۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هو' به 'هو') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =16785 | ||
| کتابخوان همراه نور =16785 | | کتابخوان همراه نور =16785 | ||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر| بدائع (ابهام زدایی)}} | |||
'''بدائع الحكم'''، اثر على بن عبدالله زنوزى است كه در آن، به هفت پرسش فلسفى درباره واجبالوجود و صفات او مانند علم و... پاسخ علمى و تحقيقى داده است. افزون بر ارزشمندى جوابهاى عالمانه مؤلف، اين اثر از آن جهت كه آخرين متن فلسفى است كه يك حكيم اسلامى در آستانه وقوع انقلاب مشروطيت نوشته و از سوى ديگر شايد اولين متنى است كه به فلاسفه غربى نظير كانت، لايب نيتز و... توجه كرده، از نظر تاريخ فلسفه و سير تحولات فلسفه اسلامى حايز اهميت است. | '''بدائع الحكم'''، اثر [[زنوزی، علی بن عبدالله|على بن عبدالله زنوزى]] است كه در آن، به هفت پرسش فلسفى درباره واجبالوجود و صفات او مانند علم و... پاسخ علمى و تحقيقى داده است. افزون بر ارزشمندى جوابهاى عالمانه مؤلف، اين اثر از آن جهت كه آخرين متن فلسفى است كه يك حكيم اسلامى در آستانه وقوع انقلاب مشروطيت نوشته و از سوى ديگر شايد اولين متنى است كه به فلاسفه غربى نظير كانت، لايب نيتز و... توجه كرده، از نظر تاريخ فلسفه و سير تحولات فلسفه اسلامى حايز اهميت است. | ||
«بدائع الحكم» به سال 1307ق، تأليف و هفت سال بعد براى اولين بار منتشر شده است. تصحيح اين اثر را آقايان محمدجواد ساروى و رسول فتحى مجد به سامان رساندهاند. | «بدائع الحكم» به سال 1307ق، تأليف و هفت سال بعد براى اولين بار منتشر شده است. تصحيح اين اثر را آقايان محمدجواد ساروى و رسول فتحى مجد به سامان رساندهاند. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
#:پاسخ هر سؤال به چند بديعه تقسيم شده است. عنوان هر بديعه كه مجموعاً به سىودو مورد مىرسند با عناوين فصوص محيىالدين قابل مقايسه است؛ مثلاً بديعة جبروتية في كلمة قدسية، بديعة تقدسية في كلمة تنزيهية، بديعة عرفانية في كلمة قرآنیة و... در ذيل هر بديعه عناوين فرعى ديگرى از قبيل كشف و اناره، مناقشه انتقاديه، تحقيق عرشى، درايه و هدايه و... به چشم مىخورد. | #:پاسخ هر سؤال به چند بديعه تقسيم شده است. عنوان هر بديعه كه مجموعاً به سىودو مورد مىرسند با عناوين فصوص محيىالدين قابل مقايسه است؛ مثلاً بديعة جبروتية في كلمة قدسية، بديعة تقدسية في كلمة تنزيهية، بديعة عرفانية في كلمة قرآنیة و... در ذيل هر بديعه عناوين فرعى ديگرى از قبيل كشف و اناره، مناقشه انتقاديه، تحقيق عرشى، درايه و هدايه و... به چشم مىخورد. | ||
#:بدائع، مشحون از آراء بديع فلسفى است. آقا على تنها به حدود سؤال اكتفا نكرده و بهمناسبت بسيارى از مطالب لازم فلسفى را متذكر شده است. در چندين مسئله از جمله اصالت وجود، بساطت وجود، علم و حركت جوهرى تقريرهاى تازه و آراى جديدى ارائه نموده است. نثر فارسی و سبک خاص نگارش آقا على در بدائع قابل اعتناست. حكيم مؤسس ضمن نقل آثار بسيارى از حكما، بهويژه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين]] و والد خويش، [[زنوزی، عبدالله بن بیرمقلی باباخان|ملا عبدالله زنوزى]] به تحليل و نقد و نكتهسنجى آراى آنان پرداخته است. در رساله «خودنوشت سرگذشت»، «[[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]]» و «كشف الأستار» از بدائع ياد شده است. به اعتبار اينكه بدائع در زمره آخرين آثار آقا على است، بسيارى از مطالبى كه حكيم مؤسس در ديگر آثار خود بهويژه در تعليقات و رسائل اسفارى مطرح كرده، عينا در بدائع به چشم مىخورد. وى در بدائع از سه اثر ديگر خود؛ يعنى «سبيل الرشاد في إثبات المعاد»، «رسالة في العلة و المعلول» و «تعليقات اسفار» مطلب نقل كرده است.<ref>مقاله كتابشناسى توصيفى حكيم مؤسس آقا على مدرس طهرانى، نوشته محسن كديور در نشريه آيينه پژوهش، شماره 46، ص81-82</ref> | #:بدائع، مشحون از آراء بديع فلسفى است. آقا على تنها به حدود سؤال اكتفا نكرده و بهمناسبت بسيارى از مطالب لازم فلسفى را متذكر شده است. در چندين مسئله از جمله اصالت وجود، بساطت وجود، علم و حركت جوهرى تقريرهاى تازه و آراى جديدى ارائه نموده است. نثر فارسی و سبک خاص نگارش آقا على در بدائع قابل اعتناست. حكيم مؤسس ضمن نقل آثار بسيارى از حكما، بهويژه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين]] و والد خويش، [[زنوزی، عبدالله بن بیرمقلی باباخان|ملا عبدالله زنوزى]] به تحليل و نقد و نكتهسنجى آراى آنان پرداخته است. در رساله «خودنوشت سرگذشت»، «[[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]]» و «كشف الأستار» از بدائع ياد شده است. به اعتبار اينكه بدائع در زمره آخرين آثار آقا على است، بسيارى از مطالبى كه حكيم مؤسس در ديگر آثار خود بهويژه در تعليقات و رسائل اسفارى مطرح كرده، عينا در بدائع به چشم مىخورد. وى در بدائع از سه اثر ديگر خود؛ يعنى «سبيل الرشاد في إثبات المعاد»، «رسالة في العلة و المعلول» و «تعليقات اسفار» مطلب نقل كرده است.<ref>مقاله كتابشناسى توصيفى حكيم مؤسس آقا على مدرس طهرانى، نوشته محسن كديور در نشريه آيينه پژوهش، شماره 46، ص81-82</ref> | ||
#«بدائع الحكم» در واقع سرآغاز بحث درباره فلسفه تطبيقى در دوران جديد در تاريخ فلسفه اسلامى است و از اهميت تاريخى برخوردار است. كنت دو گوبينو (متوفى 1882/1299)، سفير فرانسه در ایران كه ضمناً فيلسوف نيز بود، با آقا على رفتوآمد داشت و گويا او را براى تدريس فلسفه اسلامى به فرانسه دعوت كرد، ولى آقا على نپذيرفت. آقا على به مطالب فلسفى مطرح در غرب نيز توجه داشت. علاقه او به كسب اطلاعات درباره فلسفه در غرب علاوه بر گزارش گوبينو، از طريق ميرزا حسن خان اعتمادالسلطنه (متوفى 1331) كه با او رفتوآمد نزدیک داشت و بديعالملك ميرزا عمادالدوله (متوفى بعد از 1316) كه سؤالات مطروح در «بدائع الحكم» را به او عرضه داشت، نيز قابل پىگيرى است. گفتوشنود عميقترى در اين زمينه بين او و فيلسوفان غربى دست نداد و اين مبادله نظر بين حكيمى مسلمان و فيلسوفى غربى، يك قرن بعد بين [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] (متوفى1360ش) و هانرى كوربن (متوفى 1358ش1979/) صورت گرفت... [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]، آقا على را سرآغاز گفتوشنود فلسفى بين شرق و غرب در دوران جديد مىدانست. آقا على كه بزرگترين شارح [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] و ادامهدهنده حكمت متعاليه در عصر قاجار بود، در مباحث معاد جسمانى، اعتبارات ماهيت، معقولات ثانيه فلسفى، حركت جوهرى و مطالب مهم ديگرِ حكمت متعاليه، نظريات بديعى از خود بهجا گذارده است. وى به اندازه حاج [[سبزواری، هادی|ملا هادى سبزوارى]] شهرت نداشت، ولى خلاقيت فلسفى او از سبزوارى بيشتر بود.<ref>ر.ک: مدخل «حوزه فلسفى و عرفانى تهران»، نوشته سيد حسين نصر در دانشنامه جهان اسلام، ج8، ص751</ref> | #«بدائع الحكم» در واقع سرآغاز بحث درباره فلسفه تطبيقى در دوران جديد در تاريخ فلسفه اسلامى است و از اهميت تاريخى برخوردار است. كنت دو گوبينو (متوفى 1882/1299)، سفير فرانسه در ایران كه ضمناً فيلسوف نيز بود، با آقا على رفتوآمد داشت و گويا او را براى تدريس فلسفه اسلامى به فرانسه دعوت كرد، ولى آقا على نپذيرفت. آقا على به مطالب فلسفى مطرح در غرب نيز توجه داشت. علاقه او به كسب اطلاعات درباره فلسفه در غرب علاوه بر گزارش گوبينو، از طريق ميرزا حسن خان اعتمادالسلطنه (متوفى 1331) كه با او رفتوآمد نزدیک داشت و بديعالملك ميرزا عمادالدوله (متوفى بعد از 1316) كه سؤالات مطروح در «بدائع الحكم» را به او عرضه داشت، نيز قابل پىگيرى است. گفتوشنود عميقترى در اين زمينه بين او و فيلسوفان غربى دست نداد و اين مبادله نظر بين حكيمى مسلمان و فيلسوفى غربى، يك قرن بعد بين [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]] (متوفى1360ش) و هانرى كوربن (متوفى 1358ش1979/) صورت گرفت... [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبايى]]، آقا على را سرآغاز گفتوشنود فلسفى بين شرق و غرب در دوران جديد مىدانست. آقا على كه بزرگترين شارح [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] و ادامهدهنده حكمت متعاليه در عصر قاجار بود، در مباحث معاد جسمانى، اعتبارات ماهيت، معقولات ثانيه فلسفى، حركت جوهرى و مطالب مهم ديگرِ حكمت متعاليه، نظريات بديعى از خود بهجا گذارده است. وى به اندازه حاج [[سبزواری، هادی|ملا هادى سبزوارى]] شهرت نداشت، ولى خلاقيت فلسفى او از سبزوارى بيشتر بود.<ref>ر.ک: مدخل «حوزه فلسفى و عرفانى تهران»، نوشته سيد حسين نصر در دانشنامه جهان اسلام، ج8، ص751</ref> | ||
#نویسنده در پاسخ به پرسش هفتم چنين نوشته است: جمهور متكلمين به عينيت صفات واجبالوجود - جل جلاله - با ذات او قائل نيستند، بلكه اشاعره صفات را زايد بر ذات مىدانند و... و قوه و ماده كه بعضى از حكماى فرنگ قائلند، همچو مىنمايد كه همان هيولى و صورت است كه حكماى مشائين قائلند كه صورت را حال و هيولى را محل مىدانند و مىگويند كه هريك به ديگرى محتاج بود، بهطورىكه دور لازم نيايد؛ يعنى هيولى به ذات صورت مطلقه محتاج است و آن صورت مقوم او بود و صورت در تشخيص محتاج باشد به هيولى و همه اجسام از اين دو مركبند و ميانه اين دو تلازم بود و از هم منفك نشوند؛ لكن اين مطلب مستلزم نباشد انكار واجبالوجود را - جل جلاله - چنانكه حكماى مشاء با قول به اين مطلب اثبات واجبالوجود به براهین قاطعه كردهاند و اما قول فرقهاى از حكماى فرنگ كه گفتهاند يك وجود بيش نبود، اين مطلب بهتفصيل بيان شد. به مطالب گذشته رجوع فرمايند. | #نویسنده در پاسخ به پرسش هفتم چنين نوشته است: جمهور متكلمين به عينيت صفات واجبالوجود - جل جلاله - با ذات او قائل نيستند، بلكه اشاعره صفات را زايد بر ذات مىدانند و... و قوه و ماده كه بعضى از حكماى فرنگ قائلند، همچو مىنمايد كه همان هيولى و صورت است كه حكماى مشائين قائلند كه صورت را حال و هيولى را محل مىدانند و مىگويند كه هريك به ديگرى محتاج بود، بهطورىكه دور لازم نيايد؛ يعنى هيولى به ذات صورت مطلقه محتاج است و آن صورت مقوم او بود و صورت در تشخيص محتاج باشد به هيولى و همه اجسام از اين دو مركبند و ميانه اين دو تلازم بود و از هم منفك نشوند؛ لكن اين مطلب مستلزم نباشد انكار واجبالوجود را - جل جلاله - چنانكه حكماى مشاء با قول به اين مطلب اثبات واجبالوجود به براهین قاطعه كردهاند و اما قول فرقهاى از حكماى فرنگ كه گفتهاند يك وجود بيش نبود، اين مطلب بهتفصيل بيان شد. به مطالب گذشته رجوع فرمايند. | ||
#:اما آنكه آنچه در سؤالات نوشته شده محض صورت سؤال بود كلامى متين باشد؛ زيرا كه مقام تدين، غير مقام بحث علمیباشد و... طريق نجات آن است كه انسان پس از اطلاع بر رئوس مسائل اعتقادیه بناى اعتقاد خود را بر اين گذارد كه هريك از آنها كه مطابق اعتقاد ائمه معصومين(ع) بود معتقد باشد و هريك كه مطابق نباشد، منكر؛ به همين قدر ناجى بود، مگر بعضى از اعتقادات كه موقوفعليه اصل شرع و دين باشد و همين قدر، مايه كمال نفسانى علمیباشد؛ چنانكه در اخبار اهلبيت عصمت(ع)، از علم و علما مدح و تمجيد فرمودهاند و.<ref>ر.ک: متن كتاب، ص488-491</ref> | #:اما آنكه آنچه در سؤالات نوشته شده محض صورت سؤال بود كلامى متين باشد؛ زيرا كه مقام تدين، غير مقام بحث علمیباشد و... طريق نجات آن است كه انسان پس از اطلاع بر رئوس مسائل اعتقادیه بناى اعتقاد خود را بر اين گذارد كه هريك از آنها كه مطابق اعتقاد ائمه معصومين(ع) بود معتقد باشد و هريك كه مطابق نباشد، منكر؛ به همين قدر ناجى بود، مگر بعضى از اعتقادات كه موقوفعليه اصل شرع و دين باشد و همين قدر، مايه كمال نفسانى علمیباشد؛ چنانكه در اخبار اهلبيت عصمت(ع)، از علم و علما مدح و تمجيد فرمودهاند و.<ref>ر.ک: متن كتاب، ص488-491</ref> | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
براى كتاب حاضر، در پايان آن فهارس فنى (آيات، روايات، اعلام، كتب، فرق و نحل، جاىها و اشعار) فراهم شده است. همچنين مصححان در پايان كتاب، تصاويرى از برخى از صفحات نسخه مورد استفاده و دستخط پسر نویسنده مبنى بر تأييد انتساب خط اين نسخه خطى به پدرش را آوردهاند.<ref>ر.ک: همان، ص540-542</ref> | براى كتاب حاضر، در پايان آن فهارس فنى (آيات، روايات، اعلام، كتب، فرق و نحل، جاىها و اشعار) فراهم شده است. همچنين مصححان در پايان كتاب، تصاويرى از برخى از صفحات نسخه مورد استفاده و دستخط پسر نویسنده مبنى بر تأييد انتساب خط اين نسخه خطى به پدرش را آوردهاند.<ref>ر.ک: همان، ص540-542</ref> | ||
دانستنى است كه محمدصالح حائرى مازندرانى، مشهور به علامه سمنانى كه حكيمى مشايى و منتقد حكمت متعاليه است، «بدائع الحكم» را در رسالهاى نقد كرده به نام «ودائع الحكم في كشف خدائع بدائع الحكم»، كه در جلد سوم حكمت [[ | دانستنى است كه محمدصالح حائرى مازندرانى، مشهور به علامه سمنانى كه حكيمى مشايى و منتقد حكمت متعاليه است، «بدائع الحكم» را در رسالهاى نقد كرده به نام «ودائع الحكم في كشف خدائع بدائع الحكم»، كه در جلد سوم حكمت [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|بوعلى سينا]] منتشر شده است. | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
خط ۶۲: | خط ۶۳: | ||
# نشريه آيينه پژوهش، شماره 46، مقاله كتابشناسى توصيفى حكيم مؤسس آقا على مدرس طهرانى، نوشته محسن كديور. | # نشريه آيينه پژوهش، شماره 46، مقاله كتابشناسى توصيفى حكيم مؤسس آقا على مدرس طهرانى، نوشته محسن كديور. | ||
# دانشنامه جهان اسلام، مدخل «حوزه فلسفى و عرفانى تهران»، نوشته سيد حسين نصر، ج8، بنياد دايرةالمعارف اسلامى، چاپ اول، تهران، 1383ش. | # دانشنامه جهان اسلام، مدخل «حوزه فلسفى و عرفانى تهران»، نوشته سيد حسين نصر، ج8، بنياد دايرةالمعارف اسلامى، چاپ اول، تهران، 1383ش. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
خط ۶۹: | خط ۷۰: | ||
[[رده: فلسفه اسلامی]] | [[رده: فلسفه اسلامی]] | ||
[[رده:عصر مدرسان فلسفه قرن سیزدهم]] | [[رده:عصر مدرسان فلسفه قرن سیزدهم]] | ||
[[رده: | [[رده:آثار فلسفی]] | ||
[[رده:زنوزی، عبدالله بن بیرمقلی، 12575ق]] | [[رده:زنوزی، عبدالله بن بیرمقلی، 12575ق]] |