۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر = NUR10241J1.jpg | عنوان = دیوان کامل شمس مغربی | عنوانه...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
'''دیوان کامل شمس مغربی'''، شامل غزلیات، ترجیعات، رباعیات، فهلویات به انضمام رساله جام جهاننما، با مقدمهای در شرح احوال و بیان افکار او، کتابی است یکجلدی به زبان فارسی با موضوع ادبیات فارسی. این اثر به اهتمام دکتر ابوطالب میرعابدینی در آبان 1358 توسط کتابفروشی زوار به چاپ رسیده است. در این اثر، اشعار محمد شیرین بن عزالدین شمس مغربی (متوفی 809ق) که بنمایه عرفانی و وحدت وجود دارد ارائه شده و پس از اشعار وی، رساله جام جهاننمایش که آن را به درخواست شاگردانش در علم توحید، نگاشته، ارائه شده است. | '''دیوان کامل شمس مغربی'''، شامل غزلیات، ترجیعات، رباعیات، فهلویات به انضمام رساله جام جهاننما، با مقدمهای در شرح احوال و بیان افکار او، کتابی است یکجلدی به زبان فارسی با موضوع ادبیات فارسی. این اثر به اهتمام دکتر [[میرعابدینی، ابوطالب|ابوطالب میرعابدینی]] در آبان 1358 توسط کتابفروشی زوار به چاپ رسیده است. در این اثر، اشعار [[شمس مغربی، محمدشیرین بن عزالدین|محمد شیرین بن عزالدین شمس مغربی]] (متوفی 809ق) که بنمایه عرفانی و وحدت وجود دارد ارائه شده و پس از اشعار وی، رساله جام جهاننمایش که آن را به درخواست شاگردانش در علم توحید، نگاشته، ارائه شده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
===دیوان غزلیات=== | ===دیوان غزلیات=== | ||
در مورد اشعار شمس مغربی نظرها متفاوت است. ذبیحالله صفا اشعار مغربی را تکراری و بدون لطف و دلانگیزی سایر اشعار عرفانی فارسی ارزیابی میکند. از طرفی، حافظ حسین کربلایی اشعار او را لطیف و حرز جان و تعویذ روان عارفان جان برمیشمرد. و مولوی محمد مظفر حسین صبا، ابیات دیوانش را مطمح انظار اولوالابصار میداند. سید ضیاءالدین سجادی گوید: «شعر مغربی عارفانه است؛ البته عالی نیست اما بعضی غزلهای لطیف و جالب دارد». اما اگر از انصاف نگذریم، در بین شاعران ادب فارسی که به نظریه وحدت وجود معتقد بوده و بدان توجه کردهاند، شمس مغربی نیز جایگاهی دارد و اشعارش از لطف و آبداری خالی نیست. مغربی از بین شاعران قبل از خود به عارفانی نظیر | در مورد اشعار [[شمس مغربی، محمدشیرین بن عزالدین|شمس مغربی]] نظرها متفاوت است. [[صفا، ذبیحالله|ذبیحالله صفا]] اشعار مغربی را تکراری و بدون لطف و دلانگیزی سایر اشعار عرفانی فارسی ارزیابی میکند. از طرفی، حافظ حسین کربلایی اشعار او را لطیف و حرز جان و تعویذ روان عارفان جان برمیشمرد. و مولوی محمد مظفر حسین صبا، ابیات دیوانش را مطمح انظار اولوالابصار میداند. سید ضیاءالدین سجادی گوید: «شعر مغربی عارفانه است؛ البته عالی نیست اما بعضی غزلهای لطیف و جالب دارد». اما اگر از انصاف نگذریم، در بین شاعران ادب فارسی که به نظریه وحدت وجود معتقد بوده و بدان توجه کردهاند، شمس مغربی نیز جایگاهی دارد و اشعارش از لطف و آبداری خالی نیست. مغربی از بین شاعران قبل از خود به عارفانی نظیر [[سنایی، مجدود بن آدم|سنایی]]، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|فخرالدین عراقی]] نظر و تعلقخاطر داشته است و تأثیر سبک و روش آنان در اشعار وی دیده میشود. خود گوید: | ||
نقش این موج بحر بیپایان *****مغربی و سنایی است و سنا | نقش این موج بحر بیپایان *****مغربی و سنایی است و سنا | ||
تأثیر آرا و افکار شیخ محمود شبستری نیز در اشعار شمس مغربی دیده میشود. از شاگردان شبستری یکی شیخ اسماعیل سیسی است که پیرو مرشد مغربی بوده و پیوند افکار مغربی و شبستری از طریق مرشدش اسماعیل سیسی صورت گرفته است. شیخ محمد لاهیجی نیز در شرح اشعار شبستری در کتاب مفاتیح الإعجاز في شرح گلشن راز جابهجا به اشعار مغربی، چه با ذکر نام و چه بدون ذکر نام، استشهاد کرده و به توجیه و تفسیر افکار شیخ محمود شبستری پرداخته است. | تأثیر آرا و افکار [[شبستری، محمود|شیخ محمود شبستری]] نیز در اشعار [[شمس مغربی، محمدشیرین بن عزالدین|شمس مغربی]] دیده میشود. از شاگردان [[شبستری، محمود بن عبدالکریم|شبستری]] یکی شیخ اسماعیل سیسی است که پیرو مرشد مغربی بوده و پیوند افکار مغربی و [[شبستری، محمود|شبستری]] از طریق مرشدش اسماعیل سیسی صورت گرفته است. [[لاهیجی، محمد بن یحیی|شیخ محمد لاهیجی]] نیز در شرح اشعار [[شبستری، محمود|شبستری]] در کتاب [[مفاتيح الإعجاز في شرح گلشن راز|مفاتیح الإعجاز في شرح گلشن راز]] جابهجا به اشعار مغربی، چه با ذکر نام و چه بدون ذکر نام، استشهاد کرده و به توجیه و تفسیر افکار [[شبستری، محمود|شیخ محمود شبستری]] پرداخته است. | ||
مغربی دو ترجیعبند دارد که یکی در موضوع وحدت وجود و توحید است و هاتف اصفهانی در ترجیعبند خود به آن نظر داشته است. مغربی با حافظ معاصر بوده و شاید به حافظ نیز نظر داشته و بعضی از غزلهای مغربی ظاهراً مانند شعر حافظ است اما نشانهای صریح و روشن بر تقلید و تتبع او نیست. همچنین از همام تبریزی نیز تأثیر پذیرفته و یکی از غزلهای ملمع همام را استقبال کرده است. در مورد فهلویات مغربی ضیاءالدین سجادی به مقالهای از ادیب طوسی اشاره کرده است و میگوید: فهلویات مغربی از حیث لهجه و خصوصیات زبانی شبیه فهلویات شیخ صفی است «جز آنکه شیخ به لهجه مردم اردبیل و مغربی به لهجه حوالی تبریز شعر گرفته است.» اشعار شمس مغربی هرچند که در ساحت معنای نخستین خود بسیار روشن و گویا هستند، در دلالت معنا یا معانی ثانویه خود فوقالعاده پیچیده، مبهم و نمادین به نظر میرسند. این ابهام از آنجا ناشی میشود که وی با توجه به محدودیت ساختاری غزل، امکان توضیح کامل اندیشهها و واژگان خاص خود را ندارد و از بسیاری واژهها با بار نمادین فرهنگی، شخصی و فرارونده بهره گرفته است. وی به حکم سرشت شعر، بهجای بیان مستقیم اندیشههای خود غالباً آنها را بهصورت غیرمستقیم و بهواسطه موضوعی دیگر بیان میکند و این همان امری است که شعر را به قلمرو بیان نمادین میبرد. مهمترین واژههای نمادین اشعار شمس | مغربی دو ترجیعبند دارد که یکی در موضوع وحدت وجود و توحید است و [[هاتف اصفهانی، احمد|هاتف اصفهانی]] در ترجیعبند خود به آن نظر داشته است. مغربی با حافظ معاصر بوده و شاید به حافظ نیز نظر داشته و بعضی از غزلهای مغربی ظاهراً مانند شعر حافظ است اما نشانهای صریح و روشن بر تقلید و تتبع او نیست. همچنین از همام تبریزی نیز تأثیر پذیرفته و یکی از غزلهای ملمع همام را استقبال کرده است. در مورد فهلویات مغربی ضیاءالدین سجادی به مقالهای از ادیب طوسی اشاره کرده است و میگوید: فهلویات مغربی از حیث لهجه و خصوصیات زبانی شبیه فهلویات شیخ صفی است «جز آنکه شیخ به لهجه مردم اردبیل و مغربی به لهجه حوالی تبریز شعر گرفته است.» اشعار [[شمس مغربی، محمدشیرین بن عزالدین|شمس مغربی]] هرچند که در ساحت معنای نخستین خود بسیار روشن و گویا هستند، در دلالت معنا یا معانی ثانویه خود فوقالعاده پیچیده، مبهم و نمادین به نظر میرسند. این ابهام از آنجا ناشی میشود که وی با توجه به محدودیت ساختاری غزل، امکان توضیح کامل اندیشهها و واژگان خاص خود را ندارد و از بسیاری واژهها با بار نمادین فرهنگی، شخصی و فرارونده بهره گرفته است. وی به حکم سرشت شعر، بهجای بیان مستقیم اندیشههای خود غالباً آنها را بهصورت غیرمستقیم و بهواسطه موضوعی دیگر بیان میکند و این همان امری است که شعر را به قلمرو بیان نمادین میبرد. مهمترین واژههای نمادین اشعار [[شمس مغربی، محمدشیرین بن عزالدین|شمس مغربی]]، که در شعر وی بسامد نسبتاً بالایی هم دارند، عبارتند از: آفتاب، ماه، دریا، آینه، دیده، می و کلمات همخانواده آنها، عشق و واژگان مربوط به آن، پرندگان و صحرا. در اشعار [[شمس مغربی، محمدشیرین بن عزالدین|شمس مغربی]] رابطه معنای پنهان و آشکار شعر چندان پیچیده نیست و با اندک تأویلی به کمک نشانههای موجود در متن میتوان به معنای موردنظر گوینده دست یافت. بااینحال، شعر وی سرشار از نمادهای عمیق فرهنگی و فرارونده است.<ref>ر. ک: عمرانی، وحید، ص38</ref> | ||
====مفاهیم رمزی و عرفانی در اشعار شمس مغربی==== | ====مفاهیم رمزی و عرفانی در اشعار شمس مغربی==== | ||
شمس مغربی در اصل شاعر وحدت وجودی است که نظر خود را با تعدیل در آثارش منعکس میسازد. این شاعر به دلیل پیروی از عرفان ابن عربی، عقاید وحدت وجودی را در بیشتر اشعار خود گنجانده است و میگوید: ز کثرت سوی وحدت رو ز وحدت سوی کثرت شو راه وحدت و کثرت توان دانستن اشیا را. | [[شمس مغربی، محمدشیرین بن عزالدین|شمس مغربی]] در اصل شاعر وحدت وجودی است که نظر خود را با تعدیل در آثارش منعکس میسازد. این شاعر به دلیل پیروی از عرفان ابن عربی، عقاید وحدت وجودی را در بیشتر اشعار خود گنجانده است و میگوید: ز کثرت سوی وحدت رو ز وحدت سوی کثرت شو راه وحدت و کثرت توان دانستن اشیا را. | ||
شمس مغربی وجود را چون شرابی دانسته که هرچند در جامهای گوناگون و الوان ریخته شود، با هم تفاوت نمیکند. از نظر او، آب در هر ظرفی که قرار بگیرد شکل آن ظرف را پیدا میکند و اگر آن جام بلورین و رنگی باشد، آب درون آن نیز به همان رنگ دیده میشود. «لون الماء لون انائه». | [[شمس مغربی، محمدشیرین بن عزالدین|شمس مغربی]] وجود را چون شرابی دانسته که هرچند در جامهای گوناگون و الوان ریخته شود، با هم تفاوت نمیکند. از نظر او، آب در هر ظرفی که قرار بگیرد شکل آن ظرف را پیدا میکند و اگر آن جام بلورین و رنگی باشد، آب درون آن نیز به همان رنگ دیده میشود. «لون الماء لون انائه». | ||
باده بیرنگ است لیکن رنگهای مختلف****میشود ظاهر در او از اختلاف جام و کاسه. | باده بیرنگ است لیکن رنگهای مختلف****میشود ظاهر در او از اختلاف جام و کاسه. | ||
عرفان وحدت وجودی شمس مغربی که آمیخته از عبادت و عشق است و وحدت را غایت معرفت و سلوک میداند. در باب تجلی درباره زلف و چشم و رخسار و نور آن و گیسو، رندانه سروده است: | عرفان وحدت وجودی [[شمس مغربی، محمدشیرین بن عزالدین|شمس مغربی]] که آمیخته از عبادت و عشق است و وحدت را غایت معرفت و سلوک میداند. در باب تجلی درباره زلف و چشم و رخسار و نور آن و گیسو، رندانه سروده است: | ||
مرا از روی هر دلبر تجلی میکند رویش****نه از یکسوش میبینم که میبینم ز هر سویش | مرا از روی هر دلبر تجلی میکند رویش****نه از یکسوش میبینم که میبینم ز هر سویش | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
فروغ نور رخسارش مرا شد رهنما ور نه****کجا پی بردمی سویش ز تاریکی گیسویش. | فروغ نور رخسارش مرا شد رهنما ور نه****کجا پی بردمی سویش ز تاریکی گیسویش. | ||
شمس مغربی چه در غزلهای شورانگیز، ترجیعات، رباعیات و فهلویات عرفانی و چه در رساله وحدت وجودی جام جهاننما، به آرمان انسانهای عارف، توجهی عمیق دارد و در ضمن تحلیل آرای استادش ابن عربی بیان میدارد که آرزوی انسان، عروج از نردبان معرفت و کسب نور بیشتر است. پیام شمس، دوستی، عشق و محبت، آزادی و تقوا است. تجلی درک عرفانی و رعایت موازین شریعت و اصول دقیق وحدت وجودی شمس، به شکل ژرفترین هیجانات روحی و حالات روحانی در غزلهایش موج میزند. او مانند دیگر شعرای عارفمشرب (سنایی، عطار،مولانا، عراقی و...) سعی کرده است در بیشتر غزلهایش الفاظ ظاهری و مجازی را در معانی متعالی عرفانی آن بهکار برد تا هر خاماندیشهای نتواند به تصور باطل در قلمرو جهان لایزال عرفان گام گذارد. شمس در بیشتر اشعارش میگوید: دروازه دل را باز کنید، از شاخساران بهاری، هوسهای زودگذر را دور کنید، به عشق بیندیشید، آنگاه ناظر چشمههایی که در درونتان میجوشند باشید. | [[شمس مغربی، محمدشیرین بن عزالدین|شمس مغربی]] چه در غزلهای شورانگیز، ترجیعات، رباعیات و فهلویات عرفانی و چه در رساله وحدت وجودی جام جهاننما، به آرمان انسانهای عارف، توجهی عمیق دارد و در ضمن تحلیل آرای استادش ابن عربی بیان میدارد که آرزوی انسان، عروج از نردبان معرفت و کسب نور بیشتر است. پیام شمس، دوستی، عشق و محبت، آزادی و تقوا است. تجلی درک عرفانی و رعایت موازین شریعت و اصول دقیق وحدت وجودی شمس، به شکل ژرفترین هیجانات روحی و حالات روحانی در غزلهایش موج میزند. او مانند دیگر شعرای عارفمشرب (سنایی، عطار،مولانا، عراقی و...) سعی کرده است در بیشتر غزلهایش الفاظ ظاهری و مجازی را در معانی متعالی عرفانی آن بهکار برد تا هر خاماندیشهای نتواند به تصور باطل در قلمرو جهان لایزال عرفان گام گذارد. شمس در بیشتر اشعارش میگوید: دروازه دل را باز کنید، از شاخساران بهاری، هوسهای زودگذر را دور کنید، به عشق بیندیشید، آنگاه ناظر چشمههایی که در درونتان میجوشند باشید. | ||
از نظر مغربی، همانطور که کور مادرزاد، قابلیت دیدن اشیا را ندارد و معالجهپذیر نیست، ظاهربینان که منکر لقاءالله هستند نیز از رؤیت حقایق اشیا که کمال نفس انسانی به آن است محرومند: | از نظر مغربی، همانطور که کور مادرزاد، قابلیت دیدن اشیا را ندارد و معالجهپذیر نیست، ظاهربینان که منکر لقاءالله هستند نیز از رؤیت حقایق اشیا که کمال نفس انسانی به آن است محرومند: | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
===رساله جام جهاننما=== | ===رساله جام جهاننما=== | ||
رساله جام جهاننما را شمس مغربی به خواهش دوستانش که طالب علم توحید بودند نوشته است تا رموز و دشواریهای آثار معتقدین به توحید را بگشاید او نیز رسالهای تنظیم کرد که جامع کلیات علم توحید و مراتب وجودی آن بود و برای هر مرتبه از مراتب وجود دایرهای پرداخته است و آن را جام جهاننمای نام گذاشته. این رساله مشتمل است بر دو دایره و هر دایره مشتمل بر دو قوس و خطی که برزخ است بین القوسین؛ دایره اول در احدیت و واحدیت... و دایره دوم در ظاهر وجود. افراد زیادی بر این رساله شرح نوشتهاند: مثلاً احمد بن موسی رشتی، سلطان وجیهالدین علوی، نعمتالله شرحی نوشته با عنوان مدام جانفزا در شرح جام جهاننما، درویش علی بوزجانی و سید محمد گیسو دراز و... نیز در زمره این افراد هستند.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص291-292</ref> | رساله جام جهاننما را [[شمس مغربی، محمدشیرین بن عزالدین|شمس مغربی]] به خواهش دوستانش که طالب علم توحید بودند نوشته است تا رموز و دشواریهای آثار معتقدین به توحید را بگشاید او نیز رسالهای تنظیم کرد که جامع کلیات علم توحید و مراتب وجودی آن بود و برای هر مرتبه از مراتب وجود دایرهای پرداخته است و آن را جام جهاننمای نام گذاشته. این رساله مشتمل است بر دو دایره و هر دایره مشتمل بر دو قوس و خطی که برزخ است بین القوسین؛ دایره اول در احدیت و واحدیت... و دایره دوم در ظاهر وجود. افراد زیادی بر این رساله شرح نوشتهاند: مثلاً احمد بن موسی رشتی، سلطان وجیهالدین علوی، نعمتالله شرحی نوشته با عنوان مدام جانفزا در شرح جام جهاننما، درویش علی بوزجانی و سید محمد گیسو دراز و... نیز در زمره این افراد هستند.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص291-292</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش