پرش به محتوا

منطق الملخص: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ مهٔ ۲۰۲۰
جز
جایگزینی متن - 'فيزيك' به 'فیزیک'
جز (جایگزینی متن - '<references />' به '<references/>')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'فيزيك' به 'فیزیک')
خط ۴۲: خط ۴۲:
#[[فرامرز قراملکی، احد|استاد قراملكى]] در مورد نظام منطق‌نگارى فخر رازى، با يادآورى اينكه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] را دو نظام منطق‌نگارى است: «وى در شفا در مقام منطق‌پژوهى در سنّت منطق نُه بخشى ارسطويى گام برمى‌دارد و در اشارات نظام نوين منطق‌نگارى دو بخشى را بنا مى‌نهاد»، افزوده است: «[[بهمنیار بن مرزبان|بهمنيار]]، لوكرى، غيلانى، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]]، غياث‌الدين دشتكى و نورالدين انصارى پيرو شفا هستند و در مقابل آنها، [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]]، فخر رازى، [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]]، ارموى، ابهرى، كاتبى، سمرقندى، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]]، [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] به نظام دو بخشى اشارات متعلقند. فخر رازى در تهذيب و تكميل منطق دو بخشى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و انتقال آن به سده هفتم نقش بسيار مؤثرى داشته است... مقايسه فخر رازى و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]] روشنگر است. رواج بخش الهيات شرح‌هاى فخر و خواجه بر «اشارات» و غفلت از بخش منطق «الإنارات»، موجب شده است كه تصور نادرستى از نسبت بين اين دو رواج يابد. فخر، شيفته ساختار دو بخشى منطق «اشارات» و ساختار الهيات پيشينى يا غير مبتنى بر طبیعیات «اشارات» و نوآورى‌هاى بوعلى در مسائل منطقى است. وى با بررسى مقايسه‌اى بين «اشارات» و «شفا» نوآورى‌هاى بوعلى را مطرح و از آنها دفاع مى‌كند؛ درحالى‌كه [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]] سخنگوى منطق‌نگارى نُه بخشى در قرن هفتم است و غالب مواضعى را كه از نظر فخر نوآورى بوعلى است، انكار مى‌كند و آراء بوعلى را در موارد متعددى نقد و رد مى‌كند (مانند ديدگاه بوعلى در حذف مبحث مقولات از منطق)<ref>همان، مقدمه، ص سى و سه - سى و چهار</ref>
#[[فرامرز قراملکی، احد|استاد قراملكى]] در مورد نظام منطق‌نگارى فخر رازى، با يادآورى اينكه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] را دو نظام منطق‌نگارى است: «وى در شفا در مقام منطق‌پژوهى در سنّت منطق نُه بخشى ارسطويى گام برمى‌دارد و در اشارات نظام نوين منطق‌نگارى دو بخشى را بنا مى‌نهاد»، افزوده است: «[[بهمنیار بن مرزبان|بهمنيار]]، لوكرى، غيلانى، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]]، غياث‌الدين دشتكى و نورالدين انصارى پيرو شفا هستند و در مقابل آنها، [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]]، فخر رازى، [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]]، ارموى، ابهرى، كاتبى، سمرقندى، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانى]]، [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] به نظام دو بخشى اشارات متعلقند. فخر رازى در تهذيب و تكميل منطق دو بخشى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و انتقال آن به سده هفتم نقش بسيار مؤثرى داشته است... مقايسه فخر رازى و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]] روشنگر است. رواج بخش الهيات شرح‌هاى فخر و خواجه بر «اشارات» و غفلت از بخش منطق «الإنارات»، موجب شده است كه تصور نادرستى از نسبت بين اين دو رواج يابد. فخر، شيفته ساختار دو بخشى منطق «اشارات» و ساختار الهيات پيشينى يا غير مبتنى بر طبیعیات «اشارات» و نوآورى‌هاى بوعلى در مسائل منطقى است. وى با بررسى مقايسه‌اى بين «اشارات» و «شفا» نوآورى‌هاى بوعلى را مطرح و از آنها دفاع مى‌كند؛ درحالى‌كه [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]] سخنگوى منطق‌نگارى نُه بخشى در قرن هفتم است و غالب مواضعى را كه از نظر فخر نوآورى بوعلى است، انكار مى‌كند و آراء بوعلى را در موارد متعددى نقد و رد مى‌كند (مانند ديدگاه بوعلى در حذف مبحث مقولات از منطق)<ref>همان، مقدمه، ص سى و سه - سى و چهار</ref>
#[[فرامرز قراملکی، احد|استاد قراملكى]] با بيان اينكه بحث از كليت و جزئيت، دانشمندان منطق را به بيان تمايز سه اعتبار كلى: طبيعت (كلى طبيعى)، كليت (كلى منطقى) و طبيعت كلى (كلى عقلى) كشانده، افزوده است: فخر رازى در بيان اين سه مفهوم به بحث از وجود عينى آنها مى‌پردازد. اين بحث از مسائل دانش منطق نيست و فخر نيز مانند ديگر حكيمان آن را در الهيات به‌تفصيل مورد تحليل قرار مى‌دهد.
#[[فرامرز قراملکی، احد|استاد قراملكى]] با بيان اينكه بحث از كليت و جزئيت، دانشمندان منطق را به بيان تمايز سه اعتبار كلى: طبيعت (كلى طبيعى)، كليت (كلى منطقى) و طبيعت كلى (كلى عقلى) كشانده، افزوده است: فخر رازى در بيان اين سه مفهوم به بحث از وجود عينى آنها مى‌پردازد. اين بحث از مسائل دانش منطق نيست و فخر نيز مانند ديگر حكيمان آن را در الهيات به‌تفصيل مورد تحليل قرار مى‌دهد.
#فخر رازى از اين موضع [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] دفاع مى‌كند كه بحث از مقولات، از مسائل دانش منطق نيست و آن را بايد در فلسفه مورد بحث قرار داد. بحث از وجود كلى طبيعى، عقلى و منطقى نيز مانند بحث از مقولات است. اهميت طرح چنين مباحثى در منطق تنها در اين است كه مبانى متافيزيكى و وجودشناختى منطق ارسطوئيان را به‌وضوح نشان مى‌دهد. فخر رازى وجود كلى طبيعى را امرى ترديدناپذير مى‌داند و استدلال معروف و قابل مناقشه سنتى را به ميان مى‌آورد: حيوان جزئى از اين حيوان است و هرگاه مركب در خارج موجود باشد، بسيط نيز موجود است و الا موجود مركب از معدوم مى‌گردد. كلى منطقى را نيز نوعى از مقوله مضاف مى‌داند و بحث از وجود عينى آن را به بخش الهيات ارجاع مى‌دهد. وى در بخش الهيات، ابتدا به گزارش پنج دليل منكران وجود اضافه مى‌پردازد و آن‌گاه دليلى را از معتقدان به وجود اضافه در اعيان گزارش و مورد نقد قرار مى‌دهد. در خصوص وجود كلى عقلى، فخر رازى ابتدا به نقد ديدگاه حكما مى‌پردازد و آنگاه از طريق ديگر وجود عينى كلى عقلى را اثبات مى‌كند. وى بر آن است كه تفسير حكما از كلى عقلى به‌صورت ذهنى و نظريه وجود ذهنى نارساست. مفصل‌ترين انتقادهاى وى را در «الإنارات»، «المباحث المشرقية»، «إلهيات الملخص» مى‌توان يافت<ref>همان، مقدمه، ص شصت و دو و شصت و سه</ref>
#فخر رازى از اين موضع [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] دفاع مى‌كند كه بحث از مقولات، از مسائل دانش منطق نيست و آن را بايد در فلسفه مورد بحث قرار داد. بحث از وجود كلى طبيعى، عقلى و منطقى نيز مانند بحث از مقولات است. اهميت طرح چنين مباحثى در منطق تنها در اين است كه مبانى متافیزیکى و وجودشناختى منطق ارسطوئيان را به‌وضوح نشان مى‌دهد. فخر رازى وجود كلى طبيعى را امرى ترديدناپذير مى‌داند و استدلال معروف و قابل مناقشه سنتى را به ميان مى‌آورد: حيوان جزئى از اين حيوان است و هرگاه مركب در خارج موجود باشد، بسيط نيز موجود است و الا موجود مركب از معدوم مى‌گردد. كلى منطقى را نيز نوعى از مقوله مضاف مى‌داند و بحث از وجود عينى آن را به بخش الهيات ارجاع مى‌دهد. وى در بخش الهيات، ابتدا به گزارش پنج دليل منكران وجود اضافه مى‌پردازد و آن‌گاه دليلى را از معتقدان به وجود اضافه در اعيان گزارش و مورد نقد قرار مى‌دهد. در خصوص وجود كلى عقلى، فخر رازى ابتدا به نقد ديدگاه حكما مى‌پردازد و آنگاه از طريق ديگر وجود عينى كلى عقلى را اثبات مى‌كند. وى بر آن است كه تفسير حكما از كلى عقلى به‌صورت ذهنى و نظريه وجود ذهنى نارساست. مفصل‌ترين انتقادهاى وى را در «الإنارات»، «المباحث المشرقية»، «إلهيات الملخص» مى‌توان يافت<ref>همان، مقدمه، ص شصت و دو و شصت و سه</ref>
#بر اساس تحقيق [[فرامرز قراملکی، احد|استاد قراملكى]]، يكى از نوآورى‌هاى فخر رازى، در شرايط تناقض است. تناقض داراى دو گونه شرايط است: اختلاف در كم، كيف، جهت و وحدت‌هاى هشت‌گانه. فقدان هريك از شرايط يادشده موجب ابهام تناقض مى‌شود. فخر رازى گويد: سخن [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در همه آثارش بر اين نكته اشاره دارد كه تحقق تناقض منوط به اجتماع شرايط هشت‌گانه است و نزد من در تحقق تناقض، وحدت موضوع، محمول و زمان كفايت مى‌كند. ولى او در «الإنارات» وحدت زمان را نيز به وحدت محمول ارجاع مى‌دهد.
#بر اساس تحقيق [[فرامرز قراملکی، احد|استاد قراملكى]]، يكى از نوآورى‌هاى فخر رازى، در شرايط تناقض است. تناقض داراى دو گونه شرايط است: اختلاف در كم، كيف، جهت و وحدت‌هاى هشت‌گانه. فقدان هريك از شرايط يادشده موجب ابهام تناقض مى‌شود. فخر رازى گويد: سخن [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در همه آثارش بر اين نكته اشاره دارد كه تحقق تناقض منوط به اجتماع شرايط هشت‌گانه است و نزد من در تحقق تناقض، وحدت موضوع، محمول و زمان كفايت مى‌كند. ولى او در «الإنارات» وحدت زمان را نيز به وحدت محمول ارجاع مى‌دهد.
#:در بيان وحدت‌هاى تناقض دو نظريه عمده وجود دارد: ديدگاه حداكثرگرايانه و ديدگاه حداقل‌جويانه؛ در ديدگاه حداكثرى چند نظريه وجود دارد: نظريه مشهور، به وحدت‌هاى هشت‌گانه اشاره دارد؛ [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]حمل را نيز بر آن افزوده است؛ فخر رازى سخنگوى نظريه حداقل‌گرايانه است و شرايط را به سه امر و در «الإنارات» به دو امر برمى‌گرداند..<ref>همان، مقدمه، ص هفتاد و هفت - هفتاد و هشت</ref>
#:در بيان وحدت‌هاى تناقض دو نظريه عمده وجود دارد: ديدگاه حداكثرگرايانه و ديدگاه حداقل‌جويانه؛ در ديدگاه حداكثرى چند نظريه وجود دارد: نظريه مشهور، به وحدت‌هاى هشت‌گانه اشاره دارد؛ [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]حمل را نيز بر آن افزوده است؛ فخر رازى سخنگوى نظريه حداقل‌گرايانه است و شرايط را به سه امر و در «الإنارات» به دو امر برمى‌گرداند..<ref>همان، مقدمه، ص هفتاد و هفت - هفتاد و هشت</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش