۵۳٬۳۲۷
ویرایش
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR10264J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
محقق اثر، در راه شناخت تاجالدين ابوبكر احمد بن زيد طوسى به نتيجهاى نرسيده است و از جستجو در كتابهاى رجال و طبقات مفسران نيز جز نامى و يادى از وى به دست نياورده است. مقدار اطلاعاتى كه او از اين شخصيت به خواننده عرضه مىكند آن است كه كه در خراسان مىزيسته و از اهل طوس بشمار مىرفته است. دانشمندى بوده كه به جبال و عراق و آذربايجان مسافرت كرده و در همه شهرها با اقبال خلق روبهرو مىشده است. از وى درخواست مىشود كه مجموعى در فن موعظه فراهم كند و او مجال نمىكرده است. در آذربايجان فراغتى يافته و تفسير سوره يوسف را املا كرده است | محقق اثر، در راه شناخت تاجالدين ابوبكر احمد بن زيد طوسى به نتيجهاى نرسيده است و از جستجو در كتابهاى رجال و طبقات مفسران نيز جز نامى و يادى از وى به دست نياورده است. مقدار اطلاعاتى كه او از اين شخصيت به خواننده عرضه مىكند آن است كه كه در خراسان مىزيسته و از اهل طوس بشمار مىرفته است. دانشمندى بوده كه به جبال و عراق و آذربايجان مسافرت كرده و در همه شهرها با اقبال خلق روبهرو مىشده است. از وى درخواست مىشود كه مجموعى در فن موعظه فراهم كند و او مجال نمىكرده است. در آذربايجان فراغتى يافته و تفسير سوره يوسف را املا كرده است <ref>مقدمه محقق، صفحات نه و ده</ref>. | ||
نوع پرداخت كتاب و روش تنظيم آن نيز با كتاب «كشف الأسرار و عدة الأبرار» ابوالفضل رشيدالدين ميبدى مشهور به تفسير خواجه عبدالله انصارى كه به سال 520ق، نگاشته شده است، همانندى بسيار دارد | نوع پرداخت كتاب و روش تنظيم آن نيز با كتاب «كشف الأسرار و عدة الأبرار» ابوالفضل رشيدالدين ميبدى مشهور به تفسير خواجه عبدالله انصارى كه به سال 520ق، نگاشته شده است، همانندى بسيار دارد <ref>همان، صفحه يازده</ref>. | ||
چنانكه گذشت شيوه نگارش كتاب، ساده و روان و شيواست. جملهها كوتاه و رساست. واژه و تركيب نامستعمل در آن نيست و اگر هست اندك است. در آوردن واژههاى تازى يا ترك آن سخت نمىگيرد. اين عدم تقيد در آوردن واژههاى نادر، چه فارسى و چه تازى، يكسان است | چنانكه گذشت شيوه نگارش كتاب، ساده و روان و شيواست. جملهها كوتاه و رساست. واژه و تركيب نامستعمل در آن نيست و اگر هست اندك است. در آوردن واژههاى تازى يا ترك آن سخت نمىگيرد. اين عدم تقيد در آوردن واژههاى نادر، چه فارسى و چه تازى، يكسان است <ref>همان</ref>. | ||
محقق كتاب، در مقدمهاش (صفحات يازده و دوازده) پارهاى مشخصات نثر كتاب را اينگونه برشمرده است: | محقق كتاب، در مقدمهاش (صفحات يازده و دوازده) پارهاى مشخصات نثر كتاب را اينگونه برشمرده است: | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
1. از تكرار فعلها پرهيز ندارد و افعال را گاه هفت بار و هشت بار مكرر مىكند: «روز قيامت، روزى عظيم است؛ زيرا كه روز اظهار هيبت بود و روز عرض امت بود و روز حشر و قيامت بود و روز نقد اعمال و محاسبت بود و روز درد و حسرت بود...». | 1. از تكرار فعلها پرهيز ندارد و افعال را گاه هفت بار و هشت بار مكرر مىكند: «روز قيامت، روزى عظيم است؛ زيرا كه روز اظهار هيبت بود و روز عرض امت بود و روز حشر و قيامت بود و روز نقد اعمال و محاسبت بود و روز درد و حسرت بود...». | ||
2. به آوردن مترادفات گرايشى چندان ندارد. سجع و موازنه را گاه رعايت مىكند، اما نه چندان كه رنگ تصنع و تكلف پذيرد: «يوسف صديق وفادار بود و يعقوب خود او را به صبر آموزگار بود و زليخا در عشق و درد او بىقرار بود و اندوه و شادى در اين قصه بسيار بود و خبردهنده از او ملك جبار بود» | 2. به آوردن مترادفات گرايشى چندان ندارد. سجع و موازنه را گاه رعايت مىكند، اما نه چندان كه رنگ تصنع و تكلف پذيرد: «يوسف صديق وفادار بود و يعقوب خود او را به صبر آموزگار بود و زليخا در عشق و درد او بىقرار بود و اندوه و شادى در اين قصه بسيار بود و خبردهنده از او ملك جبار بود» <ref>ص 38</ref>. | ||
3. به هنگام نقل خواب، اصل را رعايت مىكند و فعل را بهصورت ماضى استمرارى مىآورد: «در هفتسالگى به خواب ديد كى يازده عصا از زمين رسته بودى، يكى كوچك از پس آن برآمدى و بالا گرفتى تا از همه درگذشتى، پس آن يازده عصا را از بن بركندى» | 3. به هنگام نقل خواب، اصل را رعايت مىكند و فعل را بهصورت ماضى استمرارى مىآورد: «در هفتسالگى به خواب ديد كى يازده عصا از زمين رسته بودى، يكى كوچك از پس آن برآمدى و بالا گرفتى تا از همه درگذشتى، پس آن يازده عصا را از بن بركندى» <ref>ص 59</ref>. | ||
4. در تركيبات اضافى، كسره اضافه را تقريبا در سراسر كتاب به شكل يا مىنويسد: «پس خطابى جلال درآيد...» | 4. در تركيبات اضافى، كسره اضافه را تقريبا در سراسر كتاب به شكل يا مىنويسد: «پس خطابى جلال درآيد...» <ref>ص 25</ref> «يكى از خواصى علما...» <ref>ص 31</ref> «اين خاكدانى دنيا كى تو اينجا سلطنت رانى...» <ref>ص 80</ref>. | ||
5. بهجاى «آوردهاند» عموماً تركيب كهنهتر «مىآيد» ديده مىشود: | 5. بهجاى «آوردهاند» عموماً تركيب كهنهتر «مىآيد» ديده مىشود: | ||
«در خبر مىآيد از مصطفى...» | «در خبر مىآيد از مصطفى...» <ref>ص 66</ref> «همچنين مىآيد كى ملك تعالى...» <ref>ص 542</ref>. | ||
6. استعمال «او» بهجاى «آن» اندك نيست: «آن كشتى را درازى هزار گز بود و چهارصد گز پهناى او بود» (ص 279). | 6. استعمال «او» بهجاى «آن» اندك نيست: «آن كشتى را درازى هزار گز بود و چهارصد گز پهناى او بود» (ص 279). | ||
7. فعل امر را با «مى» به كار مىبرد: «گفت منتظر مىباش تا برين درخت انيت چه گل پيدا شود» | 7. فعل امر را با «مى» به كار مىبرد: «گفت منتظر مىباش تا برين درخت انيت چه گل پيدا شود» <ref>ص 61</ref>. «در قعر آن چاه مىباش و مرا مىپرست» <ref>ص 129</ref>. | ||
فصل اول كتاب به سبب نزول سوره يوسف و فصلهاى دوم، سوم و چهارم به فضائل قرآن اختصاص دارد. | فصل اول كتاب به سبب نزول سوره يوسف و فصلهاى دوم، سوم و چهارم به فضائل قرآن اختصاص دارد. | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
دكتر معين نخستين كسى بودند كه به معرفى دقيق و علمى «نسخه خطى تفسير سوره يوسف(ع)، مجموعه متعلق به كتابخانه ملى رشت» پرداختند و مشخصات و مختصات آن را به مقالتى در ماهنامه يغما برشمردند | دكتر معين نخستين كسى بودند كه به معرفى دقيق و علمى «نسخه خطى تفسير سوره يوسف(ع)، مجموعه متعلق به كتابخانه ملى رشت» پرداختند و مشخصات و مختصات آن را به مقالتى در ماهنامه يغما برشمردند <ref>مقدمه محقق، صفحه ده</ref>. | ||
اين كتاب در چاپ اول با نام «تفسير سوره يوسف» نيز منتشر شده است | اين كتاب در چاپ اول با نام «تفسير سوره يوسف» نيز منتشر شده است <ref>مقدمه محقق، ص 7</ref>. | ||
فهرست مطالب، در ابتداى كتاب و فهرست احاديث، حديثهاى فارسى، اقوال و امثال عربى، امثال و حكم فارسى، حكايتها و تمثيلها، واژهها و تركيبها، نام كسان، قبيلهها، مكانها و كتابها در انتهاى آن آمده است. | فهرست مطالب، در ابتداى كتاب و فهرست احاديث، حديثهاى فارسى، اقوال و امثال عربى، امثال و حكم فارسى، حكايتها و تمثيلها، واژهها و تركيبها، نام كسان، قبيلهها، مكانها و كتابها در انتهاى آن آمده است. | ||
==پانويس == | |||
<references /> | |||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
مقدمه و متن كتاب. | مقدمه و متن كتاب. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۱: | ||
[[رده:تفسیر]] | [[رده:تفسیر]] | ||
[[رده:تفاسیر عرفانی، تفاسیر ادبی]] | [[رده:تفاسیر عرفانی، تفاسیر ادبی]] | ||
ویرایش