پرش به محتوا

البلدان (ابن الفقيه): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'افسه‌گانه' به 'افسانه'
جز (جایگزینی متن - 'ه‌و' به 'ه‌و')
جز (جایگزینی متن - 'افسه‌گانه' به 'افسانه')
خط ۴۶: خط ۴۶:
نویسنده به هنگام بحث پيرامون نخستين سير و سفرهاى عهد اسلامى، از حوادثى ياد كرده است كه بيشتر جنبه داستان‌سرايى دارد. از اين جمله، داستانى است كه به عُباده بن صامت از قبيله خزرج منسوب است كه از مردم مدينه و انصار پيامبر(ص) بود.
نویسنده به هنگام بحث پيرامون نخستين سير و سفرهاى عهد اسلامى، از حوادثى ياد كرده است كه بيشتر جنبه داستان‌سرايى دارد. از اين جمله، داستانى است كه به عُباده بن صامت از قبيله خزرج منسوب است كه از مردم مدينه و انصار پيامبر(ص) بود.


يكى از مسائلى كه نویسنده در كتاب خود بدان اشاره كرده، مسأله استفاده از نقشه جغرافيايى در ميان عرب‌هاست. آنان به‌ويژه پس از فتوحات، به كسب اطلاعات درباره اقوام و كشورها روى آوردند. اين اطلاعات در بسيارى از موارد با افسه‌گانه آميخته است زيرا در آن زمان، عرب‌ها هنوز با نقشه‌هاى جغرافيايى آشنايى نداشتند.
يكى از مسائلى كه نویسنده در كتاب خود بدان اشاره كرده، مسأله استفاده از نقشه جغرافيايى در ميان عرب‌هاست. آنان به‌ويژه پس از فتوحات، به كسب اطلاعات درباره اقوام و كشورها روى آوردند. اين اطلاعات در بسيارى از موارد با افسانه آميخته است زيرا در آن زمان، عرب‌ها هنوز با نقشه‌هاى جغرافيايى آشنايى نداشتند.


نویسنده درباره آشنايى عرب‌ها با نقشه جغرافيايى، به داستانى متفاوت با داستان [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، اشاره كرده و نوشته است هنگامى كه حجاج بن يوسف نماينده خود را نزد ديلميان فرستاد و آنان را به پذيرش اسلام و يا پرداخت جزيه دعوت نمود، ديلميان از پذيرفتن پيشنهاد او سرباز زدند. از اين روى دستور داد تا نقشه (صورة) ديلم و دشت‌ها، كوه‌ها، دره‌ها و جنگل‌هاى آن سرزمين را فراهم آورند.
نویسنده درباره آشنايى عرب‌ها با نقشه جغرافيايى، به داستانى متفاوت با داستان [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، اشاره كرده و نوشته است هنگامى كه حجاج بن يوسف نماينده خود را نزد ديلميان فرستاد و آنان را به پذيرش اسلام و يا پرداخت جزيه دعوت نمود، ديلميان از پذيرفتن پيشنهاد او سرباز زدند. از اين روى دستور داد تا نقشه (صورة) ديلم و دشت‌ها، كوه‌ها، دره‌ها و جنگل‌هاى آن سرزمين را فراهم آورند.
خط ۵۶: خط ۵۶:
او برخلاف برخى، با صراحت از ورود برمك به مدينه در عهد خلافت عثمان و اسلام آوردن او ياد كرده و نوشته است كه وى پس از مسلمان شدن، نام عبدالله برخود نهاد.
او برخلاف برخى، با صراحت از ورود برمك به مدينه در عهد خلافت عثمان و اسلام آوردن او ياد كرده و نوشته است كه وى پس از مسلمان شدن، نام عبدالله برخود نهاد.


مطالبى كه وى به نقل از سليمان سيرافى آورده نيز شايان توجه بسيارى است، زيرا از اين بازرگان مشهور ایرانى كه به سفرهاى دريايى پرداخته بود، جز بعضى داستان‌هاى افسه‌گانه‌آميز، تقريباً هيچ اطلاعى در دست نيست.  
مطالبى كه وى به نقل از سليمان سيرافى آورده نيز شايان توجه بسيارى است، زيرا از اين بازرگان مشهور ایرانى كه به سفرهاى دريايى پرداخته بود، جز بعضى داستان‌هاى افسانه‌آميز، تقريباً هيچ اطلاعى در دست نيست.  


مسأله جالب ديگر، اينكه وى از وجود مسجدى در كنار كليسا، در شهر حمص ياد كرد است و اين نكته گفته «بارتولد» را مبنى بر اينكه در سده دهم ميلادى مسلمانان و مسيحيان در زير يك سقف به عبادت مى‌پرداختند، به ياد مى‌آورد.  
مسأله جالب ديگر، اينكه وى از وجود مسجدى در كنار كليسا، در شهر حمص ياد كرد است و اين نكته گفته «بارتولد» را مبنى بر اينكه در سده دهم ميلادى مسلمانان و مسيحيان در زير يك سقف به عبادت مى‌پرداختند، به ياد مى‌آورد.  
خط ۶۸: خط ۶۸:
«كراچكوفسكى» نيز در اين مورد حق را به مقدسى مى‌دهد. در تأييد نظر مقدسى كافى است به سرفصل‌ها و موضوع‌هاى بخش نخستين كتاب، پيرامون آفرينش زمين و درياهایى كه زمين را احاطه كرده‌اند، شگفتى‌هاى آن، تفاوت ميان چين و هند، مكه، بيت‌الله الحرام، طائف، مدينه و مسجد آن، تفاوت ميان تهامه و حجاز، يمامه، بحرين، يمن، جدّى گرفتن هزليات و هزل شمردن مطالب جدى، ستايش خانه بدوشان و آوارگان، مصر و نيل، سرزمين‌هایى چون نوبه، حبشه، مغرب، بيت المقدس، دمشق، جزيره، بيزانس و غيره توجه شود. به عنوان نمونه هنگام وصف يك چشمه نزدیک همدان به سه موضوع اشاره شده است: شرحى در ستايش آب سرد، همنوايى ميان عبدالقاهر و حسین بن ابى سَرْح در ستايش همدان و عراق و نكوهش آن‌ها و سرانجام موضوع ميهن دوستى.  
«كراچكوفسكى» نيز در اين مورد حق را به مقدسى مى‌دهد. در تأييد نظر مقدسى كافى است به سرفصل‌ها و موضوع‌هاى بخش نخستين كتاب، پيرامون آفرينش زمين و درياهایى كه زمين را احاطه كرده‌اند، شگفتى‌هاى آن، تفاوت ميان چين و هند، مكه، بيت‌الله الحرام، طائف، مدينه و مسجد آن، تفاوت ميان تهامه و حجاز، يمامه، بحرين، يمن، جدّى گرفتن هزليات و هزل شمردن مطالب جدى، ستايش خانه بدوشان و آوارگان، مصر و نيل، سرزمين‌هایى چون نوبه، حبشه، مغرب، بيت المقدس، دمشق، جزيره، بيزانس و غيره توجه شود. به عنوان نمونه هنگام وصف يك چشمه نزدیک همدان به سه موضوع اشاره شده است: شرحى در ستايش آب سرد، همنوايى ميان عبدالقاهر و حسین بن ابى سَرْح در ستايش همدان و عراق و نكوهش آن‌ها و سرانجام موضوع ميهن دوستى.  


صرف‌نظر از نقايص ياد شده، نویسنده به مسائلى اشاره كرده كه گرچه افسه‌گانه‌آميز به نظر مى‌رسد، ولى از ديدگاه تاريخى قابل توجه است. به عنوان نمونه، قديم‌ترين شرح پيرامون سمرقند در عهد اسلامى از وى مى‌باشد. به نوشته او گرد سمرقند، همانند بلخ و بخارا، ديوارى به طول دوازده فرسنگ با دوازده دروازه وجود داشته كه از چوب ساخته شده بودند و هر يك دو لنگه داشتند؛ در پشت هر دروازه، دو در ديگر وجود داشت كه ميان آن‌ها، جايگاه دروازه‌بانان بود.
صرف‌نظر از نقايص ياد شده، نویسنده به مسائلى اشاره كرده كه گرچه افسانه‌آميز به نظر مى‌رسد، ولى از ديدگاه تاريخى قابل توجه است. به عنوان نمونه، قديم‌ترين شرح پيرامون سمرقند در عهد اسلامى از وى مى‌باشد. به نوشته او گرد سمرقند، همانند بلخ و بخارا، ديوارى به طول دوازده فرسنگ با دوازده دروازه وجود داشته كه از چوب ساخته شده بودند و هر يك دو لنگه داشتند؛ در پشت هر دروازه، دو در ديگر وجود داشت كه ميان آن‌ها، جايگاه دروازه‌بانان بود.


آخرين حادثه تاريخى كه در كتاب ديده مى‌شود، مربوط به قتل عمرو ليث صفارى است كه به نوشته [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، حكم آن در آخرين لحظات حيات معتضد صادر شده و پس از مرگ خليفه صورت گرفته است.
آخرين حادثه تاريخى كه در كتاب ديده مى‌شود، مربوط به قتل عمرو ليث صفارى است كه به نوشته [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، حكم آن در آخرين لحظات حيات معتضد صادر شده و پس از مرگ خليفه صورت گرفته است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش