۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سانه' به 'سهگانه') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
| data-type="authorfatherName" | | | data-type="authorfatherName" |حسین | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
| data-type="authorbirthDate" | | | data-type="authorbirthDate" |پيش از 550ق | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
| data-type="authorWritings" | | | data-type="authorWritings" |[[مصنفات افضلالدین محمد مرقی کاشانی]] | ||
[[رساله نفس ارسطاطالیس]] | |||
|- class="articleCode" | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
خط ۵۴: | خط ۵۶: | ||
== مهارت == | == مهارت == | ||
سهم وى در خدمت به فرهنگ ایرانى، بيش از همه در حوزه ادبيات است. او يكى از بزرگترين شاعران در ميان حكماى مسلمان به شمار مىرود و مىتوان او را يكى از دو يا 3 تن از برجستهترين رباعىسرايان دانست. برخى رباعيات او را به ابوسعيد ابوالخير، عمر خيام، اوحدالدين کرمانى، | سهم وى در خدمت به فرهنگ ایرانى، بيش از همه در حوزه ادبيات است. او يكى از بزرگترين شاعران در ميان حكماى مسلمان به شمار مىرود و مىتوان او را يكى از دو يا 3 تن از برجستهترين رباعىسرايان دانست. برخى رباعيات او را به ابوسعيد ابوالخير، عمر خيام، اوحدالدين کرمانى، [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوى]]، [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصارى]]، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و ديگران نسبت دادهاند. او در رباعياتش چند جا تخلص خويش را «افضل» آورده است. قديمترين مأخذ اشعار فارسی وى، مجموعه «مونس الاحرار في دقايق الاشعار» تأليف محمد بن بدر جاجرمى است كه 6 غزل نيز به نام افضلالدين كاشانى ثبت كرده است. بيشتر رباعىها و اشعار او بيان انديشههاى حِكمى، بهويژه هشدار به ناپايدارى جهان و ذكر حقايق عرفانى است. وى در سرودههایش برخلاف ديدگاه نسبىگراى خيام، از منظر يقينى سخن مىگويد كه حاصل دانشى يگانه است. | ||
از ويژگىهاى برجسته كار او اين است كه آثارش را يا از آغاز به فارسی روان نوشته يا آثار اندكى را كه نخست به عربى پرداخته بوده، بعدها به فارسی برگردانده است. وى برخى از آثار عربى حكيمان پيشين را نيز به فارسی درآورده است. فارسینويسى او برخلاف فيلسوفانى مانند خواجه نصيرالدين و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، از روى ترجيح شخصى و نه به خواست ديگران بوده است. شيوه پخته و روان او نزدیک به سبک و اسلوب پيشينيان است؛ چنانكه بهكاربردن گزارههاى كوتاه، خوددارى نكردن از تكرار يك واژه هنگام ضرورت و استفاده اندك از ضمير و واژههاى مترادف كه همگى از ويژگىهاى نثر كهن است، در نوشتههاى فصيح وى فراوان به چشم مىخورد. در ترجمه و جايگزينى واژههاى فلسفى به زبان فارسی، كار او با كوشش [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در دانشنامه علايى قابل مقايسه است؛ با اين تفاوت كه بابا افضل به جنبههاى زيبايىشناسهگانه كاربرد واژهها اهتمام بيشترى نشان داده است. در اين ميان، ترجمه او از رساله نفس [[ارسطو]] را مىتوان نمونه ممتازى از ترجمه و نگارش فلسفى به زبان فارسی به شمار آورد. | از ويژگىهاى برجسته كار او اين است كه آثارش را يا از آغاز به فارسی روان نوشته يا آثار اندكى را كه نخست به عربى پرداخته بوده، بعدها به فارسی برگردانده است. وى برخى از آثار عربى حكيمان پيشين را نيز به فارسی درآورده است. فارسینويسى او برخلاف فيلسوفانى مانند خواجه نصيرالدين و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، از روى ترجيح شخصى و نه به خواست ديگران بوده است. شيوه پخته و روان او نزدیک به سبک و اسلوب پيشينيان است؛ چنانكه بهكاربردن گزارههاى كوتاه، خوددارى نكردن از تكرار يك واژه هنگام ضرورت و استفاده اندك از ضمير و واژههاى مترادف كه همگى از ويژگىهاى نثر كهن است، در نوشتههاى فصيح وى فراوان به چشم مىخورد. در ترجمه و جايگزينى واژههاى فلسفى به زبان فارسی، كار او با كوشش [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در دانشنامه علايى قابل مقايسه است؛ با اين تفاوت كه بابا افضل به جنبههاى زيبايىشناسهگانه كاربرد واژهها اهتمام بيشترى نشان داده است. در اين ميان، ترجمه او از رساله نفس [[ارسطو]] را مىتوان نمونه ممتازى از ترجمه و نگارش فلسفى به زبان فارسی به شمار آورد. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۴: | ||
از ويژگىهاى وى، گرايش او به بينش و سلوك عرفانى است كه علاوه بر رباعىها، به پارهاى از رسائل او نيز رنگى صوفيانه بخشيده است. وى در عين حال كه ارزش يگانهاى براى خرد قائل است، از رابطه تزكيه نفس و دانش حقيقى سخن مىگويد. نظر او درباره وحدت جوهر و ماهيت عالم نيز از اين حيث قابل توجه است. در پاسخ اين پرسش كه آيا ذات و حقيقت علت با ذات و حقيقت معلول مباين است يا نه، مىگويد: اگر اين دو را مباين بدانيم، چگونه امرى مىتواند علت امر مباين خود شود و اگر بگوييم كه ذات هر دو يكى است، پس علت و معلولى از ميان خواهد رفت. وى اين مسئله را چنين تبيين مىكند كه ذات و حقيقت علت و معلول يكى است و مباينت آن دو به واسطه اعتبار نسبت علت و معلول است؛ بنابراین، «موجودات به ذات [واحد] موجودند و ذوات به وى ذواتند و حقايق به وى حقايق و او خود ذات و حقيقت همه»<ref>قرایی گرگانی، مرتضی، ج10، ص735</ref>. | از ويژگىهاى وى، گرايش او به بينش و سلوك عرفانى است كه علاوه بر رباعىها، به پارهاى از رسائل او نيز رنگى صوفيانه بخشيده است. وى در عين حال كه ارزش يگانهاى براى خرد قائل است، از رابطه تزكيه نفس و دانش حقيقى سخن مىگويد. نظر او درباره وحدت جوهر و ماهيت عالم نيز از اين حيث قابل توجه است. در پاسخ اين پرسش كه آيا ذات و حقيقت علت با ذات و حقيقت معلول مباين است يا نه، مىگويد: اگر اين دو را مباين بدانيم، چگونه امرى مىتواند علت امر مباين خود شود و اگر بگوييم كه ذات هر دو يكى است، پس علت و معلولى از ميان خواهد رفت. وى اين مسئله را چنين تبيين مىكند كه ذات و حقيقت علت و معلول يكى است و مباينت آن دو به واسطه اعتبار نسبت علت و معلول است؛ بنابراین، «موجودات به ذات [واحد] موجودند و ذوات به وى ذواتند و حقايق به وى حقايق و او خود ذات و حقيقت همه»<ref>قرایی گرگانی، مرتضی، ج10، ص735</ref>. | ||
==پانويس== | ==پانويس== | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش