پرش به محتوا

إيضاح المراد في شرح كشف المراد: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رباني گلپايگاني، علي' به 'ربانی گلپایگانی، علی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
}}
}}


'''إيضاح المراد في شرح كشف المراد'''، اثر علی ربانی گلپایگانی (معاصر)، شرحی است بر «كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد»، تألیف علامه حلی (متوفی 726ق)، آن نیز شرحی است بر «تجريد الاعتقاد» خواجه ‌نصیرالدین طوسی (متوفی 672ق).
'''إيضاح المراد في شرح كشف المراد'''، اثر [[ربانی گلپایگانی، علی|علی ربانی گلپایگانی]] (معاصر)، شرحی است بر «[[كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد]]»، تألیف [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] (متوفی 726ق)، آن نیز شرحی است بر «[[تجريد الاعتقاد]]» [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه ‌نصیرالدین طوسی]] (متوفی 672ق).
 
این اثر متضمن مباحث کلامی و فلسفی درباره خداوند متعال و صفات اوست که در پی آن بحث کلامی نبوت با استدلالات و براهین مختلف به زبان عربی فراهم آمده است.
این اثر متضمن مباحث کلامی و فلسفی درباره خداوند متعال و صفات اوست که در پی آن بحث کلامی نبوت با استدلالات و براهین مختلف به زبان عربی فراهم آمده است.


ربانی گلپایگانی در ابتدای کتاب مقدمه‌ای نوشته و در آن مطالبی درباره تبیین مسائل عقیدتی با استفاده از ادله عقلیه بیان نموده است. ایشان معتقد است که دعوت به خداشناسی و بیان مسائل عقیدتی و پاسخ به سؤالات و شبهات از مهم‌ترین وظایف پیامبران الهی و جانشینان آنان بوده است. شریعت اسلام نیز یکی از وظایف خویش را دعوت به خداشناسی می‌داند. بر همین اساس خداوند در قرآن چنین فرموده است: «فَلاَ تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَ جَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَاداً كَبِيراً»  
[[ربانی گلپایگانی، علی|ربانی گلپایگانی]] در ابتدای کتاب مقدمه‌ای نوشته و در آن مطالبی درباره تبیین مسائل عقیدتی با استفاده از ادله عقلیه بیان نموده است. ایشان معتقد است که دعوت به خداشناسی و بیان مسائل عقیدتی و پاسخ به سؤالات و شبهات از مهم‌ترین وظایف پیامبران الهی و جانشینان آنان بوده است. شریعت اسلام نیز یکی از وظایف خویش را دعوت به خداشناسی می‌داند. بر همین اساس خداوند در قرآن چنین فرموده است: «فَلاَ تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَ جَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَاداً كَبِيراً» ﴿الفرقان: 52﴾.
﴿الفرقان: 52﴾.
 
جهاد در اینجا با توجه ضمیر «به» در آیه شریفه که به قرآن کریم برمی‌گردد، به معنای جهاد کلامی است؛ لذا صاحب «مجمع البيان»، مرحوم طبرسی می‌گوید: بزرگ‌ترین جهاد نزد خداوند سبحان، جهاد متکلمین است در رفع شبهه مبطلان و دشمنان دین<ref>ر.ک: مقدمه، ص5-6</ref>. بیان مسائل اعتقادی، نه‌تنها در زمان پیامبر و ائمه، بلکه پس ‌از آن نیز رونق داشت و بسیاری از علما از جمله بزرگانی از امامیه، همچون شریف مرتضی، شیخ طوسی، ابوالصلاح حلبی، خواجه نصیر طوسی، علامه حلی، ابن میثم بحرانی و فاضل مقداد و... دست به نگارش آثاری در این‌باره زدند که در آن نظرات و آراء مختلف در مسائل اعتقادی و کلامی را بیان نموده و نظر برگزیده را با دلیل و برهان انتخاب کردند<ref>ر.ک: همان، ص6-7</ref>.
جهاد در اینجا با توجه ضمیر «به» در آیه شریفه که به قرآن کریم برمی‌گردد، به معنای جهاد کلامی است؛ لذا صاحب «مجمع البيان»، مرحوم طبرسی می‌گوید: بزرگ‌ترین جهاد نزد خداوند سبحان، جهاد متکلمین است در رفع شبهه مبطلان و دشمنان دین<ref>ر.ک: مقدمه، ص5-6</ref>. بیان مسائل اعتقادی، نه‌تنها در زمان پیامبر و ائمه، بلکه پس ‌از آن نیز رونق داشت و بسیاری از علما از جمله بزرگانی از امامیه، همچون [[علم‌الهدی، علی بن حسین|شریف مرتضی]]، [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]]، [[ابوالصلاح حلبی، تقی بن نجم|ابوالصلاح حلبی]]، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیر طوسی]]، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]]، [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن میثم بحرانی]] و [[فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله|فاضل مقداد]] و... دست به نگارش آثاری در این‌باره زدند که در آن نظرات و آراء مختلف در مسائل اعتقادی و کلامی را بیان نموده و نظر برگزیده را با دلیل و برهان انتخاب کردند<ref>ر.ک: همان، ص6-7</ref>.
   
   
شارح در بخشی از این مقدمه به نوشته‌های گوناگون کلامی خواجه نصیر اشاره می‌کند، سپس توضیحاتی درباره تجرید و شروح آن ارائه می‌دهد. در ادامه به معرفی علامه حلی و آثار کلامی ایشان می‌پردازد<ref>ر.ک: همان، ص8-16</ref> و توضیحاتی ویژه درباره «كشف المراد» ارائه می‌دهد<ref>ر.ک: همان، ص17-18</ref>.
شارح در بخشی از این مقدمه به نوشته‌های گوناگون کلامی خواجه نصیر اشاره می‌کند، سپس توضیحاتی درباره تجرید و شروح آن ارائه می‌دهد. در ادامه به معرفی [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] و آثار کلامی ایشان می‌پردازد<ref>ر.ک: همان، ص8-16</ref> و توضیحاتی ویژه درباره «كشف المراد» ارائه می‌دهد<ref>ر.ک: همان، ص17-18</ref>.


علی ربانی گلپایگانی، این اثر را بعد از یک دوره تدریس تخصصی علم کلام برای طلاب علوم دینی نگاشته است. ایشان با مراجعه به کتب متعدد و مهمی که فلاسفه و متکلمین در موضوع الهیات نگاشته‌اند، به تبیین مطالب کتاب پرداخته و مباحث جدیدی را که خواجه نصیر و علامه حلی به آنها مبتلا نبوده و در کتاب به آنها اشاره نکرده‌اند، در این شرح آورده است.
[[ربانی گلپایگانی، علی|علی ربانی گلپایگانی]]، این اثر را بعد از یک دوره تدریس تخصصی علم کلام برای طلاب علوم دینی نگاشته است. ایشان با مراجعه به کتب متعدد و مهمی که فلاسفه و متکلمین در موضوع الهیات نگاشته‌اند، به تبیین مطالب کتاب پرداخته و مباحث جدیدی را که [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیر]] و [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] به آنها مبتلا نبوده و در کتاب به آنها اشاره نکرده‌اند، در این شرح آورده است.


مطالب این شرح حول چند امر به شرح ذیل است:
مطالب این شرح حول چند امر به شرح ذیل است:
# توضیح مفاهیم و اصطلاحات فلسفی و کلامی؛
# توضیح مفاهیم و اصطلاحات فلسفی و کلامی؛
# توضیح و شرح مباحث کتاب با مراجعه به دیگر آثار خواجه نصیر و علامه حلی و آثار فلاسفه و متکلمین دیگر؛
# توضیح و شرح مباحث کتاب با مراجعه به دیگر آثار [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیر]] و [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] و آثار فلاسفه و متکلمین دیگر؛
# اشاره به مباحث و اختلافاتی که در برخی از مطالب کتاب مطرح شده است؛
# اشاره به مباحث و اختلافاتی که در برخی از مطالب کتاب مطرح شده است؛
# شرح مباحث مرتبط با مباحث کتاب، همچون بحث خاتمیت که خواجه نصیر و علامه متعرض آن نشده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص18-19</ref>.
# شرح مباحث مرتبط با مباحث کتاب، همچون بحث خاتمیت که خواجه نصیر و علامه متعرض آن نشده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص18-19</ref>.


متن تجريد الاعتقاد و شرح كشف المراد در بالای صفحه قرار گرفته و شرح إيضاح المراد، در ذیل صفحه نگاشته شده و با خطی ممتد از آن دو ممتاز گردیده است.
متن [[تجريد الاعتقاد]] و [[شرح كشف المراد]] در بالای صفحه قرار گرفته و شرح إيضاح المراد، در ذیل صفحه نگاشته شده و با خطی ممتد از آن دو ممتاز گردیده است.


برای آگاهی بیشتر از روش شارح، به بخشی از کتاب اشاره می‌شود:
برای آگاهی بیشتر از روش شارح، به بخشی از کتاب اشاره می‌شود:
ربانی گلپایگانی به نقل از خواجه و علامه در فصل اول چنین می‌نویسد:
 
[[ربانی گلپایگانی، علی|ربانی گلپایگانی]] به نقل از [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه]] و علامه در فصل اول چنین می‌نویسد:
 
«الفصل الاول: في وجوده تعالی.
«الفصل الاول: في وجوده تعالی.
قال: الموجود إن كان واجباً فهو المطلوب و إلا استلزمه؛ لاستحالة الدور و التسلسل» (خواجه در بحث اثبات خداوند، تمام آنچه را در نظر داشته، در عبارت فوق با این مضمون آورده است: آنچه موجوداست اگر وجودش واجب است که این همان مطلوب ماست و اگر واجب‌ نیست، مستلزم واجب خواهد بود؛ چراکه دور و تسلسل محال است)<ref>ر.ک: متن کتاب، ص27</ref>.
قال: الموجود إن كان واجباً فهو المطلوب و إلا استلزمه؛ لاستحالة الدور و التسلسل» (خواجه در بحث اثبات خداوند، تمام آنچه را در نظر داشته، در عبارت فوق با این مضمون آورده است: آنچه موجوداست اگر وجودش واجب است که این همان مطلوب ماست و اگر واجب‌ نیست، مستلزم واجب خواهد بود؛ چراکه دور و تسلسل محال است)<ref>ر.ک: متن کتاب، ص27</ref>.


در ذیل آن شرح علامه چنین آمده است:
در ذیل آن شرح علامه چنین آمده است:
«أقول: يريد إثبات واجب ‌الوجود تعالى و بيان صفاته و ما يجوز عليه و ما لا يجوز و بيان أفعاله و آثاره و ابتدأ بإثبات وجوده؛ لأنّه الأصل في ذلك كلّه و الدليل على وجوده أن نقول: هنا موجود بالضرورة، فإن كان واجباً فهو المطلوب و إن كان ممكناً افتقر إلى مؤثر موجود بالضرورة، فذلك المؤثر إن كان واجباً فهو المطلوب و إن كان ممكناً، افتقر إلى مؤثِر موجود، فإن كان واجباً فالمطلوب و إن كان ممكناً، تسلسل أو دار و قد تقدّم بطلانهما» (مرحوم خواجه، خواسته واجب‌الوجود، صفات وی، آنچه بر وی جایز است و آنچه بر او جایز نیست، افعال و آثار او را ثابت کند و سخن را با اثبات وجود او آغاز نموده؛ چون وجود او اصل و اساس همه امور مزبور است. دلیل بر وجود خدای متعال این است که بگوییم: موجودی که بالضروره وجود دارد، اگر واجب باشد که مطلوب به ‌دست ‌آمده و اگر ممکن باشد، بالضروره نیاز به علتی دارد که موجود باشد؛ حال اگر آن علت و مؤثر، واجب باشد، باز مطلوب ما ثابت می‌شود و اگر ممکن‌ باشد، نیاز به علتی دارد که موجود باشد؛ اگر این علت مزبور، واجب باشد که مطلوب ثابت شده و اگر این هم ممکن باشد و بخواهد این روند ادامه یابد، مستلزم تسلسل یا دور است که بطلان آن پیش‌ازاین ثابت شده است)<ref>ر.ک: همان، ص27-28</ref>.
«أقول: يريد إثبات واجب ‌الوجود تعالى و بيان صفاته و ما يجوز عليه و ما لا يجوز و بيان أفعاله و آثاره و ابتدأ بإثبات وجوده؛ لأنّه الأصل في ذلك كلّه و الدليل على وجوده أن نقول: هنا موجود بالضرورة، فإن كان واجباً فهو المطلوب و إن كان ممكناً افتقر إلى مؤثر موجود بالضرورة، فذلك المؤثر إن كان واجباً فهو المطلوب و إن كان ممكناً، افتقر إلى مؤثِر موجود، فإن كان واجباً فالمطلوب و إن كان ممكناً، تسلسل أو دار و قد تقدّم بطلانهما» (مرحوم خواجه، خواسته واجب‌الوجود، صفات وی، آنچه بر وی جایز است و آنچه بر او جایز نیست، افعال و آثار او را ثابت کند و سخن را با اثبات وجود او آغاز نموده؛ چون وجود او اصل و اساس همه امور مزبور است. دلیل بر وجود خدای متعال این است که بگوییم: موجودی که بالضروره وجود دارد، اگر واجب باشد که مطلوب به ‌دست ‌آمده و اگر ممکن باشد، بالضروره نیاز به علتی دارد که موجود باشد؛ حال اگر آن علت و مؤثر، واجب باشد، باز مطلوب ما ثابت می‌شود و اگر ممکن‌ باشد، نیاز به علتی دارد که موجود باشد؛ اگر این علت مزبور، واجب باشد که مطلوب ثابت شده و اگر این هم ممکن باشد و بخواهد این روند ادامه یابد، مستلزم تسلسل یا دور است که بطلان آن پیش‌ازاین ثابت شده است)<ref>ر.ک: همان، ص27-28</ref>.


ربانی گلپایگانی در ذیل این مباحث، چنین شرح می‌دهد: برای متکلم، وجود خداوند ثابت شده و اگر براهینی اقامه می‌کند برای:
[[ربانی گلپایگانی، علی|ربانی گلپایگانی]] در ذیل این مباحث، چنین شرح می‌دهد: برای متکلم، وجود خداوند ثابت شده و اگر براهینی اقامه می‌کند برای:
# ‌به دست آوردن شناخت تفصیلی بر مبنای برهان عقلی است،
# ‌به دست آوردن شناخت تفصیلی بر مبنای برهان عقلی است،
# ‌ارشاد کسانی است که به دنبال شناخت خداوند هستند،
# ‌ارشاد کسانی است که به دنبال شناخت خداوند هستند،
# ‌دفع شبهات و اعتراضات منکرین است<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>.
# ‌دفع شبهات و اعتراضات منکرین است<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>.


ایشان در ادامه می‌گوید: این برهانی که ماتن (خواجه نصیر) و شارح (علامه حلی) اقامه نموده‌اند، برهان امکان و وجوب نام دارد که از جمله اندیشه‌های بکر شیخ‌الرئیس بشمار می‌رود و آن را در کتب «المبدأ و المعاد» و «الإشارات» و «النجاة» تقریر فرموده است.
ایشان در ادامه می‌گوید: این برهانی که ماتن ([[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیر]]) و شارح ([[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]]) اقامه نموده‌اند، برهان امکان و وجوب نام دارد که از جمله اندیشه‌های بکر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شیخ‌الرئیس]] بشمار می‌رود و آن را در کتب «[[المبدأ و المعاد]]» و «[[الإشارات]]» و «النجاة» تقریر فرموده است.
ربانی سپس مقدمات چهارگانه این برهان را بیان می‌نماید؛ آنگاه با خاطرنشان کردن این نکته که تقریر یادشده از برهان مزبور، متوقف بر بطلان تسلسل و دور است، تقریر دیگری را که متوقف بر بطلان تسلسل و دور نیست، ذکر می‌کند و اشاره می‌نماید که این تقریر، در واقع برهانی است که جناب شیخ‌الرئیس در باب علت و معلول، برای ابطال تسلسل اقامه فرموده و این نیز از ابتکارات وی در این زمینه بشمار می‌آید و متشکل از سه مقدمه است<ref>ر.ک: همان، ص29-30</ref>.
 
[[ربانی گلپایگانی، علی|ربانی]] سپس مقدمات چهارگانه این برهان را بیان می‌نماید؛ آنگاه با خاطرنشان کردن این نکته که تقریر یادشده از برهان مزبور، متوقف بر بطلان تسلسل و دور است، تقریر دیگری را که متوقف بر بطلان تسلسل و دور نیست، ذکر می‌کند و اشاره می‌نماید که این تقریر، در واقع برهانی است که جناب [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شیخ‌الرئیس]] در باب علت و معلول، برای ابطال تسلسل اقامه فرموده و این نیز از ابتکارات وی در این زمینه بشمار می‌آید و متشکل از سه مقدمه است<ref>ر.ک: همان، ص29-30</ref>.


فهرست محتویات و مصادر در انتهای کتاب آمده است.
فهرست محتویات و مصادر در انتهای کتاب آمده است.


==پانویس==
==پانویس==
<references/>
<references />


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
خط ۸۰: خط ۸۶:


[[غاية المراد في شرح نكت الإرشاد]]
[[غاية المراد في شرح نكت الإرشاد]]
[[تجريد الاعتقاد]]


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش