۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یش' به 'یش') |
جز (جایگزینی متن - 'فه' به 'فه') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
او جز نقل احوال شاعران، به نقد شعر آنها نیز میپردازد و بنا بر سبک مورد پسند زمان خود، به طنطنه الفاظ و مضمونآفرینی و آرایههای لفظی توجه میکند و شعر را با این ملاکها نقد و ارزیابی میکند. وی اشعاری را که فصیح و روان و پیراسته از تکلفات و صنایع باشند، تحسین نمیکند؛ چنانکه ذکر تمامی قصیده «بوی جوی مولیان» رودکی را در تحمل تذکره نمیداند. دولتشاه، چون در دوره انحطاط ادبی به سر میبرده، در معرفی چند تن از شعرا، از جمله حافظ، شاعری را دون مرتبه آنان دانسته و به فضایل دیگر آنان پرداخته و توجه نکرده است که تذکره او بر مدار شعر و شاعری است<ref>ر.ک: همان</ref>. | او جز نقل احوال شاعران، به نقد شعر آنها نیز میپردازد و بنا بر سبک مورد پسند زمان خود، به طنطنه الفاظ و مضمونآفرینی و آرایههای لفظی توجه میکند و شعر را با این ملاکها نقد و ارزیابی میکند. وی اشعاری را که فصیح و روان و پیراسته از تکلفات و صنایع باشند، تحسین نمیکند؛ چنانکه ذکر تمامی قصیده «بوی جوی مولیان» رودکی را در تحمل تذکره نمیداند. دولتشاه، چون در دوره انحطاط ادبی به سر میبرده، در معرفی چند تن از شعرا، از جمله حافظ، شاعری را دون مرتبه آنان دانسته و به فضایل دیگر آنان پرداخته و توجه نکرده است که تذکره او بر مدار شعر و شاعری است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
تذكرة الشعراء سمرقندی اولین کتابی نیست که بدین سبک نوشته شده، بلکه همان گونه که مصحح نوشته پیش از آن آثار دیگری نیز تألیف شده است: «... به خیال خودش شخص اول بوده که حالات و مقامات شعرای ایران را نوشته؛ یعنی که بر کتابهای ابوطاهر خاتونی و عوفی که چند صد سال قبل از او از این قبیل | تذكرة الشعراء سمرقندی اولین کتابی نیست که بدین سبک نوشته شده، بلکه همان گونه که مصحح نوشته پیش از آن آثار دیگری نیز تألیف شده است: «... به خیال خودش شخص اول بوده که حالات و مقامات شعرای ایران را نوشته؛ یعنی که بر کتابهای ابوطاهر خاتونی و عوفی که چند صد سال قبل از او از این قبیل تألیفها ساخته بودند، مطلع نبود...»<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه ز</ref>. | ||
سمرقندی جهل و نادانی را سبب هلاکت و علم و حکمت و معرفت به پروردگار را موجب رسیدن به اعلی علیین مراتب انسانی دانسته است: «اعلی علیین مراتب انسانی، علم و حکمت است که: '''لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ''' ﴿التين: 4﴾، از آن عبارت است و اسفل سافلین آدمی جهل و حماقت است که: '''ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ''' ﴿التين: 5﴾، به آن اشارت است؛ پس از فحوای این کلام کریم مقرر شد که از حضیض حقارت مهالک به اوج مراتب ملائک جز به اوصاف انسانی و معرفت یزدانی نتوان رسید: | سمرقندی جهل و نادانی را سبب هلاکت و علم و حکمت و معرفت به پروردگار را موجب رسیدن به اعلی علیین مراتب انسانی دانسته است: «اعلی علیین مراتب انسانی، علم و حکمت است که: '''لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ''' ﴿التين: 4﴾، از آن عبارت است و اسفل سافلین آدمی جهل و حماقت است که: '''ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ''' ﴿التين: 5﴾، به آن اشارت است؛ پس از فحوای این کلام کریم مقرر شد که از حضیض حقارت مهالک به اوج مراتب ملائک جز به اوصاف انسانی و معرفت یزدانی نتوان رسید: |
ویرایش