پرش به محتوا

ابن سبعین، عبدالحق بن ابراهیم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'افسه‌گانه' به 'افسانه'
جز (جایگزینی متن - '<references />' به '<references/>')
جز (جایگزینی متن - 'افسه‌گانه' به 'افسانه')
خط ۴۸: خط ۴۸:
زمان ورود او به مكه به‌درستى معلوم نيست، ولى در نخستين سال‌هایى كه ابونمى محمد اول شريف مكه بود (652 - 702ق)، وى در آنجا بوده و از نزدیک ان او بشمار مى‌رفته و حتى گفته‌اند كه استاد و معلم او نيز بوده است. بنا بر برخى از منابع، امیر مكه بيمار يا مجروح شده بود و ابن سبعين او را معالجه كرد و همین امر موجب نزدیک شدن او به امیر گرديد. به گفته عبدالحق باديسى در المقصد الشريف، ابونمى در جنگى مجروح شده و زخمى بر سرش رسيده بود و ابن سبعين جراحت او را علاج كرد و نوعى سرپوش برای او ساخت كه نشان زخم را پنهان مى‌كرد و نيز گفته‌اند كه وى با اعمالى از نوع سحر و شعبده امیر را به خود مجذوب و معتقد كرده بود، ولى شايد سبب اصلى نزدیکى او با ابونمى وجود نوعى تجانس فكرى میان آن دو بوده است؛ زيرا ابونمى منتسب به خاندان رسول اكرم(ص) و از اولاد حسن بن على(ع) بود و ابن سبعين نيز تمايلات شيعى و فاطمى داشت و گفته‌اند كه وى در مكه و در سايه حمايت امیر آنجا گرايش‌هاى شيعى خود را آشكار مى‌كرد.
زمان ورود او به مكه به‌درستى معلوم نيست، ولى در نخستين سال‌هایى كه ابونمى محمد اول شريف مكه بود (652 - 702ق)، وى در آنجا بوده و از نزدیک ان او بشمار مى‌رفته و حتى گفته‌اند كه استاد و معلم او نيز بوده است. بنا بر برخى از منابع، امیر مكه بيمار يا مجروح شده بود و ابن سبعين او را معالجه كرد و همین امر موجب نزدیک شدن او به امیر گرديد. به گفته عبدالحق باديسى در المقصد الشريف، ابونمى در جنگى مجروح شده و زخمى بر سرش رسيده بود و ابن سبعين جراحت او را علاج كرد و نوعى سرپوش برای او ساخت كه نشان زخم را پنهان مى‌كرد و نيز گفته‌اند كه وى با اعمالى از نوع سحر و شعبده امیر را به خود مجذوب و معتقد كرده بود، ولى شايد سبب اصلى نزدیکى او با ابونمى وجود نوعى تجانس فكرى میان آن دو بوده است؛ زيرا ابونمى منتسب به خاندان رسول اكرم(ص) و از اولاد حسن بن على(ع) بود و ابن سبعين نيز تمايلات شيعى و فاطمى داشت و گفته‌اند كه وى در مكه و در سايه حمايت امیر آنجا گرايش‌هاى شيعى خود را آشكار مى‌كرد.


فرمانرواى مصر، از نزدیکى و ارتباط او با اشراف مكه آزرده‌خاطر بود و به سبب سخنانى كه از او نقل مى‌شد، پسرش را در مصر به زندان افكنده بود. گفته‌اند كه هنگامى كه ملك ظاهر در 667ق، برای اداى مراسم حج به مكه رفت، سخت در جستجوى ابن سبعين بود، لكن وى پنهان شد. وى از همین روى ظاهراً قصد مهاجرت به هندوستان داشته است. بااين‌همه و نيز بااينكه میان او و علماى مكه مناقشه و مخاصمه برقرار بود و غلو اصحاب و مريدان درباره او این احوال را شدت مى‌داد، پشتيبانى شريف مكه از او، اين‌گونه مخالفت‌ها را بى‌اثر مى‌ساخت. افسه‌گانه‌هایى كه درباره او ساخته شده است، حاكى از شهرت او و توجهى است كه عامه مردم نسبت به او داشته‌اند. قدرت و موقعيت او در مكه چنان بود كه شيخ قطب‌الدين قسطلانى، دانشمند و عارف مشهور (614 - 686ق) كه از مخالفان او بود، از ترس خصومت او مكه را ترك گفت و به مصر رفت. چنين به نظر مى‌رسد كه ابن سبعين در مسائل سياسى آن ايام نيز دخالت داشته و شريف مكه را در اين‌گونه امور راهنمايى و يارى مى‌كرده است. به گفته [[ابن خلدون]] بيعت ابونمى با ابوعبدالله المستنصر، فرمانرواى افريقيه، به ترغيب و تشویق ابن سبعين بوده و بيعت‌نامه نيز كه متن آن در تاريخ [[ابن خلدون]] آمده، از آغاز تا انجام به خط و انشاى او بوده است.
فرمانرواى مصر، از نزدیکى و ارتباط او با اشراف مكه آزرده‌خاطر بود و به سبب سخنانى كه از او نقل مى‌شد، پسرش را در مصر به زندان افكنده بود. گفته‌اند كه هنگامى كه ملك ظاهر در 667ق، برای اداى مراسم حج به مكه رفت، سخت در جستجوى ابن سبعين بود، لكن وى پنهان شد. وى از همین روى ظاهراً قصد مهاجرت به هندوستان داشته است. بااين‌همه و نيز بااينكه میان او و علماى مكه مناقشه و مخاصمه برقرار بود و غلو اصحاب و مريدان درباره او این احوال را شدت مى‌داد، پشتيبانى شريف مكه از او، اين‌گونه مخالفت‌ها را بى‌اثر مى‌ساخت. افسانه‌هایى كه درباره او ساخته شده است، حاكى از شهرت او و توجهى است كه عامه مردم نسبت به او داشته‌اند. قدرت و موقعيت او در مكه چنان بود كه شيخ قطب‌الدين قسطلانى، دانشمند و عارف مشهور (614 - 686ق) كه از مخالفان او بود، از ترس خصومت او مكه را ترك گفت و به مصر رفت. چنين به نظر مى‌رسد كه ابن سبعين در مسائل سياسى آن ايام نيز دخالت داشته و شريف مكه را در اين‌گونه امور راهنمايى و يارى مى‌كرده است. به گفته [[ابن خلدون]] بيعت ابونمى با ابوعبدالله المستنصر، فرمانرواى افريقيه، به ترغيب و تشویق ابن سبعين بوده و بيعت‌نامه نيز كه متن آن در تاريخ [[ابن خلدون]] آمده، از آغاز تا انجام به خط و انشاى او بوده است.
==وفات==
==وفات==


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش