۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'حش' به 'حش') |
جز (جایگزینی متن - 'هح' به 'هح') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
نگارنده ([[اشعری، علی بن اسماعیل|اشعری]])، کتاب خویش را با حمد و ثنای الهی و صلوات بر نبی مکرم اسلام(ص) آغاز کرده است، سپس خطاب خویش را در نوشتن کتاب متوجه اهالی ثغر (ظاهرا اهالی شهر یا محلی به نام ثغر بودهاند) کرده است و ایشان را صاحبان نعماتی معرفی کرده است که بهخاطر آن نعمات، لازم است بسیار حمد و ثنای الهی را بهجا آورند و بیانات خود را بر مبنای آنچه که علمای سلف تا زمان اشعری بر آن بودهاند ذکر میکند. | نگارنده ([[اشعری، علی بن اسماعیل|اشعری]])، کتاب خویش را با حمد و ثنای الهی و صلوات بر نبی مکرم اسلام(ص) آغاز کرده است، سپس خطاب خویش را در نوشتن کتاب متوجه اهالی ثغر (ظاهرا اهالی شهر یا محلی به نام ثغر بودهاند) کرده است و ایشان را صاحبان نعماتی معرفی کرده است که بهخاطر آن نعمات، لازم است بسیار حمد و ثنای الهی را بهجا آورند و بیانات خود را بر مبنای آنچه که علمای سلف تا زمان اشعری بر آن بودهاند ذکر میکند. | ||
در ادامه به فلسفه بعثت نبی مکرم اسلام(ص) اشاره میکند. به اعتقاد او، پیامبر(ص) در زمانی مبعوث گردید که در آن زمان طغیان باطل به نهایت درجه خود رسیده بود و دین و خداباوری به حداقل مراتب خویش نازل شده بود و هر قومی | در ادامه به فلسفه بعثت نبی مکرم اسلام(ص) اشاره میکند. به اعتقاد او، پیامبر(ص) در زمانی مبعوث گردید که در آن زمان طغیان باطل به نهایت درجه خود رسیده بود و دین و خداباوری به حداقل مراتب خویش نازل شده بود و هر قومی بهحسب شیطنت و هوای نفس خویش به هر مسلکی که مایل بود درمیآمد، که در این جو آلوده خداوند متعال نبی مکرم اسلام(ص) را ارسال فرمود و مردم را به خدا و عبادت خدای واحد و نه خدایان دیگر دعوت نمود؛ بهوسیله توجه دادن مردم به قدرت و عظمت الهی در خلقت موجودات جهان<ref>ر.ک: همان، ص91</ref>. | ||
نویسنده در ادامه در باب خلقت انسان بیان میدارد که انسان معدوم بود و سپس خداوند متعال او را خلق نمود، ولذا انسان موجودی قدیم و ازلی نیست. بعد از تبیین اینکه خداوند متعال خالق کائنات است، بیان میدارد که آنچه فلاسفه در باب خلقت انسان قائل شدهاند مبنی بر اینکه تمام موجودات جهان زاییده طبیعت و ماده هستند و تصادفی به وجود آمدهاند، سخن باطلی بیش نیست. | نویسنده در ادامه در باب خلقت انسان بیان میدارد که انسان معدوم بود و سپس خداوند متعال او را خلق نمود، ولذا انسان موجودی قدیم و ازلی نیست. بعد از تبیین اینکه خداوند متعال خالق کائنات است، بیان میدارد که آنچه فلاسفه در باب خلقت انسان قائل شدهاند مبنی بر اینکه تمام موجودات جهان زاییده طبیعت و ماده هستند و تصادفی به وجود آمدهاند، سخن باطلی بیش نیست. |
ویرایش