بک، در ضمن مقالهای آنها را استخراج و تصحیح آنها را با ذکر شماره صفحه و سطر ارائه کردهاند؛ بهعنوان نمونه در صفحه 215 سطر 17 «فنصب له طرَّة»، اشتباه و صحیح آن «فصفف له طرة» است<ref>ر.ک: المغربي، عبدالقادر؛ محمد رمزی بك، ص24</ref>. | در کتاب، تحریفات و اغلاط فراوانی وجود دارد که عبدالقادر مغربی و محمد رمزی بک، در ضمن مقالهای آنها را استخراج و تصحیح آنها را با ذکر شماره صفحه و سطر ارائه کردهاند؛ بهعنوان نمونه در صفحه 215 سطر 17 «فنصب له طرَّة»، اشتباه و صحیح آن «فصفف له طرة» است<ref>ر.ک: المغربي، عبدالقادر؛ محمد رمزی بك، ص24</ref>. | ||
همچنین اضافه میکنند: در کتاب الفاظی استعمال شده و تعابیری بهکار رفته که به نظر میرسد از ساختههای عصرهای متأخر است، نه ساخته قرن چهارم هجری که نویسنده کتاب در ابتدای آن و ناسخش در اواسط یا اواخرش میزیسته است؛ از جمله این موارد، الفاظ «الوظيفة» و «الراتب» و «فتش علی الشيء»، به معانی امروزی آنهاست و از همین قبیل است: «شكره عليه الخاص و العام» و «أكد عليه في مراعاته» (به معنای اینکه در تنفیذ آنچه به آن مأمور شده بود، پافشاری کرد)؛ روشن است که فعل «التأكيد»، در لغت برای عهد و میثاق و قسم بهکار میرود، نه گفتهها یا توصیههایی که در آینده واقع میشود. | همچنین اضافه میکنند: در کتاب الفاظی استعمال شده و تعابیری بهکار رفته که به نظر میرسد از ساختههای عصرهای متأخر است، نه ساخته قرن چهارم هجری که نویسنده کتاب در ابتدای آن و ناسخش در اواسط یا اواخرش میزیسته است؛ از جمله این موارد، الفاظ «الوظيفة» و «الراتب» و «فتش علی الشيء»، به معانی امروزی آنهاست و از همین قبیل است: «شكره عليه الخاص و العام» و «أكد عليه في مراعاته» (به معنای اینکه در تنفیذ آنچه به آن مأمور شده بود، پافشاری کرد)؛ روشن است که فعل «التأكيد»، در لغت برای عهد و میثاق و قسم بهکار میرود، نه گفتهها یا توصیههایی که در آینده واقع میشود. | ||
از جمله کلمات غیر عربی در کتاب، عبارت است از: فعل «باس يبوس» (اصلش فارسی و به معنای بوسیدن است). نویسنده مکرر این کلمه را بهکار برده و به ذهنش نرسیده که دو معادل عربی آن (قبل و لثم) را بهکار برد<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>. | از جمله کلمات غیر عربی در کتاب، عبارت است از: فعل «باس يبوس» (اصلش فارسی و به معنای بوسیدن است). نویسنده مکرر این کلمه را بهکار برده و به ذهنش نرسیده که دو معادل عربی آن (قبل و لثم) را بهکار برد<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۲: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش