۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
«راستى غزلهاى [[نشاط اصفهانی، عبدالوهاب|نشاط]] در میان متأخران بسیار مطبوع افتاد چه به اقتفاى [[حافظ، شمسالدین محمد|خواجه حافظ علیهالرحمه]] غزل مىگفت و اگر جز این یک غزل که مطلع آن این است: | «راستى غزلهاى [[نشاط اصفهانی، عبدالوهاب|نشاط]] در میان متأخران بسیار مطبوع افتاد چه به اقتفاى [[حافظ، شمسالدین محمد|خواجه حافظ علیهالرحمه]] غزل مىگفت و اگر جز این یک غزل که مطلع آن این است: | ||
طاعت از دست نیاید گنهى باید کرد | {{شعر}} | ||
{{ب|'' طاعت از دست نیاید گنهى باید کرد''|2='' در دل دوست به هر حیله رهى باید کرد''}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
دیگر هیچ نداشت براى بزرگى و علو مقام شعرى او کافى بود و حالآنکه قصاید و غزلیات مطبوع و لطیف بسیار دارد...». <ref>ر.ک: همان، ص30</ref> | دیگر هیچ نداشت براى بزرگى و علو مقام شعرى او کافى بود و حالآنکه قصاید و غزلیات مطبوع و لطیف بسیار دارد...». <ref>ر.ک: همان، ص30</ref> | ||
خط ۴۴: | خط ۴۶: | ||
حال و سوز و گدازى که در غزلهاى اوست راستى آدمى را مىفریبد و بىاراده، آفرین، آفرین بر زبان روان مىگرداند: | حال و سوز و گدازى که در غزلهاى اوست راستى آدمى را مىفریبد و بىاراده، آفرین، آفرین بر زبان روان مىگرداند: | ||
چرا چو ابر نگریى، چرا چو باد نکوشى | {{شعر}} | ||
{{ب|'' چرا چو ابر نگریى، چرا چو باد نکوشى''|2='' چرا به روز ننالى، چرا به شب نخروشى''}} | |||
ز ذوق بندگى اى خواجه گر شوى چو من آگه | {{ب|'' ز ذوق بندگى اى خواجه گر شوى چو من آگه''|2='' اگر به هیچ خرندت که خویشتن نفروشى''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
نشاط، در سرودن قصیده نیز از خود چیرهدستى نشان داده و اگرچه کم گفته اما گزیده گفته و از اندک خود جهان ادب را پر کرده است، تغزلى را که در وصف اشرف مازندران سروده، همچنین قصیدهاى را که به لغز آینه در ستایش فتحعلى شاه سروده و نیز قصیدههاى دیگرش را نیز مىتوان گواه توانایى و روانى طبع او دانست. در مثنوىهاى [[نشاط اصفهانی، عبدالوهاب|نشاط]] نیز سوزوگداز و صفا و پاکى دل بهخوبی نمودار است و مانند مثنوىهاى مولوى، به جامه عرفان و اندرز و رهبرى آراسته است: | نشاط، در سرودن قصیده نیز از خود چیرهدستى نشان داده و اگرچه کم گفته اما گزیده گفته و از اندک خود جهان ادب را پر کرده است، تغزلى را که در وصف اشرف مازندران سروده، همچنین قصیدهاى را که به لغز آینه در ستایش فتحعلى شاه سروده و نیز قصیدههاى دیگرش را نیز مىتوان گواه توانایى و روانى طبع او دانست. در مثنوىهاى [[نشاط اصفهانی، عبدالوهاب|نشاط]] نیز سوزوگداز و صفا و پاکى دل بهخوبی نمودار است و مانند مثنوىهاى مولوى، به جامه عرفان و اندرز و رهبرى آراسته است: | ||
اى خوشا آغاز غم پرداز عشق | {{شعر}} | ||
{{ب|'' اى خوشا آغاز غم پرداز عشق''|2='' اى خوشا انجام به ز آغاز عشق''}} | |||
مرحبا اى عشق غمپرداز ما | {{ب|'' مرحبا اى عشق غمپرداز ما''|2='' اى تو هم همراز و هم غماز ما''}} | ||
{{ب|'' اى فزون از فکر و از تدبیر ما''|2='' هم جنون ما و هم زنجیر ما''}} | |||
اى فزون از فکر و از تدبیر ما | {{پایان شعر}} | ||
در سرودن رباعى و ترانه نیز دستى داشته و جاىجاى رباعىهاى نغزى از خود بجا نهاده است: | در سرودن رباعى و ترانه نیز دستى داشته و جاىجاى رباعىهاى نغزى از خود بجا نهاده است: | ||
این غصه و غم از پى چندین طرب است | {{شعر}} | ||
{{ب|'' این غصه و غم از پى چندین طرب است''|2='' ور هست غمى باز نشاط از عقب است''}} | |||
صبح از اثر شام و بهار از پى دى | {{ب|'' صبح از اثر شام و بهار از پى دى''|2='' بیند کس و پس غمین نشیند عجب است''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
این قطعه پندآمیز او درباره «درددل و شکایت» مانند قطعههاى دیگرش بس لطیف و نغز و پرمغز است: | این قطعه پندآمیز او درباره «درددل و شکایت» مانند قطعههاى دیگرش بس لطیف و نغز و پرمغز است: | ||
باشد به دل شکایت اگر از غمى ترا | {{شعر}} | ||
{{ب|'' باشد به دل شکایت اگر از غمى ترا ''|2='' با هیچکس مباد حکایت از آن کنى''}} | |||
گر دوست است رنجه نماییش دل ز غم | {{ب|'' گر دوست است رنجه نماییش دل ز غم''|2='' ور دشمن است خاطر او شادمان کنى''<ref>ر.ک: همان، ص31-32</ref>}}. | ||
{{پایان شعر}} | |||
[[نشاط اصفهانی، عبدالوهاب|نشاط]] در سرودن شعرهاى عربى و ترکى نیز دست داشته و قصیدهها و غزلهایى چند به این دو زبان سروده که پارهاى از آنها در پارهاى دستنویسها برجاست، یکى از قصیدههاى شیواى او به عربى قصیدهاى است که بر وزن «مستفعلن مستفعلن» سروده و چند بیت آن براى نمونه در زیر آورده مىشود: | [[نشاط اصفهانی، عبدالوهاب|نشاط]] در سرودن شعرهاى عربى و ترکى نیز دست داشته و قصیدهها و غزلهایى چند به این دو زبان سروده که پارهاى از آنها در پارهاى دستنویسها برجاست، یکى از قصیدههاى شیواى او به عربى قصیدهاى است که بر وزن «مستفعلن مستفعلن» سروده و چند بیت آن براى نمونه در زیر آورده مىشود: | ||
فاح الصبا، لاح الزهر | {{شعر}} | ||
{{ب|'' فاح الصبا، لاح الزهر''|2='' صاح الحمام على الشجر''}} | |||
یا صاح جد بالراح اذ | {{ب|'' یا صاح جد بالراح اذ''|2='' جاد الغمائم بالمطر''}} | ||
{{ب|'' هز الغصون من الصبا''|2='' و الوردیبد و یستر''}} | |||
هز الغصون من الصبا | {{ب|'' ام وجه ذى دل خفى''|2='' حینا و حینا قد ظهر''}} | ||
{{ب|'' شمس الضحى، قمر الدجى''|2='' فلک العلى، ملک البشر''}} | |||
ام وجه ذى دل خفى | {{ب|'' فتح على شاه الذى''|2='' هو ابن جد ابو الظفر''}} | ||
{{ب|'' غلب السماء بقدره''|2='' و اذا قضى قلب القدر''}} | |||
شمس الضحى، قمر الدجى | {{پایان شعر}} | ||
فتح على شاه الذى | |||
غلب السماء بقدره | |||
این رباعى نیز از اوست: | این رباعى نیز از اوست: | ||
کم اصبح راجیا و کم انتظر | {{شعر}} | ||
{{ب|'' کم اصبح راجیا و کم انتظر''|2='' کم امسى خایبا و کم اصطبر''}} | |||
کم اعذل مهجتى و کم اعتذر | {{ب|'' کم اعذل مهجتى و کم اعتذر''|2='' یا قوم الیس لى لدیکم خبر''<ref>ر.ک: همان، ص32</ref>}}. | ||
{{پایان شعر}} | |||
[[نشاط اصفهانی، عبدالوهاب|نشاط]] در سرودن شعر ملمع نیز توانا بوده و مصرعها و بیتهاى بسیارى به عربى و گاه به ترکى در کنار شعرهاى فارسى نشانده است. غزل 89 در صفحه 81 این دفتر معجونى است از ترکى و فارسى و عربى و دو بیت آغازین آن چنین است: | [[نشاط اصفهانی، عبدالوهاب|نشاط]] در سرودن شعر ملمع نیز توانا بوده و مصرعها و بیتهاى بسیارى به عربى و گاه به ترکى در کنار شعرهاى فارسى نشانده است. غزل 89 در صفحه 81 این دفتر معجونى است از ترکى و فارسى و عربى و دو بیت آغازین آن چنین است: | ||
حضرتینک سارى دل و جان ایلا عزم ایندم بات | {{شعر}} | ||
{{ب|'' حضرتینک سارى دل و جان ایلا عزم ایندم بات''|2='' بومینک باشلاغوجى اول اولبان شکرینش آت''}} | |||
تاپدى ذوقمنى حضورینکه ایراق لیغه تن سوتک | {{ب|''تاپدى ذوقمنى حضورینکه ایراق لیغه تن سوتک''|2='' کیمسه کیم اولما کیدین و نکراتات ذوق حیات''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
[[نشاط اصفهانی، عبدالوهاب|نشاط]] به ترکى چند غزل و چند رباعى دارد که در آنها شاه را ستوده و گویا آنها را بخصوص براى تقدیم به شاه مىسروده است، رباعى زیر را سه روز پیش از مرگ در بستر بیمارى سروده و آن را «به خاکپاى شاهنشاه عرضه نموده» و شاه نیز آن را دیده و پسندیده است: | [[نشاط اصفهانی، عبدالوهاب|نشاط]] به ترکى چند غزل و چند رباعى دارد که در آنها شاه را ستوده و گویا آنها را بخصوص براى تقدیم به شاه مىسروده است، رباعى زیر را سه روز پیش از مرگ در بستر بیمارى سروده و آن را «به خاکپاى شاهنشاه عرضه نموده» و شاه نیز آن را دیده و پسندیده است: | ||
شه یاغى سیدین ساغنما ساغین ساقى | {{شعر}} | ||
{{ب|'' شه یاغى سیدین ساغنما ساغین ساقى''|2=''ساغر دور و توت جناغین ساقى''}} | |||
ساقمینى بوشاتما جامدین قویما سولاى | {{ب|'' ساقمینى بوشاتما جامدین قویما سولاى''|2=''تولدوردى اجل یاغى ایاغین ساقى''<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>}}. | ||
{{پایان شعر}} | |||
[[نشاط اصفهانی، عبدالوهاب|نشاط]] چنانکه گفته شد از هواخواهان و دوستاران دبستان بازگشت ادبى بوده و همواره مىکوشیده شعر فارسى را از تباهى و فساد سبک هندى رهایى بخشد و آن را دوباره به راه پیشینیان و استادان قدیم رهبرى کند. [[نشاط اصفهانی، عبدالوهاب|نشاط]] در شیوه غزلسرایی بیشتر پیرو سعدى بهویژه [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] بوده. در قصیده و تغزل و مثنوى نیز [[نظامى گنجوى]]، [[انورى]]، [[امیر معزى]]، [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوى]]، [[عبید زاکانی، عبیدالله|عبید زاکانى]] و [[جامى]] و استادانى دیگر را پیشرو خود قرار داده و در ضمن پیروى از آنان پارهاى از قصیده و غزلهایشان را پاسخ گفته است. ارادت [[نشاط اصفهانی، عبدالوهاب|نشاط]] به نظامى گنجوى نیز کمتر از دیگران نبوده است. حکیم گنجه در آغاز «لیلىومجنون» خود گفته است: | [[نشاط اصفهانی، عبدالوهاب|نشاط]] چنانکه گفته شد از هواخواهان و دوستاران دبستان بازگشت ادبى بوده و همواره مىکوشیده شعر فارسى را از تباهى و فساد سبک هندى رهایى بخشد و آن را دوباره به راه پیشینیان و استادان قدیم رهبرى کند. [[نشاط اصفهانی، عبدالوهاب|نشاط]] در شیوه غزلسرایی بیشتر پیرو سعدى بهویژه [[حافظ، شمسالدین محمد|حافظ]] بوده. در قصیده و تغزل و مثنوى نیز [[نظامى گنجوى]]، [[انورى]]، [[امیر معزى]]، [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوى]]، [[عبید زاکانی، عبیدالله|عبید زاکانى]] و [[جامى]] و استادانى دیگر را پیشرو خود قرار داده و در ضمن پیروى از آنان پارهاى از قصیده و غزلهایشان را پاسخ گفته است. ارادت [[نشاط اصفهانی، عبدالوهاب|نشاط]] به نظامى گنجوى نیز کمتر از دیگران نبوده است. حکیم گنجه در آغاز «لیلىومجنون» خود گفته است: | ||
اى نام تو بهترین سرآغاز | {{شعر}} | ||
{{ب|'' اى نام تو بهترین سرآغاز''|2=''بىنام تو نامه کى کنم باز''}} | |||
اى کارگشاى هرچه هستند | {{ب|'' اى کارگشاى هرچه هستند''|2=''نام تو کلید هرچه بستند''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
و [[نشاط اصفهانی، عبدالوهاب|نشاط]] تحت تأثیر او چنین سروده: | و [[نشاط اصفهانی، عبدالوهاب|نشاط]] تحت تأثیر او چنین سروده: | ||
نام تو کلید بستگىها | {{شعر}} | ||
{{ب|'' نام تو کلید بستگىها''|2=''یاد تو دواى خستگىها''}} | |||
دل مىشکند شکنج زلفت | {{ب|'' دل مىشکند شکنج زلفت''|2=''اى مرهم دلشکستگىها''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
جامى نیز از کسانى بوده که [[نشاط اصفهانی، عبدالوهاب|نشاط]] را اینچنین به پیروى از خود واداشته است: | جامى نیز از کسانى بوده که [[نشاط اصفهانی، عبدالوهاب|نشاط]] را اینچنین به پیروى از خود واداشته است: | ||
پیداست سر وحدت از اعیان اما ترى | {{شعر}} | ||
{{ب|'' پیداست سر وحدت از اعیان اما ترى''|2=''العکس فى السرایا و النقش فى القوى''}} | |||
شد مختلف به مخرج اگر نه چه شد که هست | {{ب|'' شد مختلف به مخرج اگر نه چه شد که هست''|2=''یک صوت و یک ترانه گهى مدح و گه هجا''}} | ||
{{ب|'' عشق است باد و هست از او ره سوى مراد''|2=''لیک از صواب گاه گراید سوى خطا''}} | |||
عشق است باد و هست از او ره سوى مراد | {{پایان شعر}} | ||
نشاط، در مثنوى جلالالدین بلخى را پیشرو خود قرار داده و گذشته از آنکه شیوه او را در بیان سخنان اخلاقى و اجتماعى و سوز و گدازهاى عاشقانه و رازونیازهاى عارفانه برگزیده، در چندین جا سخنان او را «تضمین» نموده است. | نشاط، در مثنوى جلالالدین بلخى را پیشرو خود قرار داده و گذشته از آنکه شیوه او را در بیان سخنان اخلاقى و اجتماعى و سوز و گدازهاى عاشقانه و رازونیازهاى عارفانه برگزیده، در چندین جا سخنان او را «تضمین» نموده است. |
ویرایش