پرش به محتوا

مذكر احباب (ادب و فرهنگ فارسی در قرن دهم هجری): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'افسه‌گانه' به 'افسانه'
جز (جایگزینی متن - 'سانه' به 'سه‌گانه')
جز (جایگزینی متن - 'افسه‌گانه' به 'افسانه')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۶۵: خط ۶۵:
مصحح محترم در مقدمه خود با بيان اين سخن و بر مبناى شاخصه‌هاى سبکی مؤلف، يعنى دشوارگرايى و معماپردازى، نشان داده است كه يكى از غزل‌هاى منسوب به [[نثاری بخاری، حسن|نثارى بخارى]]، نمى‌تواند از بخارى باشد، چرا كه عنصر خيال در غزل مذكور نشان مى‌دهد كه با سروده‌هاى [[نثاری بخاری، حسن|نثارى بخارى]] متفاوت است.
مصحح محترم در مقدمه خود با بيان اين سخن و بر مبناى شاخصه‌هاى سبکی مؤلف، يعنى دشوارگرايى و معماپردازى، نشان داده است كه يكى از غزل‌هاى منسوب به [[نثاری بخاری، حسن|نثارى بخارى]]، نمى‌تواند از بخارى باشد، چرا كه عنصر خيال در غزل مذكور نشان مى‌دهد كه با سروده‌هاى [[نثاری بخاری، حسن|نثارى بخارى]] متفاوت است.


اين تذكره حاكى از ذوق طبقه حاكم تازه به دوران رسيده‌اى است كه از سر تفنن و بى‌سوادى به معماپردازى روى مى‌آورد. وجود داستان‌هاى عجيب و ساختگى و افسه‌گانه‌هاى بى‌بنياد و مضحك مانند: حمام ناصر خسرو كه در آن پيدا نيست...بر ديوار بيست و چهار حلقه دارد، هر حلقه را كه بكشند، درى باز مى‌شود. و حمام به آن بزرگى با يك جام روشن است و كسى عالم به طريق بناى آن نسيت. نشان مى‌دهد كه سطح آگاهى و دانش دربار ماوراءالنهر چقدر متنزل و سخيف بوده است، اغلب حكايات مشهور آثار [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و ديگر عرفا به برخى قلندر شكلان روزگار نثارى نسبت داده شده است؛ از جمله داستان آن ديوانه كه شاه به او گفت از من چيزى بخواه ديوانه گفت، به اين مگس دستور ده كه از روى صورتم كنار رود. شاه گفت از عهده من بر نمى‌آيد. ديوانه خنديد و گفت تو كه امرت بر مگس جارى نيست، چگونه از تو چيزى بخواهم. اين داستان در مثنوى‌هاى [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] آمده؛ ولى در مذكر احباب به حسامى قلندر از قلندران ناشناخته عصر مؤلف نسبت داده شده است.
اين تذكره حاكى از ذوق طبقه حاكم تازه به دوران رسيده‌اى است كه از سر تفنن و بى‌سوادى به معماپردازى روى مى‌آورد. وجود داستان‌هاى عجيب و ساختگى و افسانه‌هاى بى‌بنياد و مضحك مانند: حمام ناصر خسرو كه در آن پيدا نيست...بر ديوار بيست و چهار حلقه دارد، هر حلقه را كه بكشند، درى باز مى‌شود. و حمام به آن بزرگى با يك جام روشن است و كسى عالم به طريق بناى آن نسيت. نشان مى‌دهد كه سطح آگاهى و دانش دربار ماوراءالنهر چقدر متنزل و سخيف بوده است، اغلب حكايات مشهور آثار [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و ديگر عرفا به برخى قلندر شكلان روزگار نثارى نسبت داده شده است؛ از جمله داستان آن ديوانه كه شاه به او گفت از من چيزى بخواه ديوانه گفت، به اين مگس دستور ده كه از روى صورتم كنار رود. شاه گفت از عهده من بر نمى‌آيد. ديوانه خنديد و گفت تو كه امرت بر مگس جارى نيست، چگونه از تو چيزى بخواهم. اين داستان در مثنوى‌هاى [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] آمده؛ ولى در مذكر احباب به حسامى قلندر از قلندران ناشناخته عصر مؤلف نسبت داده شده است.


مذكر احباب را بايد تذكره معماسازان ناميد. طرز معماپدرازى در قرن نهم و دهم در اوج رونق بود. در واقع فن معما نوعى تففن و وقت‌گذرانى است و نه هنر، كه از ويژگى‌هاى طبقه مرفه حاكم بوده است. فهرست شاعران و عالمان مندرج در مذكر احباب نشان مى‌دهد كه آنها همگى از بزرگان و نزديكان مراكز قدرت بوده‌اند. جلسات ادبى كه در خانه كمال‌الدين مشفقى كتابدار تشكيل مى‌شده مجمع بزرگان عصر بوده است. طبقه برتر ناحيه ماوراءالنهر ذوقى تفننى داشته است و فضيلت مآبى در آن قلمرو معماسازى و معماخوانى بوده است.
مذكر احباب را بايد تذكره معماسازان ناميد. طرز معماپدرازى در قرن نهم و دهم در اوج رونق بود. در واقع فن معما نوعى تففن و وقت‌گذرانى است و نه هنر، كه از ويژگى‌هاى طبقه مرفه حاكم بوده است. فهرست شاعران و عالمان مندرج در مذكر احباب نشان مى‌دهد كه آنها همگى از بزرگان و نزديكان مراكز قدرت بوده‌اند. جلسات ادبى كه در خانه كمال‌الدين مشفقى كتابدار تشكيل مى‌شده مجمع بزرگان عصر بوده است. طبقه برتر ناحيه ماوراءالنهر ذوقى تفننى داشته است و فضيلت مآبى در آن قلمرو معماسازى و معماخوانى بوده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش