پرش به محتوا

فقه‌پژوهی قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۱ مهٔ ۲۰۲۰
جز
جایگزینی متن - 'ت‎ش' به 'ت‌ش'
جز (جایگزینی متن - '<references />' به '<references/>')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ت‎ش' به 'ت‌ش')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۰: خط ۵۰:
در فصل سوم، ضمن اختصاص بحث به موضوع احکام قرآن و رابطه آن با تاریخی‌گری، به اهمیت جایگاه تشریع احکام و بستر تاریخی آن، پرداخته شده و میان احکام منطقه‌ای و تاریخی و احکام عام و دائمی، تفکیک شده است. در این زمینه، بحث مفصل و درازدامنی پیرامون سابقه احکام عبادی پیش از اسلام، انجام شده است. هدف از این فصل، فضاشناسی تاریخی می‌باشد تا روشن شود تاریخ در استنباط، چه اهمیتی می‌تواند داشته باشد<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص21</ref>.
در فصل سوم، ضمن اختصاص بحث به موضوع احکام قرآن و رابطه آن با تاریخی‌گری، به اهمیت جایگاه تشریع احکام و بستر تاریخی آن، پرداخته شده و میان احکام منطقه‌ای و تاریخی و احکام عام و دائمی، تفکیک شده است. در این زمینه، بحث مفصل و درازدامنی پیرامون سابقه احکام عبادی پیش از اسلام، انجام شده است. هدف از این فصل، فضاشناسی تاریخی می‌باشد تا روشن شود تاریخ در استنباط، چه اهمیتی می‌تواند داشته باشد<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص21</ref>.


فصل چهارم، به جامعیت شریعت و جامعیت دین، به‌عنوان یکی از مباحث معرفت‎شناسی آیات احکام، اختصاص یافته است. در این بحث، گرچه مطالبی، مانند قلمرو دین، انتظار از دین، بحث تأثیر انتظار از دین در فهم نصوص، نظریه حداقل و حداکثری و احکام ثابت و متغیر، مورد توجه قرار گرفته، اما هدف مهم این فصل، تبیین این نکته می‌باشد که اگر قرآن دارای یک تئوری کامل الهی و دستگاه سازنده نظام فکری و اعتقادی است، آیا نسبت به شریعت هم چنین مفهومی قابل اثبات است و اگر قابل اثبات است، به چه معناست؟ آیا به این معناست که قرآن تمام احکام، فروع و جزئیات را بیان کرده، یا آنچه از قرآن توقع می‌رود، بیان کلیات و اصول و تعیین سرخط احکام است؟ برای اینکه این موضوع منقح شود، ملاک‎های جامعیت بیان می‌شود که تفصیل این بحث، به کتاب مستقلی که نویسنده تألیف کرده، احاله شده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
فصل چهارم، به جامعیت شریعت و جامعیت دین، به‌عنوان یکی از مباحث معرفت‌شناسی آیات احکام، اختصاص یافته است. در این بحث، گرچه مطالبی، مانند قلمرو دین، انتظار از دین، بحث تأثیر انتظار از دین در فهم نصوص، نظریه حداقل و حداکثری و احکام ثابت و متغیر، مورد توجه قرار گرفته، اما هدف مهم این فصل، تبیین این نکته می‌باشد که اگر قرآن دارای یک تئوری کامل الهی و دستگاه سازنده نظام فکری و اعتقادی است، آیا نسبت به شریعت هم چنین مفهومی قابل اثبات است و اگر قابل اثبات است، به چه معناست؟ آیا به این معناست که قرآن تمام احکام، فروع و جزئیات را بیان کرده، یا آنچه از قرآن توقع می‌رود، بیان کلیات و اصول و تعیین سرخط احکام است؟ برای اینکه این موضوع منقح شود، ملاک‎های جامعیت بیان می‌شود که تفصیل این بحث، به کتاب مستقلی که نویسنده تألیف کرده، احاله شده است<ref>ر.ک: همان</ref>.


یکی از مباحث نظری آیات احکام، بحث استفاده از امثال قرآن کریم در استنباط حکم است. در امثال قرآن، خداوند متعال در مقال تکلیف و تحذیر مخاطبان خود به‌صورت امر و نهی و یا خبر، وظیفه‌ای نخواسته است، تا بتوان به‌طور صریح و روشن و بر طبق ضوابط و قواعد اصولی و مفاد ظاهری، نص این کلمات را حمل بر تکالیف مولوی و ارشادی کرد، بلکه قرآن به‌صورت خبر یا با آوردن مثال و یا تشبیه، پیامی را القا کرده که چه‌بسا می‌توان از آن استفاده حکمی واجب یا حرام یا کراهت و یا استحباب کرد. پس دلالت کلام صریح نیست، بلکه با اشاره و به‌طور غیر مستقیم دلالت می‌کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص299</ref>؛ ازاین‌رو، در فصل پنجم، امثال در آیات احکام بررسی شده و به این پرسش، توجه شده است که آیا می‌توان از امثال، استنباط حکم کرد؟ اگر مثل در مقام بیان تکلیف و تحذیر مخاطبان خود نیست، پس چگونه می‌توان از آن احکام مولوی و ارشادی به‎ دست آورد؟<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص22</ref>.
یکی از مباحث نظری آیات احکام، بحث استفاده از امثال قرآن کریم در استنباط حکم است. در امثال قرآن، خداوند متعال در مقال تکلیف و تحذیر مخاطبان خود به‌صورت امر و نهی و یا خبر، وظیفه‌ای نخواسته است، تا بتوان به‌طور صریح و روشن و بر طبق ضوابط و قواعد اصولی و مفاد ظاهری، نص این کلمات را حمل بر تکالیف مولوی و ارشادی کرد، بلکه قرآن به‌صورت خبر یا با آوردن مثال و یا تشبیه، پیامی را القا کرده که چه‌بسا می‌توان از آن استفاده حکمی واجب یا حرام یا کراهت و یا استحباب کرد. پس دلالت کلام صریح نیست، بلکه با اشاره و به‌طور غیر مستقیم دلالت می‌کند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص299</ref>؛ ازاین‌رو، در فصل پنجم، امثال در آیات احکام بررسی شده و به این پرسش، توجه شده است که آیا می‌توان از امثال، استنباط حکم کرد؟ اگر مثل در مقام بیان تکلیف و تحذیر مخاطبان خود نیست، پس چگونه می‌توان از آن احکام مولوی و ارشادی به‎ دست آورد؟<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص22</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش