پرش به محتوا

التفسير الأثري الجامع: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:




«التفسير الأثري الجامع»، به زبان عربى، اثر محمدهادى معرفت، تفسير قرآن به روش مأثور با سبكى بديع و شيوه‌اى ابتكارى است كه نويسنده در آن، به مباحثى همچون ظهر و بطن، بررسى فضايل قرآن، تفسير به رأى، صيانت قرآن از تحريف، تفسير در دوران صحابه، مدارس تفسير، شأن نزول، حروف مقطعه در اوايل سوره‌ها و... پرداخته است (روشن‌ضمير، محمدابراهيم، ص279).
'''التفسير الأثري الجامع''' ، به زبان عربى، اثر [[محمدهادى معرفت]] ، تفسير قرآن به روش مأثور با سبكى بديع و شيوه‌اى ابتكارى است كه نويسنده در آن، به مباحثى همچون ظهر و بطن، بررسى فضايل قرآن، تفسير به رأى، صيانت قرآن از تحريف، تفسير در دوران صحابه، مدارس تفسير، شأن نزول، حروف مقطعه در اوايل سوره‌ها و... پرداخته است (روشن‌ضمير، محمدابراهيم، ص279).


نويسنده هدف از نگارش كتاب را فراهم آوردن زمينه براى تفسير قرآن، عنوان كرده است (همان، ص280).
نويسنده هدف از نگارش كتاب را فراهم آوردن زمينه براى تفسير قرآن، عنوان كرده است (همان، ص280).
خط ۶۹: خط ۶۹:
ويژگى‌هاى اين اثر گران‌بها را مى‌توان در مؤلفه‌هاى زير، خلاصه نمود:
ويژگى‌هاى اين اثر گران‌بها را مى‌توان در مؤلفه‌هاى زير، خلاصه نمود:


1. بى‌مانندى: يكى از كاستى‌هاى دامنگير نوع كتاب‌هاى تفسير اثرى، آميخته شدن سره با ناسره است و فراهم آمدن تركيبى از روايات صحيح، موضوع، ضعيف و... در كنار هم كه در پاره‌اى از موارد، نه‌تنها گرهى از كار فروبسته تفسير نگشاده، كه گرهى بر گره‌هاى آن افزوده است (روشن‌ضمير، محمدابراهيم، ص281).
#بى‌مانندى: يكى از كاستى‌هاى دامنگير نوع كتاب‌هاى تفسير اثرى، آميخته شدن سره با ناسره است و فراهم آمدن تركيبى از روايات صحيح، موضوع، ضعيف و... در كنار هم كه در پاره‌اى از موارد، نه‌تنها گرهى از كار فروبسته تفسير نگشاده، كه گرهى بر گره‌هاى آن افزوده است (روشن‌ضمير، محمدابراهيم، ص281).
 
نويسنده در اين اثر، تلاشى درخور انجام داده است. وى ضمن آوردن روايات تفسيرى، آنها را مورد نقد علمى قرار داده و بازشناسى روايات صحيح از ضعيف را در پرتو محكمات قرآن و حديث ميسر ساخته است (همان).
نويسنده در اين اثر، تلاشى درخور انجام داده است. وى ضمن آوردن روايات تفسيرى، آنها را مورد نقد علمى قرار داده و بازشناسى روايات صحيح از ضعيف را در پرتو محكمات قرآن و حديث ميسر ساخته است (همان).
 
#گزينش رأى برتر يا اظهار نظر: نويسنده تنها به يادآورى مباحث مهم قرآنى و نقل ديدگاه‌هاى صاحب‌نظران بسنده نكرده، بلكه در هر مورد، رأى برتر را گزينش نموده و ديدگاه‌هاى خود را با استدلال مبرهن ساخته است. ديدگاه وى درباره تأويل، ارزش تفسير صحابى و تابعى، حروف مقطعه، خواص سور قرآن، روايات عرضه روايات بر قرآن و... از جمله مواردى است كه وى پس از نقل ديدگاه‌هاى صاحب‌نظران، ديدگاه مختار را گزينش نموده و بر آن استدلال كرده است (همان).
2. گزينش رأى برتر يا اظهار نظر: نويسنده تنها به يادآورى مباحث مهم قرآنى و نقل ديدگاه‌هاى صاحب‌نظران بسنده نكرده، بلكه در هر مورد، رأى برتر را گزينش نموده و ديدگاه‌هاى خود را با استدلال مبرهن ساخته است. ديدگاه وى درباره تأويل، ارزش تفسير صحابى و تابعى، حروف مقطعه، خواص سور قرآن، روايات عرضه روايات بر قرآن و... از جمله مواردى است كه وى پس از نقل ديدگاه‌هاى صاحب‌نظران، ديدگاه مختار را گزينش نموده و بر آن استدلال كرده است (همان).
#غنا و كثرت منابع: نويسنده در عين وفادارى به مكتب و اعتقاد جازم به اصول مذهب، خود را به منابع روايى فرقه‌اى خاص از مسلمانان مقيد نكرده است، بلكه با سعه صدر، علمى‌نگرى، پرهيز از برانگيختن تصعب و با خوددارى از جريحه‌دار كردن احساسات ديگران، از همه آثار مدون مورد اهتمام فرق مسلمان استفاده كرده است. نگاهى به فهرست بلند منابع اين كتاب كه حدود 220 مرجع را دارا مى‌باشد، گواه درستى اين ادعاست (همان).
 
#پانوشت‌هاى مفيد: نويسنده در هر مورد كه نياز به توضيح بوده است، اطلاعات لازم را در پانوشت ارائه كرده است. نمونه‌هاى اين ويژگى ممتاز، در اين اثر فراوان است (همان، ص282).
3. غنا و كثرت منابع: نويسنده در عين وفادارى به مكتب و اعتقاد جازم به اصول مذهب، خود را به منابع روايى فرقه‌اى خاص از مسلمانان مقيد نكرده است، بلكه با سعه صدر، علمى‌نگرى، پرهيز از برانگيختن تصعب و با خوددارى از جريحه‌دار كردن احساسات ديگران، از همه آثار مدون مورد اهتمام فرق مسلمان استفاده كرده است. نگاهى به فهرست بلند منابع اين كتاب كه حدود 220 مرجع را دارا مى‌باشد، گواه درستى اين ادعاست (همان).
#شرح و توضيح برخى از كلمات و يا مفاهيم دشوار روايات: آوردن توضيحاتى درباره برخى از لغات و يا عبارات مشكل متن روايات، از ديگر مزاياى اين اثر است كه آگاهى از آن‌ها براى فهم بهتر خواننده ضرورى است و يافتن آن‌ها در منابع، صرف نظر از اينكه ممكن است منابع لازم در اختيار خواننده نباشد، او را از مطالعه بازمى‌دارد؛ لذا نويسنده با توضيحاتى لازم و كوتاه، موضوع را روشن ساخته است (همان).
 
4. پانوشت‌هاى مفيد: نويسنده در هر مورد كه نياز به توضيح بوده است، اطلاعات لازم را در پانوشت ارائه كرده است. نمونه‌هاى اين ويژگى ممتاز، در اين اثر فراوان است (همان، ص282).
 
5. شرح و توضيح برخى از كلمات و يا مفاهيم دشوار روايات: آوردن توضيحاتى درباره برخى از لغات و يا عبارات مشكل متن روايات، از ديگر مزاياى اين اثر است كه آگاهى از آن‌ها براى فهم بهتر خواننده ضرورى است و يافتن آن‌ها در منابع، صرف نظر از اينكه ممكن است منابع لازم در اختيار خواننده نباشد، او را از مطالعه بازمى‌دارد؛ لذا نويسنده با توضيحاتى لازم و كوتاه، موضوع را روشن ساخته است (همان).


با اين حال، كتاب داراى كاستى‌هايى است كه برخى از آن‌ها، عبارت است از:
با اين حال، كتاب داراى كاستى‌هايى است كه برخى از آن‌ها، عبارت است از:
 
#واگذاردن روايات فضائل السور: ما با انبوهى از روايات از ائمه(ع) درباره فضائل سور مواجه هستيم كه بايد با معيارهاى نقد سندى و يا محتوايى، آن‌ها را بررسى و ديدگاه درست و مطابق با معيارهاى علمى را گزينش كرد؛ چه، واگذاردن و چشم‌پوشى از آن‌ها، مشكلى را حل نخواهد كرد. نويسنده از ابوعلى فضل بن حسن طبرسى تعجب مى‌كند كه چرا در تفسير ارزشمند خود (مجمع البيان) حديثى را در فضائل سور قرآن آورده است كه نشانه‌هاى وضع و جعل در آن آشكار است و آن را اشتباهى از جانب بزرگى مى‌داند؛ اما از اين نكته چشم‌پوشى مى‌كند كه اگر طبرسى اين روايت را آورده كه نويسنده آن را جعلى مى‌داند، در كنار آن رواياتى از ائمه(ع) با همين مضمون و يا مضمونى مشابه نيز آورده است (همان).
1. واگذاردن روايات فضائل السور: ما با انبوهى از روايات از ائمه(ع) درباره فضائل سور مواجه هستيم كه بايد با معيارهاى نقد سندى و يا محتوايى، آن‌ها را بررسى و ديدگاه درست و مطابق با معيارهاى علمى را گزينش كرد؛ چه، واگذاردن و چشم‌پوشى از آن‌ها، مشكلى را حل نخواهد كرد. نويسنده از ابوعلى فضل بن حسن طبرسى تعجب مى‌كند كه چرا در تفسير ارزشمند خود (مجمع البيان) حديثى را در فضائل سور قرآن آورده است كه نشانه‌هاى وضع و جعل در آن آشكار است و آن را اشتباهى از جانب بزرگى مى‌داند؛ اما از اين نكته چشم‌پوشى مى‌كند كه اگر طبرسى اين روايت را آورده كه نويسنده آن را جعلى مى‌داند، در كنار آن رواياتى از ائمه(ع) با همين مضمون و يا مضمونى مشابه نيز آورده است (همان).
#تكرار بعضى از ديدگاه‌ها كه قبلا مورد نقد قرار گرفته است: شايسته بود نويسنده نقدها را پاسخ مى‌گفتند، همچون بحث اعتبار خبر واحد در تفسير (همان).
 
#توضيح نارساى برخى عبارات: نويسنده براى اين ادعا كه مسلمانان پيوسته براى استنباط مسائل مربوط به زندگى‌اشان به قرآن مراجعه مى‌كردند و پيامبر(ص) نيز مجملات و مبهمات قرآن را به آنان آموزش مى‌داده است، به دو روايت استشهاد كرده است كه پس از نقل آن‌ها، مراد از عمل را استنباط دانسته، اما مشخص نكرده كه از كجاى روايت‌ها اين مفهوم قابل برداشت است (همان، ص283).
2. تكرار بعضى از ديدگاه‌ها كه قبلا مورد نقد قرار گرفته است: شايسته بود نويسنده نقدها را پاسخ مى‌گفتند، همچون بحث اعتبار خبر واحد در تفسير (همان).
#ديدگاه نويسنده درباره روايات مربوط به خواص قرآن: نويسنده درباره رواياتى كه درباره خواص قرآن وارد شده، نظر خاصى دارد كه مستفاد از نوشتار ايشان، چنين است كه شكى نيست اوراد و اذكار در شفاى بيمارى‌ها، با اذن خدا كه مسبب الاسباب است، تأثير دارند و در ادامه، به بيان اثر دعا در ايجاد روحيه و برطرف نمودن يأس، ايجاد اطمينان و آرامش درونى و شرايط دعا پرداخته است و پاره‌اى از روايات وارده درباره خواص تلاوت سور قرآن را ذكر نموده و بر اين نكته پاى فشرده است كه دعا و يا قرائت قرآن، تنها و تنها باعث جلب رحمت خداوند و آسان نمودن معالجه مرض و تأثير بهتر دارو مى‌شود؛ اما اينكه دعا و قرائت قرآن را در كنار دوا به‌عنوان يك عامل مستقل براى معالجه امراض و شفاى دردها جسمانى در نظر بگيريم - همچنان‌كه در برخى از روايات مشاهده مى‌نماييم - چيزى است كه قداست قرآن، آن را به‌طور كلى رد مى‌كند (همان، ص283).
 
3. توضيح نارساى برخى عبارات: نويسنده براى اين ادعا كه مسلمانان پيوسته براى استنباط مسائل مربوط به زندگى‌اشان به قرآن مراجعه مى‌كردند و پيامبر(ص) نيز مجملات و مبهمات قرآن را به آنان آموزش مى‌داده است، به دو روايت استشهاد كرده است كه پس از نقل آن‌ها، مراد از عمل را استنباط دانسته، اما مشخص نكرده كه از كجاى روايت‌ها اين مفهوم قابل برداشت است (همان، ص283).
 
4. ديدگاه نويسنده درباره روايات مربوط به خواص قرآن: نويسنده درباره رواياتى كه درباره خواص قرآن وارد شده، نظر خاصى دارد كه مستفاد از نوشتار ايشان، چنين است كه شكى نيست اوراد و اذكار در شفاى بيمارى‌ها، با اذن خدا كه مسبب الاسباب است، تأثير دارند و در ادامه، به بيان اثر دعا در ايجاد روحيه و برطرف نمودن يأس، ايجاد اطمينان و آرامش درونى و شرايط دعا پرداخته است و پاره‌اى از روايات وارده درباره خواص تلاوت سور قرآن را ذكر نموده و بر اين نكته پاى فشرده است كه دعا و يا قرائت قرآن، تنها و تنها باعث جلب رحمت خداوند و آسان نمودن معالجه مرض و تأثير بهتر دارو مى‌شود؛ اما اينكه دعا و قرائت قرآن را در كنار دوا به‌عنوان يك عامل مستقل براى معالجه امراض و شفاى دردها جسمانى در نظر بگيريم - همچنان‌كه در برخى از روايات مشاهده مى‌نماييم - چيزى است كه قداست قرآن، آن را به‌طور كلى رد مى‌كند (همان، ص283).


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۷۳

ویرایش