پرش به محتوا

رسالة إلی أهل الثغر: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ مهٔ ۲۰۲۰
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ح' به 'ه‌ح'
جز (جایگزینی متن - 'ح‎ش' به 'ح‌ش')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ح' به 'ه‌ح')
خط ۴۹: خط ۴۹:
نگارنده ([[اشعری، علی بن اسماعیل|اشعری]])، کتاب خویش را با حمد و ثنای الهی و صلوات بر نبی مکرم اسلام(ص) آغاز کرده است، سپس خطاب خویش را در نوشتن کتاب متوجه اهالی ثغر (ظاهرا اهالی شهر یا محلی به نام ثغر بوده‌اند) کرده است و ایشان را صاحبان نعماتی معرفی کرده است که به‌خاطر آن نعمات، لازم است بسیار حمد و ثنای الهی را به‌جا آورند و بیانات خود را بر مبنای آنچه که علمای سلف تا زمان اشعری بر آن بوده‌اند ذکر می‌کند.
نگارنده ([[اشعری، علی بن اسماعیل|اشعری]])، کتاب خویش را با حمد و ثنای الهی و صلوات بر نبی مکرم اسلام(ص) آغاز کرده است، سپس خطاب خویش را در نوشتن کتاب متوجه اهالی ثغر (ظاهرا اهالی شهر یا محلی به نام ثغر بوده‌اند) کرده است و ایشان را صاحبان نعماتی معرفی کرده است که به‌خاطر آن نعمات، لازم است بسیار حمد و ثنای الهی را به‌جا آورند و بیانات خود را بر مبنای آنچه که علمای سلف تا زمان اشعری بر آن بوده‌اند ذکر می‌کند.


در ادامه به فلسفه بعثت نبی مکرم اسلام(ص) اشاره می‌کند. به اعتقاد او، پیامبر(ص) در زمانی مبعوث گردید که در آن زمان طغیان باطل به نهایت درجه خود رسیده بود و دین و خداباوری به حداقل مراتب خویش نازل شده بود و هر قومی به‎حسب شیطنت و هوای نفس خویش به هر مسلکی که مایل بود درمی‌آمد، که در این جو آلوده خداوند متعال نبی مکرم اسلام(ص) را ارسال فرمود و مردم را به خدا و عبادت خدای واحد و نه خدایان دیگر دعوت نمود؛ به‌وسیله توجه دادن مردم به قدرت و عظمت الهی در خلقت موجودات جهان<ref>ر.ک: همان، ص91</ref>.
در ادامه به فلسفه بعثت نبی مکرم اسلام(ص) اشاره می‌کند. به اعتقاد او، پیامبر(ص) در زمانی مبعوث گردید که در آن زمان طغیان باطل به نهایت درجه خود رسیده بود و دین و خداباوری به حداقل مراتب خویش نازل شده بود و هر قومی به‌حسب شیطنت و هوای نفس خویش به هر مسلکی که مایل بود درمی‌آمد، که در این جو آلوده خداوند متعال نبی مکرم اسلام(ص) را ارسال فرمود و مردم را به خدا و عبادت خدای واحد و نه خدایان دیگر دعوت نمود؛ به‌وسیله توجه دادن مردم به قدرت و عظمت الهی در خلقت موجودات جهان<ref>ر.ک: همان، ص91</ref>.


نویسنده در ادامه در باب خلقت انسان بیان می‌دارد که انسان معدوم بود و سپس خداوند متعال او را خلق نمود، ولذا انسان موجودی قدیم و ازلی نیست. بعد از تبیین اینکه خداوند متعال خالق کائنات است، بیان می‌دارد که آنچه فلاسفه در باب خلقت انسان قائل شده‌اند مبنی بر اینکه تمام موجودات جهان زاییده طبیعت و ماده هستند و تصادفی به وجود آمده‌اند، سخن باطلی بیش نیست.
نویسنده در ادامه در باب خلقت انسان بیان می‌دارد که انسان معدوم بود و سپس خداوند متعال او را خلق نمود، ولذا انسان موجودی قدیم و ازلی نیست. بعد از تبیین اینکه خداوند متعال خالق کائنات است، بیان می‌دارد که آنچه فلاسفه در باب خلقت انسان قائل شده‌اند مبنی بر اینکه تمام موجودات جهان زاییده طبیعت و ماده هستند و تصادفی به وجود آمده‌اند، سخن باطلی بیش نیست.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش