پرش به محتوا

تذكرة الشعراء (بختیشاه سمرقندی): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۱ مهٔ ۲۰۲۰
جز
جایگزینی متن - 'ف‎ه' به 'ف‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
جز (جایگزینی متن - 'ف‎ه' به 'ف‌ه')
خط ۵۱: خط ۵۱:
او جز نقل احوال شاعران، به نقد شعر آنها نیز می‌پردازد و بنا بر سبک مورد پسند زمان خود، به طنطنه الفاظ و مضمون‎آفرینی و آرایه‌های لفظی توجه می‌کند و شعر را با این ملاک‎ها نقد و ارزیابی می‌کند. وی اشعاری را که فصیح و روان و پیراسته از تکلفات و صنایع باشند، تحسین نمی‌کند؛ چنان‎که ذکر تمامی قصیده «بوی جوی مولیان» رودکی را در تحمل تذکره نمی‎داند. دولت‌شاه، چون در دوره انحطاط ادبی به سر می‎برده، در معرفی چند تن از شعرا، از جمله حافظ، شاعری را دون مرتبه آنان دانسته و به فضایل دیگر آنان پرداخته و توجه نکرده است که تذکره او بر مدار شعر و شاعری است<ref>ر.ک: همان</ref>‏.
او جز نقل احوال شاعران، به نقد شعر آنها نیز می‌پردازد و بنا بر سبک مورد پسند زمان خود، به طنطنه الفاظ و مضمون‎آفرینی و آرایه‌های لفظی توجه می‌کند و شعر را با این ملاک‎ها نقد و ارزیابی می‌کند. وی اشعاری را که فصیح و روان و پیراسته از تکلفات و صنایع باشند، تحسین نمی‌کند؛ چنان‎که ذکر تمامی قصیده «بوی جوی مولیان» رودکی را در تحمل تذکره نمی‎داند. دولت‌شاه، چون در دوره انحطاط ادبی به سر می‎برده، در معرفی چند تن از شعرا، از جمله حافظ، شاعری را دون مرتبه آنان دانسته و به فضایل دیگر آنان پرداخته و توجه نکرده است که تذکره او بر مدار شعر و شاعری است<ref>ر.ک: همان</ref>‏.


تذكرة الشعراء سمرقندی اولین کتابی نیست که بدین سبک نوشته شده، بلکه همان ‎گونه که مصحح نوشته پیش از آن آثار دیگری نیز تألیف شده است: «... به خیال خودش شخص اول بوده که حالات و مقامات شعرای ایران را نوشته؛ یعنی که بر کتاب‎های ابوطاهر خاتونی و عوفی که چند صد سال قبل از او از این قبیل تألیف‎ها ساخته بودند، مطلع نبود...»<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه ز</ref>‏.
تذكرة الشعراء سمرقندی اولین کتابی نیست که بدین سبک نوشته شده، بلکه همان ‎گونه که مصحح نوشته پیش از آن آثار دیگری نیز تألیف شده است: «... به خیال خودش شخص اول بوده که حالات و مقامات شعرای ایران را نوشته؛ یعنی که بر کتاب‎های ابوطاهر خاتونی و عوفی که چند صد سال قبل از او از این قبیل تألیف‌ها ساخته بودند، مطلع نبود...»<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه ز</ref>‏.


سمرقندی جهل و نادانی را سبب هلاکت و علم و حکمت و معرفت به پروردگار را موجب رسیدن به اعلی علیین مراتب انسانی دانسته است: «اعلی علیین مراتب انسانی، علم و حکمت است که: '''لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ‎''' ﴿التين‏: 4﴾، از آن عبارت است و اسفل سافلین آدمی جهل و حماقت است که: '''ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ'''‎ ﴿التين: 5﴾، به آن اشارت است؛ پس از فحوای این کلام کریم مقرر شد که از حضیض حقارت مهالک به اوج مراتب ملائک جز به اوصاف انسانی و معرفت یزدانی نتوان رسید:
سمرقندی جهل و نادانی را سبب هلاکت و علم و حکمت و معرفت به پروردگار را موجب رسیدن به اعلی علیین مراتب انسانی دانسته است: «اعلی علیین مراتب انسانی، علم و حکمت است که: '''لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ‎''' ﴿التين‏: 4﴾، از آن عبارت است و اسفل سافلین آدمی جهل و حماقت است که: '''ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ'''‎ ﴿التين: 5﴾، به آن اشارت است؛ پس از فحوای این کلام کریم مقرر شد که از حضیض حقارت مهالک به اوج مراتب ملائک جز به اوصاف انسانی و معرفت یزدانی نتوان رسید:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش