۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
| تعداد جلد = 2 | | تعداد جلد = 2 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور = | ||
| کتابخوان همراه نور =11589 | |||
| کد پدیدآور = 159 | | کد پدیدآور = 159 | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۳۴: | خط ۳۵: | ||
کتاب الفوائد الرضوية في أحوال علماء المذهب الجعفرية، یکی از میراثهای ماندگار [[قمی، عباس|محدث قمی(ره)]] است که به زبان فارسی در شرححال علما و بزرگان شیعه نوشته شده و برای تشنگان و پویندگان حق و حقیقت سرچشمهای زلال و گواراست. این کتاب و دیگر آثاری که [[قمی، عباس|محدث قمی]] درباره زندگانی علما، شعرا، حکما و صحابه به نامهای الكنی و الألقاب، هدية الأحباب في المعروفين بالكنی و الألقاب و تحفة الأحباب في تراجم الأصحاب به قلم شیوای خود نوشته است، به دلیل تتبع و استقصای کامل، اتقان و اعتبار مطالب، و حسن ترتیب و تبویب و کثرت اشتمال آنها بر مطالب مفید و تذکرات لازم و سودمند، از زمان تألیف تاکنون چون دری فروزان در آسمان مطبوعات میدرخشد. بهواسطه شهرتی که مؤلف و مؤلفات او در میان ارباب فضل و دانش دارد، از تعریف و توصیف بینیاز است<ref>ر.ک: یادداشت محقق، ج1، ص7</ref>. | کتاب الفوائد الرضوية في أحوال علماء المذهب الجعفرية، یکی از میراثهای ماندگار [[قمی، عباس|محدث قمی(ره)]] است که به زبان فارسی در شرححال علما و بزرگان شیعه نوشته شده و برای تشنگان و پویندگان حق و حقیقت سرچشمهای زلال و گواراست. این کتاب و دیگر آثاری که [[قمی، عباس|محدث قمی]] درباره زندگانی علما، شعرا، حکما و صحابه به نامهای الكنی و الألقاب، هدية الأحباب في المعروفين بالكنی و الألقاب و تحفة الأحباب في تراجم الأصحاب به قلم شیوای خود نوشته است، به دلیل تتبع و استقصای کامل، اتقان و اعتبار مطالب، و حسن ترتیب و تبویب و کثرت اشتمال آنها بر مطالب مفید و تذکرات لازم و سودمند، از زمان تألیف تاکنون چون دری فروزان در آسمان مطبوعات میدرخشد. بهواسطه شهرتی که مؤلف و مؤلفات او در میان ارباب فضل و دانش دارد، از تعریف و توصیف بینیاز است<ref>ر.ک: یادداشت محقق، ج1، ص7</ref>. | ||
محقق در ابتدای کتاب، شرححال و آثار [[قمی، عباس|شیخ عباس قمی]] را به تفصیل موردمطالعه قرار داده است. دانشمندان و بزرگان علم و عمل به فراخور شناختی که از این عالم برجسته داشتهاند، به توصیف وی پرداختهاند. کلام شیخ آقابزرگ | محقق در ابتدای کتاب، شرححال و آثار [[قمی، عباس|شیخ عباس قمی]] را به تفصیل موردمطالعه قرار داده است. دانشمندان و بزرگان علم و عمل به فراخور شناختی که از این عالم برجسته داشتهاند، به توصیف وی پرداختهاند. کلام [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|شیخ آقابزرگ تهرانی]]، [[سید محسن امین]]، [[آیتالله مرعشی نجفی]]، [[علامه امینی]] و برخی دیگر از بزرگان نیز زینتبخش کتاب است<ref>ر.ک: همان، ص13-8</ref>. | ||
نویسنده در مقدمه کتاب پس از تواضع و فروتنی که مختص علمای متخلق است، مطالعه احوالات علمای بزرگ را سبب گرایش انسان به اعمال صالح ایشان و صعود به مدارج کمال میداند: «و بعد چنین گوید این فقیر بیبضاعت و متمسک به ذیل اهل علم و روایت، عباس بن محمدرضا القمی –ختم الله لهما بالحسنی و السعادة: همانا در مطالعه تواریخ علمای اعلام و مراجعه به تراجم فضلای عالیمقام، لذت و ابتهاجی روی دهد از برای نفس که تشویق کند انسان را به متابعت آثار ایشان و اقتدای به صالح افعال ایشان، و باعث شود که به اندک زمانی از حضیض جهل به اوج علم و مرتبه نقصان به مدارج کمال صعود نماید»<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ج1، ص15</ref>. | نویسنده در مقدمه کتاب پس از تواضع و فروتنی که مختص علمای متخلق است، مطالعه احوالات علمای بزرگ را سبب گرایش انسان به اعمال صالح ایشان و صعود به مدارج کمال میداند: «و بعد چنین گوید این فقیر بیبضاعت و متمسک به ذیل اهل علم و روایت، [[قمی، عباس|عباس بن محمدرضا القمی]] –ختم الله لهما بالحسنی و السعادة: همانا در مطالعه تواریخ علمای اعلام و مراجعه به تراجم فضلای عالیمقام، لذت و ابتهاجی روی دهد از برای نفس که تشویق کند انسان را به متابعت آثار ایشان و اقتدای به صالح افعال ایشان، و باعث شود که به اندک زمانی از حضیض جهل به اوج علم و مرتبه نقصان به مدارج کمال صعود نماید»<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ج1، ص15</ref>. | ||
سپس سبب نگارش کتاب را اینگونه توضیح میدهد: «این احقر قلیل البضاعة را از عنفوان جوانی و ریعان زندگانی در خاطر فاتر بود که کتابی در رجال –و هم کتابی خالی از حشو و زواید- در احوال علمای اعلام و فقهای فخام بنویسم، تا در چند سال قبل که به اعانت الهی کتاب تحفة الأحباب في نوادر آثار الأصحاب [را] –که در ترجمه جملهای از مشاهیر از صحابه رسول خدا(ص) و معروفین از اصحاب ائمه هدی(ع) و علمای زمان غیبت صغری بود –نگاشتم و همّ آن را از خاطر خود برداشتم. لکن شواغل روزگار و عوایق دهر غدار و تراکم آلام و محن و تهاجم هموم و فتن مرا مانع بود از آن که این خدمت را به پایان رسانم و احوال علمای اعلام را نگارش دهم و معهذا از وصول به مأمول مأیوس نمیشدم و به نیل مسئول، خود را تمنی و تسلی میدادم تا در سنه 1332 –که به جهت شدت ابتلا و گرفتاری و کثرت هموم و غموم که بر این داعی روی داد و شرح آن طولانی است- به خاطرم رسید که پناه برم به امام اتقیا و زبده اصفیا و پناه غربا و شهید زهر جفا، حضرت ابوالحسن علی بن موسیالرضا(ع)... پس اسباب سفر مهیا کردم و از دار الایمان قم به صوب ارض اقدس توجه نموده و چون به تقبیل آن سده سنیه و عتبه عالیه فایز گشتم چندان مراحم و الطاف و نعمت نامتنهاهی در خود مشاهده کردم که هوس مجاورت آن آستانه مقدسه را نمودم... و بالجمله: چون به برکت مجاورت ارض اقدس، فراغتی در خود دیدم، اسباب اشتغال خود را مهیا ساختم و به نگارش این کتاب مستطاب –که در تراجم علمای امامیه است- پرداختم»<ref>ر.ک: همان، ص19-16</ref>. | سپس سبب نگارش کتاب را اینگونه توضیح میدهد: «این احقر قلیل البضاعة را از عنفوان جوانی و ریعان زندگانی در خاطر فاتر بود که کتابی در رجال –و هم کتابی خالی از حشو و زواید- در احوال علمای اعلام و فقهای فخام بنویسم، تا در چند سال قبل که به اعانت الهی کتاب تحفة الأحباب في نوادر آثار الأصحاب [را] –که در ترجمه جملهای از مشاهیر از صحابه رسول خدا(ص) و معروفین از اصحاب ائمه هدی(ع) و علمای زمان غیبت صغری بود –نگاشتم و همّ آن را از خاطر خود برداشتم. لکن شواغل روزگار و عوایق دهر غدار و تراکم آلام و محن و تهاجم هموم و فتن مرا مانع بود از آن که این خدمت را به پایان رسانم و احوال علمای اعلام را نگارش دهم و معهذا از وصول به مأمول مأیوس نمیشدم و به نیل مسئول، خود را تمنی و تسلی میدادم تا در سنه 1332 –که به جهت شدت ابتلا و گرفتاری و کثرت هموم و غموم که بر این داعی روی داد و شرح آن طولانی است- به خاطرم رسید که پناه برم به امام اتقیا و زبده اصفیا و پناه غربا و شهید زهر جفا، [[امام رضا(ع)|حضرت ابوالحسن علی بن موسیالرضا(ع)]]... پس اسباب سفر مهیا کردم و از دار الایمان قم به صوب ارض اقدس توجه نموده و چون به تقبیل آن سده سنیه و عتبه عالیه فایز گشتم چندان مراحم و الطاف و نعمت نامتنهاهی در خود مشاهده کردم که هوس مجاورت آن آستانه مقدسه را نمودم... و بالجمله: چون به برکت مجاورت ارض اقدس، فراغتی در خود دیدم، اسباب اشتغال خود را مهیا ساختم و به نگارش این کتاب مستطاب –که در تراجم علمای امامیه است- پرداختم»<ref>ر.ک: همان، ص19-16</ref>. | ||
وی منابع خود در نگارش کتاب را معرفی میکند: در اکثر مطالب آن استعانت جستم به کتاب «أمل الآمل» و «خاتمه مستدرک» شیخ خود، ثقةالاسلام جناب حاجی میرزا حسین محدث نوری و «تکمله» جناب العالم الماهر آقا سید حسن کاظمی و «سلافة العصر من محاسن أعیان العصر»، تصنیف سید نجیب و جوهر عجیب، صدرالدین سید علیخان شیرازی مدنی و «روضات الجنات» عالم فاضل ماهر جناب آقا سید محمدباقر اصفهانی<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>. | وی منابع خود در نگارش کتاب را معرفی میکند: در اکثر مطالب آن استعانت جستم به کتاب «أمل الآمل» و «خاتمه مستدرک» شیخ خود، ثقةالاسلام جناب حاجی میرزا حسین محدث نوری و «تکمله» جناب العالم الماهر آقا سید حسن کاظمی و «سلافة العصر من محاسن أعیان العصر»، تصنیف سید نجیب و جوهر عجیب، صدرالدین سید علیخان شیرازی مدنی و «روضات الجنات» عالم فاضل ماهر جناب آقا سید محمدباقر اصفهانی<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۲: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | |||
[[رده:سرگذشتنامهها]] | |||
[[رده:سرگذشتنامههای فردی]] | |||
[[رده:علما و ائمه]] | |||
[[رده: | [[رده:خرداد(99)]] | ||
ویرایش