۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۱۹۸: | خط ۱۹۸: | ||
«اما الفلاسفة، فقط عرض لهم ما عرض للمتكلمين من المفسرين من الوقوع فى ورطة التطبيق و تأويل الآيات المخالفة بظاهرها للمسلّمات فى فنون الفلسفه... و قد تأولوا الآيات الوارده فى حقائق ماوراء الطبيعة و آيات الخلقة و حدوث السموات و الارض و آيات البرزخ و آيات المعاد...» | «اما الفلاسفة، فقط عرض لهم ما عرض للمتكلمين من المفسرين من الوقوع فى ورطة التطبيق و تأويل الآيات المخالفة بظاهرها للمسلّمات فى فنون الفلسفه... و قد تأولوا الآيات الوارده فى حقائق ماوراء الطبيعة و آيات الخلقة و حدوث السموات و الارض و آيات البرزخ و آيات المعاد...» | ||
بنابراين سخن ما، در تفسير فلسفى اين گروه نيست، بلكه گروه اوّل است كه مفسّر انوار درخشان از اين دسته مىباشد و از اين شيوه در تفسير خود در تبيين آيات الهى استفاده كرده است. با نگاهى به تفسير، اين مطلب روشن مىشود و حجم گفتمان فلسفى، گوياى اين واقعيّت است كه علاّمۀ حسينى در جاى جاى اين تفسير هر جا مناسبتى پيش آمده با اصل فلسفى و قاعدۀ عقلى، آيات قرآن را تشريح كرده است. نمونۀ بحثها بدين قرار است: رابطه واجب با ممكن (ج 220/4)، توصيف ارادۀ خداوند (ج 258/5) ، ربط موجودات امكانى به واجب (ج 58/1 و 105)، امكان اشرف (ج 109/1 و 127)، توجيه خوارق عادات (ج 224/1)، مسأله عقلانى كردن خلود و دوام عقوبات در قيامت (ج 274/1)، توصيف عقلانى سحر (ج 273/1)، صورت برزخى انسان از نظر علوم عقلى (ج 45/2)، مراتب علم پروردگار (ج 302/2)، حقيقت كرسى (ج 302/2)، تجرّد روح (ج 401/18)، ارتباط جهان متحرك به عالم ثابت (ج 187/16)، حركت جوهرى (255/18)، تحوّل و تبدّل در جهان (55/18)، تمثّل و تجسّد اعمال در قيامت (427/15)، مشيّت فاعل مختار (ج 21/15) و دهها بحث ديگر فلسفى. | بنابراين سخن ما، در تفسير فلسفى اين گروه نيست، بلكه گروه اوّل است كه مفسّر انوار درخشان از اين دسته مىباشد و از اين شيوه در تفسير خود در تبيين آيات الهى استفاده كرده است. با نگاهى به تفسير، اين مطلب روشن مىشود و حجم گفتمان فلسفى، گوياى اين واقعيّت است كه علاّمۀ حسينى در جاى جاى اين تفسير هر جا مناسبتى پيش آمده با اصل فلسفى و قاعدۀ عقلى، آيات قرآن را تشريح كرده است. نمونۀ بحثها بدين قرار است: رابطه واجب با ممكن (ج 220/4)، توصيف ارادۀ خداوند (ج 258/5)، ربط موجودات امكانى به واجب (ج 58/1 و 105)، امكان اشرف (ج 109/1 و 127)، توجيه خوارق عادات (ج 224/1)، مسأله عقلانى كردن خلود و دوام عقوبات در قيامت (ج 274/1)، توصيف عقلانى سحر (ج 273/1)، صورت برزخى انسان از نظر علوم عقلى (ج 45/2)، مراتب علم پروردگار (ج 302/2)، حقيقت كرسى (ج 302/2)، تجرّد روح (ج 401/18)، ارتباط جهان متحرك به عالم ثابت (ج 187/16)، حركت جوهرى (255/18)، تحوّل و تبدّل در جهان (55/18)، تمثّل و تجسّد اعمال در قيامت (427/15)، مشيّت فاعل مختار (ج 21/15) و دهها بحث ديگر فلسفى. | ||
البته اين مباحث فلسفى هميشه در قالب اصطلاحات فلسفى و در محدوده عقلانى كردن مسايل هستى نيست، بلكه گاه در بعد الهيات به معنى الاخص و در چارچوب رفتار انسان نسبت به خالق هستى است. عقلانى و تحليلى كردن اعمال و كردار معنوى انسانى يكى از ابعاد مباحث فلسفى مفسّر است، به عنوان نمونه در ذيل آيۀ: ''' «و للّه الاسماء الحسنى فادعوه بها» ''' (اعراف، 180) پس از بحث مفصلى كه دربارۀ اسماء حسنى و صفات كماليه پروردگار دارد و اينكه چگونه انسان با دعا، نيازهاى معنوى خود را تأمين كند و اين معنا با خواستههاى فطرى او سازگار است و چگونه اجابت مىشود، مىنويسد: | البته اين مباحث فلسفى هميشه در قالب اصطلاحات فلسفى و در محدوده عقلانى كردن مسايل هستى نيست، بلكه گاه در بعد الهيات به معنى الاخص و در چارچوب رفتار انسان نسبت به خالق هستى است. عقلانى و تحليلى كردن اعمال و كردار معنوى انسانى يكى از ابعاد مباحث فلسفى مفسّر است، به عنوان نمونه در ذيل آيۀ: ''' «و للّه الاسماء الحسنى فادعوه بها» ''' (اعراف، 180) پس از بحث مفصلى كه دربارۀ اسماء حسنى و صفات كماليه پروردگار دارد و اينكه چگونه انسان با دعا، نيازهاى معنوى خود را تأمين كند و اين معنا با خواستههاى فطرى او سازگار است و چگونه اجابت مىشود، مىنويسد: | ||
خط ۲۲۸: | خط ۲۲۸: | ||
و نيز براى توجه به درون و در توبيخ كسانى كه به خويشتن توجه نمىكنند مىفرمايد: ''' «و فى انفسكم أ فلا تبصرون» ''' (ذاريات، 21) و در خودتان نيز آياتى است مگر نمىبينيد. | و نيز براى توجه به درون و در توبيخ كسانى كه به خويشتن توجه نمىكنند مىفرمايد: ''' «و فى انفسكم أ فلا تبصرون» ''' (ذاريات، 21) و در خودتان نيز آياتى است مگر نمىبينيد. | ||
غير از اين آيات و برخى روايات كه مىگويد: «من عرف نفسه عرف ربه» (هر كه خود را شناخت، خداى خود را خواهد شناخت) آيات بسيارى است كه ماهيت و ويژگىهاى انسان را توصيف مىكند و خصلتهاى مختلف او را بازمىگويد، مثل:''' «ان الانسان خلق هلوعا. اذا مسّه الشرّ جزوعا» ''' (معارج، 19، 20) ، ''' «إذا اذقنا الناس رحمة فرحوا بها» ''' (روم، 36) ، ''' «إنه ليؤس كفور» ''' (هود،9) ، ''' «بل الإنسان على نفسه بصيرة» ''' (قيامة، 14) ، ''' «إنّ النفس لأمّارة بالسوء» ''' (يوسف، 53) ، ''' «فامّا الانسان اذا ما ابتلاه ربّه فأكرمه و نعّمه» ''' (فجر، 15) و آيات بسيارى ديگرى كه در توصيف انسان و خصلتهاى درونى وى است. | غير از اين آيات و برخى روايات كه مىگويد: «من عرف نفسه عرف ربه» (هر كه خود را شناخت، خداى خود را خواهد شناخت) آيات بسيارى است كه ماهيت و ويژگىهاى انسان را توصيف مىكند و خصلتهاى مختلف او را بازمىگويد، مثل:''' «ان الانسان خلق هلوعا. اذا مسّه الشرّ جزوعا» ''' (معارج، 19، 20)، ''' «إذا اذقنا الناس رحمة فرحوا بها» ''' (روم، 36)، ''' «إنه ليؤس كفور» ''' (هود،9)، ''' «بل الإنسان على نفسه بصيرة» ''' (قيامة، 14)، ''' «إنّ النفس لأمّارة بالسوء» ''' (يوسف، 53)، ''' «فامّا الانسان اذا ما ابتلاه ربّه فأكرمه و نعّمه» ''' (فجر، 15) و آيات بسيارى ديگرى كه در توصيف انسان و خصلتهاى درونى وى است. | ||
توصيف انسان و اهتمام به خودشناسى براى چيست؟ چيزى جز پرداختن به خويش و شكل و جهت بخشيدن به فعاليتهاى حياتى و بكارگيرى استعدادها و نيروها در جهت سعادت و خير انسان است؟ زيرا در سايۀ شناخت درون است كه انسان برنامه و توان خود را درمىيابد و كوششهاى علمى و عملى خود را تنظيم مىكند تا به سويى رود كه كمال حقيقى او باشد. | توصيف انسان و اهتمام به خودشناسى براى چيست؟ چيزى جز پرداختن به خويش و شكل و جهت بخشيدن به فعاليتهاى حياتى و بكارگيرى استعدادها و نيروها در جهت سعادت و خير انسان است؟ زيرا در سايۀ شناخت درون است كه انسان برنامه و توان خود را درمىيابد و كوششهاى علمى و عملى خود را تنظيم مىكند تا به سويى رود كه كمال حقيقى او باشد. | ||
خط ۲۷۸: | خط ۲۷۸: | ||
بسيارى از تفاسير در آغاز كتاب مقدماتى را در افكندهاند و به بحثهاى مختلف علوم قرآن پرداختهاند، دست كم دربارۀ فضيلت قرآن، كيفيت نزول، آيات مكى و مدنى، قواعد تفسير بحث كردهاند، و باز به مناسبت آيۀ نسخ ''' «ما ننسخ من آية او ننسها» ''' (بقره، 106) و آيۀ ذكر ''' «نحن نزّلنا الذكر و انّا له لحافظون» ''' (حجر، 9) و آيۀ محكم و متشابه ''' «منه آيات محكمات... » ''' (آل عمران، 7) و آيۀ تحدّى ''' «و ان كنتم فى ريب ممّا نزّلنا على عبدنا فاتوا بسورة من مثله» ''' (بقره، 23) و سورۀ قدر، به مباحث ناسخ و منسوخ، محفوظ بودن قرآن از تحريف، محكم و متشابه، اعجاز قرآن، نزول قرآن و اقسام نزول و كيفيت نزول پرداختهاند يا به مناسبت شأن نزول برخى از آيات، به اسباب نزول آيه اشاره كردهاند. | بسيارى از تفاسير در آغاز كتاب مقدماتى را در افكندهاند و به بحثهاى مختلف علوم قرآن پرداختهاند، دست كم دربارۀ فضيلت قرآن، كيفيت نزول، آيات مكى و مدنى، قواعد تفسير بحث كردهاند، و باز به مناسبت آيۀ نسخ ''' «ما ننسخ من آية او ننسها» ''' (بقره، 106) و آيۀ ذكر ''' «نحن نزّلنا الذكر و انّا له لحافظون» ''' (حجر، 9) و آيۀ محكم و متشابه ''' «منه آيات محكمات... » ''' (آل عمران، 7) و آيۀ تحدّى ''' «و ان كنتم فى ريب ممّا نزّلنا على عبدنا فاتوا بسورة من مثله» ''' (بقره، 23) و سورۀ قدر، به مباحث ناسخ و منسوخ، محفوظ بودن قرآن از تحريف، محكم و متشابه، اعجاز قرآن، نزول قرآن و اقسام نزول و كيفيت نزول پرداختهاند يا به مناسبت شأن نزول برخى از آيات، به اسباب نزول آيه اشاره كردهاند. | ||
تفسير «انوار | تفسير «انوار درخشان»، در مقدمۀ كتاب، تنها به اهميت قرآن و جايگاه آن در ميان مسلمانان و لزوم آموزش قرآن به كودكان و فضيلت قرائت و كيفيت نزول اشاره دارد، اما در خود تفسير بحثهاى علوم قرآنى آن بسيار كمجلوه است. با همه اينها تفسير خالى از بحثهاى علوم قرآنى نيست، مثلا بحث مفصلى در جلدهاى مختلف تفسير دربارۀ وحى و چگونگى آن دارد (ج 285/2، ج 288/4، 292، ج 343/2)، دربارۀ تأويل و جايگاه آن (ج 15/3)، مصونيت قرآن از تحريف (ج 344/9، 345)، بحث نسخ (ج 285/1)، اثبات حدوث قرآن (ج 9/11)، مسأله فضيلت و عظمت قرآن (ج 297/4، 314)، بحث اعجاز قرآن (ج 7/4، ج 73/1) | ||
و تفاوت معجزۀ پيامبر اسلام با معجزۀ ديگر پيامبران دارد. دربارۀ اسباب نزول بحث مستقلى ديده نشد، ولى هر كجا كه روايتى از طريق اهل بيت در باب علت نزول آيه نقل شده آن را از تفسير على بن ابراهيم و تفسير برهان گزارش كرده است و گاهى براى تأييد از «در المنثور» سيوطى استشهاد آورده است. | و تفاوت معجزۀ پيامبر اسلام با معجزۀ ديگر پيامبران دارد. دربارۀ اسباب نزول بحث مستقلى ديده نشد، ولى هر كجا كه روايتى از طريق اهل بيت در باب علت نزول آيه نقل شده آن را از تفسير على بن ابراهيم و تفسير برهان گزارش كرده است و گاهى براى تأييد از «در المنثور» سيوطى استشهاد آورده است. |
ویرایش