پرش به محتوا

تمهيد القواعد: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ اکتبر ۲۰۱۶
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۹: خط ۴۹:




اين كتاب، نوشته صائن الدين بن تركه اصفهانى است و شرح «قواعد التوحيد» تأليف افضل الدين محمد تركه مى‌باشد.
'''تمهيد القواعد''' ، نوشته [[ ترکه اصفهانی، علی بن محمد |صائن الدين بن تركه اصفهانى]] است و شرح «قواعد التوحيد» تأليف افضل الدين محمد تركه مى‌باشد.


در مقدمه كتاب، در مورد عنوان و نام آن چنين آمده است: «و قد سمى بعد فراغه بكتاب التمهيد في شرح رسالة قواعد التوحيد». <ref>ص 11</ref>. بنابراين، عنوان اصلى كتاب، «التمهيد في شرح رسالة قواعد التوحيد» است كه بعدها به «تمهيد القواعد» شهرت يافت.
در مقدمه كتاب، در مورد عنوان و نام آن چنين آمده است: «و قد سمى بعد فراغه بكتاب التمهيد في شرح رسالة قواعد التوحيد». <ref>ص 11</ref>. بنابراين، عنوان اصلى كتاب، «التمهيد في شرح رسالة قواعد التوحيد» است كه بعدها به «تمهيد القواعد» شهرت يافت.
خط ۷۱: خط ۷۱:
آنچه را كه مؤلف، به‌عنوان عوامل و انگيزه‌هاى اصلى در تأليف كتاب، معرفى نموده عبارتند از:
آنچه را كه مؤلف، به‌عنوان عوامل و انگيزه‌هاى اصلى در تأليف كتاب، معرفى نموده عبارتند از:


1. اهميت مسئله توحيد در وجود كه عالى‌ترين مرحله توحيد و فراتر از توحيد واجب و توحيد خالق و توحيد رب و مدبر است؛ مسئله‌اى كه نيل به كنه آن، غايت آمال عارفان متفكر و حكيمان متأله است؛
#اهميت مسئله توحيد در وجود كه عالى‌ترين مرحله توحيد و فراتر از توحيد واجب و توحيد خالق و توحيد رب و مدبر است؛ مسئله‌اى كه نيل به كنه آن، غايت آمال عارفان متفكر و حكيمان متأله است؛
 
#صعوبت دست‌يابى به اين هدف كه از طريق تلفيق برهان و عرفان و حركت در پرتو وحى و شريعت، حاصل مى‌گردد و نيل به آن، با برهان عارى از شهود و يا شهود ناهم‌آهنگ با وحى ممكن نيست؛
2. صعوبت دست‌يابى به اين هدف كه از طريق تلفيق برهان و عرفان و حركت در پرتو وحى و شريعت، حاصل مى‌گردد و نيل به آن، با برهان عارى از شهود و يا شهود ناهم‌آهنگ با وحى ممكن نيست؛
#پرداختن رساله «قواعد التوحيد» به مسئله توحيد وجود و اثبات آن با مبانى حكمى و دفع شبهات از آن، به بهترين وجه ممكن؛
 
#عميق بودن رساله «قواعد التوحيد»؛ به‌گونه‌اى كه بسيارى از استفاده كنندگان، از فهم مقاصد و مبانى آن ناتوانند.
3. پرداختن رساله «قواعد التوحيد» به مسئله توحيد وجود و اثبات آن با مبانى حكمى و دفع شبهات از آن، به بهترين وجه ممكن؛
 
4. عميق بودن رساله «قواعد التوحيد»؛ به‌گونه‌اى كه بسيارى از استفاده كنندگان، از فهم مقاصد و مبانى آن ناتوانند.


شارح پس از اشاره پراكنده به موارد ذكر شده، مى‌گويد: «فحاولت حين مذاكراتي مع بعض المشاركين في التحصيل من خلص الإخوان أن أكشف قناع الإيجاز عن وجوه مخدرات تلك العبارة بأوضح بيان، تعميما لقواعدها المنيفة و تتميما لعوائدها الشريفة، مشيرا إلى معظم أصول أهل الكشف و أمهات قواعدهم، موميا إلى معاقد تلك المباحث و كليات مقاصدهم حافظا للألفاظ المتداولة بينهم و عباراتهم، مراعيا للمناسبات المعتبرة بين مصطلحاتهم و مستعاراتهم حذرا من أن يفهم خلاف المراد، فينقضي إلى الحبط في البحث و الفساد». <ref>ص 10</ref>.
شارح پس از اشاره پراكنده به موارد ذكر شده، مى‌گويد: «فحاولت حين مذاكراتي مع بعض المشاركين في التحصيل من خلص الإخوان أن أكشف قناع الإيجاز عن وجوه مخدرات تلك العبارة بأوضح بيان، تعميما لقواعدها المنيفة و تتميما لعوائدها الشريفة، مشيرا إلى معظم أصول أهل الكشف و أمهات قواعدهم، موميا إلى معاقد تلك المباحث و كليات مقاصدهم حافظا للألفاظ المتداولة بينهم و عباراتهم، مراعيا للمناسبات المعتبرة بين مصطلحاتهم و مستعاراتهم حذرا من أن يفهم خلاف المراد، فينقضي إلى الحبط في البحث و الفساد». <ref>ص 10</ref>.
خط ۸۴: خط ۸۱:




1. چنان‌كه قبلا اشاره شد شارح در اين كتاب به روش غير مزجى و به طريق «قال - أقول»، به شرح و بسط مضامين رساله قواعد التوحيد پرداخته است؛
#چنان‌كه قبلا اشاره شد شارح در اين كتاب به روش غير مزجى و به طريق «قال - أقول»، به شرح و بسط مضامين رساله قواعد التوحيد پرداخته است؛
 
#تكيه بر توضيح عبارات متن، از ويژگى‌هاى مقبوليت هر شرح است كه اين خصوصيت، در «تمهيد القواعد» به‌خوبى رعايت شده است؛ شارح، در اشاره به اين خصوصيت مى‌گويد: «فحاولت... أن أكشف قناع الإيجاز عن وجوه مخدرات تلك العبارة بأوضح بيان». <ref>تمهيد القواعد، ص 10</ref>.
2. تكيه بر توضيح عبارات متن، از ويژگى‌هاى مقبوليت هر شرح است كه اين خصوصيت، در «تمهيد القواعد» به‌خوبى رعايت شده است؛ شارح، در اشاره به اين خصوصيت مى‌گويد: «فحاولت... أن أكشف قناع الإيجاز عن وجوه مخدرات تلك العبارة بأوضح بيان». <ref>تمهيد القواعد، ص 10</ref>.
#شارح به تبع متن، در هر مسئله، در صورتى كه شبهات و ايراداتى وجود داشته باشد، در حد امكان به اتقان و استحكام آن شبهات پرداخته و بر آنها اقامه دليل نموده و سپس ضعف آنها را آشكار ساخته و چنان بحث را پيش برده كه راه هر گونه توجيه و انكار، بر اشكال كنندگان بسته شود؛
 
3. شارح به تبع متن، در هر مسئله، در صورتى كه شبهات و ايراداتى وجود داشته باشد، در حد امكان به اتقان و استحكام آن شبهات پرداخته و بر آنها اقامه دليل نموده و سپس ضعف آنها را آشكار ساخته و چنان بحث را پيش برده كه راه هر گونه توجيه و انكار، بر اشكال كنندگان بسته شود؛
 
در ارتباط با اين خصوصيت، شارح، در مورد ماتن مى‌گويد: «اعلم أن من عادة المصنف، كما علم من تصفح كلامه في سائر كتبه، أن يقرر أولا عند إثبات المطالب النظرية، كلام الخصم بما استدل به عليه بأوثق بيان و يجتهد في تأسيس قواعده و تشييد معاقده حسب الإمكان، ثم يشرع ثانيا في تبيين موارد شكوكه و مشتبهاته و قطع مواد شبهاته، فأراد أن يسلك في هذه الرسالة مسلكه المعتاد». <ref>تمهيد القواعد، ص 49</ref>.
در ارتباط با اين خصوصيت، شارح، در مورد ماتن مى‌گويد: «اعلم أن من عادة المصنف، كما علم من تصفح كلامه في سائر كتبه، أن يقرر أولا عند إثبات المطالب النظرية، كلام الخصم بما استدل به عليه بأوثق بيان و يجتهد في تأسيس قواعده و تشييد معاقده حسب الإمكان، ثم يشرع ثانيا في تبيين موارد شكوكه و مشتبهاته و قطع مواد شبهاته، فأراد أن يسلك في هذه الرسالة مسلكه المعتاد». <ref>تمهيد القواعد، ص 49</ref>.
 
#در موارد لزوم به نقل قول از بزرگان حكمت و عرفان پرداخته و با تمسك به اقوال آنان، زمينه را براى فهم مقاصد كتاب و قبول آنها از طرف مخاطبان كه بيشتر، اهل نظر هستند، فراهم نموده است، زيرا كه عادت اهل نظر بر اين است كه استناد به اقوال بزرگان در هر مطلبى، موجب اطمينان و اعتماد آنان گرديده و قبول آن را براى آنها آسان مى‌سازد؛ شارح در مقدمه كتاب مى‌گويد: «و اعلم أن أكثر مباحث هذا الكتاب لبعده عن الطبايع و غرابته عن الأذهان، منطوية على نصوص المشايخ، لما أنها عرضة لأنظار أهل الاستدلال و قل‌ما يوجد فيهم الناقد البصير، فلا بد من التعرض فيها لما يصلح لأن يستند إليه و يعتمد عليه على ما اقتضت عادتهم و جرت عليه استفادتهم و إفادتهم، ليطمئن به قلوبهم بعض الاطمئنان». <ref>تمهيد القواعد، ص 31</ref>.
4. در موارد لزوم به نقل قول از بزرگان حكمت و عرفان پرداخته و با تمسك به اقوال آنان، زمينه را براى فهم مقاصد كتاب و قبول آنها از طرف مخاطبان كه بيشتر، اهل نظر هستند، فراهم نموده است، زيرا كه عادت اهل نظر بر اين است كه استناد به اقوال بزرگان در هر مطلبى، موجب اطمينان و اعتماد آنان گرديده و قبول آن را براى آنها آسان مى‌سازد؛ شارح در مقدمه كتاب مى‌گويد: «و اعلم أن أكثر مباحث هذا الكتاب لبعده عن الطبايع و غرابته عن الأذهان، منطوية على نصوص المشايخ، لما أنها عرضة لأنظار أهل الاستدلال و قل‌ما يوجد فيهم الناقد البصير، فلا بد من التعرض فيها لما يصلح لأن يستند إليه و يعتمد عليه على ما اقتضت عادتهم و جرت عليه استفادتهم و إفادتهم، ليطمئن به قلوبهم بعض الاطمئنان». <ref>تمهيد القواعد، ص 31</ref>.
#در توضيح مباحث متن تلاش شده است مبانى حكمى و عرفانى آن مورد بررسى قرار گيرد تا از طريق توضيح و تبيين مبانى، فهم مقاصد كتاب آسان گردد؛ <ref>تمهيد القواعد، ص 10</ref>.
 
#در صورتى كه مقاصد متن به استدلالى جز آنچه ماتن آورده نيازمند باشد، شارح به بيان آن استدلال‌ها پرداخته است و نيز شبهات و ايراداتى را كه ديگران مطرح نموده‌اند و يا قابل طرح است، پاسخ مى‌گويد؛
5. در توضيح مباحث متن تلاش شده است مبانى حكمى و عرفانى آن مورد بررسى قرار گيرد تا از طريق توضيح و تبيين مبانى، فهم مقاصد كتاب آسان گردد؛ <ref>تمهيد القواعد، ص 10</ref>.
#تلفيق شهود و برهان از شيوه‌هايى است كه شارح در اكثر تأليفات خود به كار گرفته و در اين كتاب نيز اين شيوه به‌خوبى نمايان است؛ روشى كه براى قابل فهم شدن حقايق عرفانى، بسيار مؤثر است و ماتن نيز بر اهميت آن تأكيد نموده و مى‌گويد: «و أردنا أن نقرر تلك المسئلة على طريق المناظرين و أن نسلك مسلك المناظرة مع الطاعنين و نثبتها بحجج قوية ندفع بها عنها طعن المنكرين و نشد بها رغبة الطالبين». <ref>تمهيد القواعد، ص 54</ref>.
 
6. در صورتى كه مقاصد متن به استدلالى جز آنچه ماتن آورده نيازمند باشد، شارح به بيان آن استدلال‌ها پرداخته است و نيز شبهات و ايراداتى را كه ديگران مطرح نموده‌اند و يا قابل طرح است، پاسخ مى‌گويد؛
 
7. تلفيق شهود و برهان از شيوه‌هايى است كه شارح در اكثر تأليفات خود به كار گرفته و در اين كتاب نيز اين شيوه به‌خوبى نمايان است؛ روشى كه براى قابل فهم شدن حقايق عرفانى، بسيار مؤثر است و ماتن نيز بر اهميت آن تأكيد نموده و مى‌گويد: «و أردنا أن نقرر تلك المسئلة على طريق المناظرين و أن نسلك مسلك المناظرة مع الطاعنين و نثبتها بحجج قوية ندفع بها عنها طعن المنكرين و نشد بها رغبة الطالبين». <ref>تمهيد القواعد، ص 54</ref>.


دست‌نوشت‌ها و چاپ‌هاى «تمهيد القواعد»:
دست‌نوشت‌ها و چاپ‌هاى «تمهيد القواعد»:
خط ۱۱۲: خط ۱۰۲:
نسخه موجود در كتاب‌خانه نور، نسخه‌اى است از چاپ دوم كتاب در سال 1360ش با تصحيح و تعليقات و مقدمه استاد سيد جلال الدين آشتيانى كه داراى خصوصيات زير است:
نسخه موجود در كتاب‌خانه نور، نسخه‌اى است از چاپ دوم كتاب در سال 1360ش با تصحيح و تعليقات و مقدمه استاد سيد جلال الدين آشتيانى كه داراى خصوصيات زير است:


1. اين نسخه بر اساس نسخه مرحوم آقا ميرزا احمد آشتيانى به‌عنوان نسخه اصل و نسخه چاپى از كتب ملكى مرحوم آقا ميرزا يد الله كجورى، معروف به ميرزا يد الله نظرپاك كه او آن را با نسخه‌هاى قابل اعتماد مقابله و تصحيح نموده است و نيز نسخه مرحوم ميرزا محمود قمى، مقابله و تصحيح گرديده است.
#اين نسخه بر اساس نسخه مرحوم آقا ميرزا احمد آشتيانى به‌عنوان نسخه اصل و نسخه چاپى از كتب ملكى مرحوم آقا ميرزا يد الله كجورى، معروف به ميرزا يد الله نظرپاك كه او آن را با نسخه‌هاى قابل اعتماد مقابله و تصحيح نموده است و نيز نسخه مرحوم ميرزا محمود قمى، مقابله و تصحيح گرديده است.
 
#اين نسخه مشتمل بر مقدمه‌اى مفصل از مصحح محترم است كه بالغ بر 170 صفحه مى‌باشد. فهرست تفصيلى مطالب كتاب، صفحات 182 تا 192 و اصل كتاب كه مستقل از مقدمه شماره‌گذارى شده است، صفحات 3 تا 274 را در بر مى‌گيرد. متأسفانه اين نسخه فاقد فهرست‌هاى تخصصى همانند فهرست آيات و روايات و اعلام و اصطلاحات و غيره مى‌باشد.
2. اين نسخه مشتمل بر مقدمه‌اى مفصل از مصحح محترم است كه بالغ بر 170 صفحه مى‌باشد. فهرست تفصيلى مطالب كتاب، صفحات 182 تا 192 و اصل كتاب كه مستقل از مقدمه شماره‌گذارى شده است، صفحات 3 تا 274 را در بر مى‌گيرد. متأسفانه اين نسخه فاقد فهرست‌هاى تخصصى همانند فهرست آيات و روايات و اعلام و اصطلاحات و غيره مى‌باشد.
#اين كتاب، مزين به حواشى مرحوم آقا محمدرضا قمشه‌اى و شاگردان او مرحوم ميرزا محمود قمى و مرحوم ميرزا هاشم اشكورى و نيز حواشى و تعليقاتى از مصحح محترم آن استاد سيد جلال الدين آشتيانى است.
 
3. اين كتاب، مزين به حواشى مرحوم آقا محمدرضا قمشه‌اى و شاگردان او مرحوم ميرزا محمود قمى و مرحوم ميرزا هاشم اشكورى و نيز حواشى و تعليقاتى از مصحح محترم آن استاد سيد جلال الدين آشتيانى است.


فهرست ابواب و فصول كتاب:
فهرست ابواب و فصول كتاب:
خط ۱۲۴: خط ۱۱۲:
ظاهرا مصحح كتاب در ابتدا مصمم بوده است عناوينى را براى مشخص ساختن مطالب و مباحث آن قرار دهد، اما اين عناوين از چهار عنوان تجاوز نمى‌كند كه سه عنوان آن مربوط به مقدمه است كه عبارتند از:
ظاهرا مصحح كتاب در ابتدا مصمم بوده است عناوينى را براى مشخص ساختن مطالب و مباحث آن قرار دهد، اما اين عناوين از چهار عنوان تجاوز نمى‌كند كه سه عنوان آن مربوط به مقدمه است كه عبارتند از:


1. في بيان موضوع العلم على مشرب التحقيق؛
#في بيان موضوع العلم على مشرب التحقيق؛
 
#في معنى بعض الألفاظ المتداولة بحسب غرضهم؛
2. في معنى بعض الألفاظ المتداولة بحسب غرضهم؛
#في بيان معنى لفظ الكون.
 
3. في بيان معنى لفظ الكون.


يك عنوان هم به مباحث اصلى كتاب اضافه شده است؛ يعنى عنوان «في اشتراك الوجود بحسب المعنى و المفهوم» كه در صفحه 55 كتاب آمده است و بعد از اين عنوان، تا آخر كتاب عنوان ديگرى به چشم نمى‌خورد. با اين حال مباحث عمده كتاب را مى‌توان در چهار محور معرفى نمود كه عبارتند از:
يك عنوان هم به مباحث اصلى كتاب اضافه شده است؛ يعنى عنوان «في اشتراك الوجود بحسب المعنى و المفهوم» كه در صفحه 55 كتاب آمده است و بعد از اين عنوان، تا آخر كتاب عنوان ديگرى به چشم نمى‌خورد. با اين حال مباحث عمده كتاب را مى‌توان در چهار محور معرفى نمود كه عبارتند از:


1. اثبات توحيد وجود و دفع شبهات از آن و بيان برخى از خصوصيات حقيقت وجود؛
#اثبات توحيد وجود و دفع شبهات از آن و بيان برخى از خصوصيات حقيقت وجود؛
 
#ظهور وحدت در كثرت و بيان پيدايش كثرات و تعينات؛ از تعين اول تا آخرين مرتبه ظهور حقيقت وجود؛
2. ظهور وحدت در كثرت و بيان پيدايش كثرات و تعينات؛ از تعين اول تا آخرين مرتبه ظهور حقيقت وجود؛
#بيان ويژگى‌هاى انسان و اثبات صلاحيت او براى مظهريت تامه الهى و بيان مراتب نزولى و صعودى او؛
 
#راه و روش وصول به معارف حقه و دفاع از حقانيت كشف و شهود و اثبات هم‌آهنگى برهان و شهود و دفع اشكالات بر هر يك از اين دو روش.
3. بيان ويژگى‌هاى انسان و اثبات صلاحيت او براى مظهريت تامه الهى و بيان مراتب نزولى و صعودى او؛
 
4. راه و روش وصول به معارف حقه و دفاع از حقانيت كشف و شهود و اثبات هم‌آهنگى برهان و شهود و دفع اشكالات بر هر يك از اين دو روش.


مباحث ديگرى كه در كتاب آمده است، يا از مبادى و مقدمات محورهاى چهارگانه است و يا از نتايج و متفرعات آن.
مباحث ديگرى كه در كتاب آمده است، يا از مبادى و مقدمات محورهاى چهارگانه است و يا از نتايج و متفرعات آن.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش