۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یو' به 'یو') |
جز (جایگزینی متن - 'هح' به 'هح') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
[[زنوزی، علی بن عبدالله|زنوزی]] با بیان این مطلب درصدد بیان این مدعاست که حملهای اشتقاقی در واقع حمل نیستند؛ چه، آنکه محمولهای آنها در واقع بر موضوع حمل نشده است و بخش دوم قضیه در واقع محمول نیست و میان موضوع و محمول آنها اتحادی برقرار نشده است؛ برخلاف حمل مواطات که بخش دوم قضیه در آنها حقیقتاً با موضوع رابطه اتحادی دارد؛ زیرا آنچه میان دو مفهوم، رابطه موضوع و محمولی ایجاد میکند و قضیه را تحقق میبخشد، این است که میان دو بخش از یک عبارت، از یکسو تغایر و تعددی لحاظ شود و از سوی دیگر میان آن دو، نوعی اتحاد برقرار باشد؛ زیرا بدون تغایر، تعددی نیست و رابطه میان یک چیز معنا ندارد و بدون اتحاد رابطهای میان آن دو، وجود نخواهد داشت<ref>ر.ک: ابوترابی، احمد، ص45</ref>. | [[زنوزی، علی بن عبدالله|زنوزی]] با بیان این مطلب درصدد بیان این مدعاست که حملهای اشتقاقی در واقع حمل نیستند؛ چه، آنکه محمولهای آنها در واقع بر موضوع حمل نشده است و بخش دوم قضیه در واقع محمول نیست و میان موضوع و محمول آنها اتحادی برقرار نشده است؛ برخلاف حمل مواطات که بخش دوم قضیه در آنها حقیقتاً با موضوع رابطه اتحادی دارد؛ زیرا آنچه میان دو مفهوم، رابطه موضوع و محمولی ایجاد میکند و قضیه را تحقق میبخشد، این است که میان دو بخش از یک عبارت، از یکسو تغایر و تعددی لحاظ شود و از سوی دیگر میان آن دو، نوعی اتحاد برقرار باشد؛ زیرا بدون تغایر، تعددی نیست و رابطه میان یک چیز معنا ندارد و بدون اتحاد رابطهای میان آن دو، وجود نخواهد داشت<ref>ر.ک: ابوترابی، احمد، ص45</ref>. | ||
وی سپس میگوید: اتحاد میان دو مفهوم به دو گونه متصور است: یا این اتحاد | وی سپس میگوید: اتحاد میان دو مفهوم به دو گونه متصور است: یا این اتحاد بهحسب مفهوم موضوع و محمول است یا به اتحاد در وجود برمیگردد. اگر اتحاد آن دو مفهوم افزون بر اتحاد در وجود، اتحادی در مفهوم آنها باشد، در این صورت «حمل ذاتی اولی» نامیده میشود و اگر تنها در وجود متحد باشند، یعنی بهلحاظ مفهوم تغایر حقیقی داشته باشند، «حمل متعارف» یا «حمل صناعی» یا «حمل شایع» نامیده میشود<ref>ر.ک: همان؛ متن کتاب، ص10</ref>. | ||
به دنبال طرح این دو قسم از اقسام حمل، وی بحث از «حمل الشيء علی نفسه» را با نقلی از سید سند، صدرالدین دشتکی آغاز میکند و میگوید: روشن است که در هر حملی باید تغایر و اتحادی برقرار باشد، ولی در «حمل الشيء علی نفسه»، این پرسش مطرح است که: آیا چنین حملی جایز است یا خیر؟ سپس میگوید: باید دید آیا به صرف اینکه یک واژه یک بار در موضوع قرار گرفته و بار دیگر در محمول، برای تحقق تغایر اعتباری کفایت نمیکند. [[زنوزی، علی بن عبدالله|زنوزی]] خود به این پرسش چنین پاسخ میدهد که این کافی نیست؛ چه، آنکه موضوع و محمول یک قضیه، در واقع به اختلاف در ادراک تحقق نمییابند، بلکه تنها به تغایر در مدرک تحقق مییابند؛ چه، آنکه موضوع و محمول دو نوع از مدرک هستند، نه دو نوع از ادراک. پس تغایر ادراک برای تحقق حمل کفایت نمیکند و صرف اینکه در ظاهر قضیهای وجود دارد، برای تحقق قضیه کافی نیست و در «حمل الشيء علی نفسه»، یکی از شرایط مهم تحقق قضیه، یعنی تغایر دو طرف قضیه تحقق نیافته است؛ زیرا موضوع هر قضیه، امر مدرک است، نه نحوه ادراکی که به آن تعلق میگیرد؛ چون در قضیه باید نسبتی میان دو طرف قضیه باشد و نسبت، فرع تعدد است و معنا ندارد انسان واحد، در زمان واحد چیزی را که بهلحاظ ذات و حتی اعتبار، تعددی ندارد، دو بار درک کند<ref>ر.ک: ابوترابی، احمد، ص46-45</ref>. | به دنبال طرح این دو قسم از اقسام حمل، وی بحث از «حمل الشيء علی نفسه» را با نقلی از سید سند، صدرالدین دشتکی آغاز میکند و میگوید: روشن است که در هر حملی باید تغایر و اتحادی برقرار باشد، ولی در «حمل الشيء علی نفسه»، این پرسش مطرح است که: آیا چنین حملی جایز است یا خیر؟ سپس میگوید: باید دید آیا به صرف اینکه یک واژه یک بار در موضوع قرار گرفته و بار دیگر در محمول، برای تحقق تغایر اعتباری کفایت نمیکند. [[زنوزی، علی بن عبدالله|زنوزی]] خود به این پرسش چنین پاسخ میدهد که این کافی نیست؛ چه، آنکه موضوع و محمول یک قضیه، در واقع به اختلاف در ادراک تحقق نمییابند، بلکه تنها به تغایر در مدرک تحقق مییابند؛ چه، آنکه موضوع و محمول دو نوع از مدرک هستند، نه دو نوع از ادراک. پس تغایر ادراک برای تحقق حمل کفایت نمیکند و صرف اینکه در ظاهر قضیهای وجود دارد، برای تحقق قضیه کافی نیست و در «حمل الشيء علی نفسه»، یکی از شرایط مهم تحقق قضیه، یعنی تغایر دو طرف قضیه تحقق نیافته است؛ زیرا موضوع هر قضیه، امر مدرک است، نه نحوه ادراکی که به آن تعلق میگیرد؛ چون در قضیه باید نسبتی میان دو طرف قضیه باشد و نسبت، فرع تعدد است و معنا ندارد انسان واحد، در زمان واحد چیزی را که بهلحاظ ذات و حتی اعتبار، تعددی ندارد، دو بار درک کند<ref>ر.ک: ابوترابی، احمد، ص46-45</ref>. |
ویرایش