۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
'''معجم المصطلحات العلمية العربية'''، اثر [[فايز دايه]] (متولد دوما سوريه، 1947م) است كه نويسنده در آن، تعداد 1940 مورد از اصطلاحات رايج در بين دانشمندان علوم اسلامى در زمينههاى موسيقى، نحو، تاريخ، منطق، طبيعيات، فلسفه، فقه، كلام، طبّ و... را از ديدگاه پنج نفر از دانشمندان بزرگ اسلامى شناسانده است. | |||
نام كامل اين اثر عبارت است از: | نام كامل اين اثر عبارت است از: «معجم المصطلحات العلمية العربية للكندي و الفارابي و الخوارزمي و ابن سينا و الغزالي». | ||
ارزش اثر حاضر بيشتر در شناسايى نظرات انديشمندان قديم و چگونگى كاربرد واژگان و اصطلاحات آنان و جمعآورى آراى علمى آنهاست و نويسنده، اهتمامى در جهت تحليل و مقايسه و انتقاد مباحث و نظريههاى مطرحشده، ابراز نكرده است. | ارزش اثر حاضر بيشتر در شناسايى نظرات انديشمندان قديم و چگونگى كاربرد واژگان و اصطلاحات آنان و جمعآورى آراى علمى آنهاست و نويسنده، اهتمامى در جهت تحليل و مقايسه و انتقاد مباحث و نظريههاى مطرحشده، ابراز نكرده است. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
براى آشنايى با روش و محتواى اين اثر، توجه به برخى از مطالب جالب آن كافى است: | براى آشنايى با روش و محتواى اين اثر، توجه به برخى از مطالب جالب آن كافى است: | ||
#اشتقاق همان است كه در شعر، مجانست ناميده مىشود و آن، مثل قول آن گوينده است كه گفت: «لا ترى الجاهل إلا مفرطا أو مفرّطا» و مثل سخن كسى كه گفت: «إنّ هذا الكلام صدر عن صدر صدر و طبع طبع و قريحة قريحة و جوارح جريحة» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/38 ر.ك: متن كتاب، ص38]</ref>. گفتنى است كه اين سخن حكيمانه: «لا ترى الجاهل إلا مفرطا أو مفرّطا»؛ يعنى: «نادان را نمىبينى جز افراطگر (تندرو) يا تفريطگر (كندرو)»؛ از كلام اميرالمؤمنين على(ع) در «نهج البلاغة» است و نويسنده ندانسته و يا نخواسته و نتوانسته نام گويندهاش را ذكر كند. | |||
#نويسنده در مورد طبقه دوم از پادشاهان كيانى ايران، چنين نوشته است: كيكاوس و لقبش «نَمُرد» است؛ يعنى كسى كه هنوز گرفتار مرگ نشده و نمرده و به گمانم او همان است كه عبرانىها او را «نمرود» مىنامند <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/57 ر.ك: همان، ص57]</ref>. | |||
#تأويل: در اصل ترجيع و برگرداندن است و در شرع، برگشت دادن لفظ از معناى ظاهرىاش به معنايى است كه احتمال دارد، در صورتى كه احتمالدهنده آن را موافق كتاب و سنت بداند؛ مثل قول خداى متعال: ''' «... يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ...» ''' <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/304/1/140 انعام95]/</ref>. اگر به آن، بيرون آوردن پرنده را از تخم اراده كند، تفسير مىشود و اگر به آن، بيرون آوردن مؤمن از كافر يا عالم از جاهل را اراده كند، تأويل خواهد بود <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/178 ر.ك: همان، ص178]</ref>. | |||
#شيمى و ابزارهاى آن: اسم اين صناعت كيمياء است و آن عربى است و اشتقاقش از «كمى - يكمي» است؛ به معنى پوشاندن و پنهان كردن. گفته مىشود: «كمى الشهادةَ يكميها»؛ يعنى گواهى را كتمان كرد (مىكند) و محققان اين صناعت، آن را حكمت مىنامند بدون هيچ قيدى و برخى آن را صنعت مىشمارند و از آلات شيميدانها، ابزارهايى است كه در نزد ريختهگران و ساير اصحاب حرفهها و مهارتها مشهور است؛ مانند: «كور»، «بوطق»، «ماشق»، «راط»، «زقّ» كه در آن دميده مىشود و... <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/245 ر.ك: همان، ص245]</ref>. | |||
#علم نجوم، در زبان عربى تنجيم ناميده مىشود و در يونانى، اصطرنوميا و اصطر همان ستاره است و نوميا، دانش. كواكب سيّارة: زحل، مشترى، مرّيخ، شمس، زهره، عطارد و قمر است و اسامى آنها به زبان فارسى عبارت است از: كيوان، هرمز، بهرام، خور، ناهيد، تير و ماه. كواكب ثابت: همان ستارگانى است كه در آسمان است بهجز هفت سيارهاى كه گذشت و ثابته ناميده شده؛ چون ابعادش را بر نظام واحدى حفظ مىكند و بهصورت عرضى سير نمىكند... و كواكب ثابته در 45 صورت واقع مىشود... <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/231 ر.ك: همان، ص231]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/232 232]</ref>. | |||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش