پرش به محتوا

سند العروة الوثقی، كتاب الإجتهاد و التقلید: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
}}  
}}  
   
   
'''سند العروة الوثقی، كتاب الاجتهاد و التقليد'''، تقریرات درس آیت‌الله شیخ محمد سند است، به قلم شیخ زهیر بن حاج علی حکیم، در قالب یک کتاب دو جلدی، به زبان عربی. در این کتاب، به بیان مباحث اجتهاد و تقلید پرداخته شده است.
'''سند العروة الوثقی، كتاب الاجتهاد و التقليد'''، تقریرات درس [[سند، محمد|آیت‌الله شیخ محمد سند]] است، به قلم [[حکیم، زهیر بن الحاج علی|شیخ زهیر بن حاج علی حکیم]]، در قالب یک کتاب دو جلدی، به زبان عربی. در این کتاب، به بیان مباحث اجتهاد و تقلید پرداخته شده است.
   
   
این کتاب، شرح و تعلیقه بر مباحث عروة الوثقای سید یزدی است که به‌صورت درس توسط شیخ محمد سند ارائه شده و به قلم شیخ زهیر بن حاج علی حکیم پیاده شده است. عبارات مرحوم سید یزدی در بالای صفحه چاپ شده و عبارات شیخ محمد سند در زیر آن. ارجاعات کتاب در پاورقی ذکر شده است. نوع شرح را می‌توان شرح عبارت دانست؛ یعنی مثلا یک مسئله در کتاب ذکر شده و صفحات متعددی در شرح آن نوشته شده است؛ به‌عنوان مثال، مسئله 1 در کتاب، یک خط ونیم است، ولی شرح آن از صفحه 11 تا 49 کتاب را اشغال کرده است.
این کتاب، شرح و تعلیقه بر مباحث [[العروة الوثقی و بهامشها تعليقات أعلام العصر و مراجع الشيعة الإمامية|عروة الوثقای]] [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|سید یزدی]] است که به‌صورت درس توسط [[سند، محمد|شیخ محمد سند]] ارائه شده و به قلم شیخ [[حکیم، زهیر بن الحاج علی|زهیر بن حاج علی حکیم]] پیاده شده است. عبارات مرحوم [[یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم|سید یزدی]] در بالای صفحه چاپ شده و عبارات [[سند، محمد|شیخ محمد سند]] در زیر آن. ارجاعات کتاب در پاورقی ذکر شده است. نوع شرح را می‌توان شرح عبارت دانست؛ یعنی مثلا یک مسئله در کتاب ذکر شده و صفحات متعددی در شرح آن نوشته شده است؛ به‌عنوان مثال، مسئله 1 در کتاب، یک خط ونیم است، ولی شرح آن از صفحه 11 تا 49 کتاب را اشغال کرده است.
 
شیوه نویسنده در این کتاب همان شیوه فقهای شیعه، یعنی تبعیت از نصوص ائمه معصومین(ع) است<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص5-7</ref>.
شیوه نویسنده در این کتاب همان شیوه فقهای شیعه، یعنی تبعیت از نصوص ائمه معصومین(ع) است<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص5-7</ref>.


شیخ محمد سند بسیاری از مباحث سرنوشت‌ساز را در راستای ادله و احکام اصولی و فقهی و تنقیح موضوعات، متبلور کرده است و ضوابط بسیاری از مباحث و نتایج فکری و مسائل معرفتی مرتبط با اجتهاد و تقلید را - که حقیقت منصب مرجعیت نیز از جمله این مباحث است - ذکر کرده است؛ مثلا در ادله، وجوب شکر منعم را یکی از ادله در سلسله علل – همان طور که این دلیل در سلسله معلولات، دلیل حساب می‌شود - ‌بر وجوب تقلید قرار داده است. وی در احکام اصولی، از عدم معارضه تام میان ادله - هرچند که نسبت تباین باشد - ‌بحث کرده و ثمرات معارضه تامه و غیر تامه و جریان استصحاب در حجت ناقصه را توضیح داده است. از همین رو مانع در عدم حجیت فتوای میت در تقلید ابتدائی، چیزی دیگر غیر از عدم استصحاب است، وگرنه استصحاب بدون خلاف جاری است<ref>ر.ک: همان، ص7-8</ref>.
[[سند، محمد|شیخ محمد سند]] بسیاری از مباحث سرنوشت‌ساز را در راستای ادله و احکام اصولی و فقهی و تنقیح موضوعات، متبلور کرده است و ضوابط بسیاری از مباحث و نتایج فکری و مسائل معرفتی مرتبط با اجتهاد و تقلید را - که حقیقت منصب مرجعیت نیز از جمله این مباحث است - ذکر کرده است؛ مثلا در ادله، وجوب شکر منعم را یکی از ادله در سلسله علل – همان طور که این دلیل در سلسله معلولات، دلیل حساب می‌شود - ‌بر وجوب تقلید قرار داده است. وی در احکام اصولی، از عدم معارضه تام میان ادله - هرچند که نسبت تباین باشد - ‌بحث کرده و ثمرات معارضه تامه و غیر تامه و جریان استصحاب در حجت ناقصه را توضیح داده است. از همین رو مانع در عدم حجیت فتوای میت در تقلید ابتدائی، چیزی دیگر غیر از عدم استصحاب است، وگرنه استصحاب بدون خلاف جاری است<ref>ر.ک: همان، ص7-8</ref>.


اما درباره آنچه از احکام و نتایج فقهی ذکر کرده، می‌توان به مبحثی که در سعه و ضیق مناصبی که زن متولی آن است، مثال زد. او تنقیح موضوعات را ماده صالح استدلال کردن با آنها بر نتایج قرار داده است؛ مثل تنقیح معنای احتیاط و ذکر اقسام شش‌گانه آن و آنچه در تحدید معنایی که در عرض اجتهاد و تقلید است، دخالت دارد و همچنین تنقیح معنای فقاهت و اینکه آن، طریقی محض برای استشراق واقع نیست، بلکه در مفهوم آن معنای ولایت و ریاست و نیابت اخذ شده است و اساسا شرطیت رجولیت در مرجع تقلید و ایمان و عدالت، به نفس همین نکته‌ای است که در مفهوم فقاهت، اعتبار شده است<ref>ر.ک: همان، ص8</ref>.
اما درباره آنچه از احکام و نتایج فقهی ذکر کرده، می‌توان به مبحثی که در سعه و ضیق مناصبی که زن متولی آن است، مثال زد. او تنقیح موضوعات را ماده صالح استدلال کردن با آنها بر نتایج قرار داده است؛ مثل تنقیح معنای احتیاط و ذکر اقسام شش‌گانه آن و آنچه در تحدید معنایی که در عرض اجتهاد و تقلید است، دخالت دارد و همچنین تنقیح معنای فقاهت و اینکه آن، طریقی محض برای استشراق واقع نیست، بلکه در مفهوم آن معنای ولایت و ریاست و نیابت اخذ شده است و اساسا شرطیت رجولیت در مرجع تقلید و ایمان و عدالت، به نفس همین نکته‌ای است که در مفهوم فقاهت، اعتبار شده است<ref>ر.ک: همان، ص8</ref>.
خط ۴۳: خط ۴۴:


==پانویس==
==پانویس==
<references/>
<references />


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش