۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رباني گلپايگاني، علي' به 'ربانی گلپایگانی، علی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
}} | }} | ||
'''إيضاح المراد في شرح كشف المراد'''، اثر علی ربانی گلپایگانی (معاصر)، شرحی است بر | '''إيضاح المراد في شرح كشف المراد'''، اثر [[ربانی گلپایگانی، علی|علی ربانی گلپایگانی]] (معاصر)، شرحی است بر «[[كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد]]»، تألیف [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] (متوفی 726ق)، آن نیز شرحی است بر «[[تجريد الاعتقاد]]» [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]] (متوفی 672ق). | ||
این اثر متضمن مباحث کلامی و فلسفی درباره خداوند متعال و صفات اوست که در پی آن بحث کلامی نبوت با استدلالات و براهین مختلف به زبان عربی فراهم آمده است. | این اثر متضمن مباحث کلامی و فلسفی درباره خداوند متعال و صفات اوست که در پی آن بحث کلامی نبوت با استدلالات و براهین مختلف به زبان عربی فراهم آمده است. | ||
ربانی گلپایگانی در ابتدای کتاب مقدمهای نوشته و در آن مطالبی درباره تبیین مسائل عقیدتی با استفاده از ادله عقلیه بیان نموده است. ایشان معتقد است که دعوت به خداشناسی و بیان مسائل عقیدتی و پاسخ به سؤالات و شبهات از مهمترین وظایف پیامبران الهی و جانشینان آنان بوده است. شریعت اسلام نیز یکی از وظایف خویش را دعوت به خداشناسی میداند. بر همین اساس خداوند در قرآن چنین فرموده است: «فَلاَ تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَ جَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَاداً كَبِيراً» | [[ربانی گلپایگانی، علی|ربانی گلپایگانی]] در ابتدای کتاب مقدمهای نوشته و در آن مطالبی درباره تبیین مسائل عقیدتی با استفاده از ادله عقلیه بیان نموده است. ایشان معتقد است که دعوت به خداشناسی و بیان مسائل عقیدتی و پاسخ به سؤالات و شبهات از مهمترین وظایف پیامبران الهی و جانشینان آنان بوده است. شریعت اسلام نیز یکی از وظایف خویش را دعوت به خداشناسی میداند. بر همین اساس خداوند در قرآن چنین فرموده است: «فَلاَ تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَ جَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَاداً كَبِيراً» ﴿الفرقان: 52﴾. | ||
﴿الفرقان: 52﴾. | |||
جهاد در اینجا با توجه ضمیر «به» در آیه شریفه که به قرآن کریم برمیگردد، به معنای جهاد کلامی است؛ لذا صاحب «مجمع البيان»، مرحوم طبرسی میگوید: بزرگترین جهاد نزد خداوند سبحان، جهاد متکلمین است در رفع شبهه مبطلان و دشمنان دین<ref>ر.ک: مقدمه، ص5-6</ref>. بیان مسائل اعتقادی، نهتنها در زمان پیامبر و ائمه، بلکه پس از آن نیز رونق داشت و بسیاری از علما از جمله بزرگانی از امامیه، همچون شریف | جهاد در اینجا با توجه ضمیر «به» در آیه شریفه که به قرآن کریم برمیگردد، به معنای جهاد کلامی است؛ لذا صاحب «مجمع البيان»، مرحوم طبرسی میگوید: بزرگترین جهاد نزد خداوند سبحان، جهاد متکلمین است در رفع شبهه مبطلان و دشمنان دین<ref>ر.ک: مقدمه، ص5-6</ref>. بیان مسائل اعتقادی، نهتنها در زمان پیامبر و ائمه، بلکه پس از آن نیز رونق داشت و بسیاری از علما از جمله بزرگانی از امامیه، همچون [[علمالهدی، علی بن حسین|شریف مرتضی]]، [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]]، [[ابوالصلاح حلبی، تقی بن نجم|ابوالصلاح حلبی]]، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیر طوسی]]، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]]، [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن میثم بحرانی]] و [[فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله|فاضل مقداد]] و... دست به نگارش آثاری در اینباره زدند که در آن نظرات و آراء مختلف در مسائل اعتقادی و کلامی را بیان نموده و نظر برگزیده را با دلیل و برهان انتخاب کردند<ref>ر.ک: همان، ص6-7</ref>. | ||
شارح در بخشی از این مقدمه به نوشتههای گوناگون کلامی خواجه نصیر اشاره میکند، سپس توضیحاتی درباره تجرید و شروح آن ارائه میدهد. در ادامه به معرفی علامه حلی و آثار کلامی ایشان میپردازد<ref>ر.ک: همان، ص8-16</ref> و توضیحاتی ویژه درباره «كشف المراد» ارائه میدهد<ref>ر.ک: همان، ص17-18</ref>. | شارح در بخشی از این مقدمه به نوشتههای گوناگون کلامی خواجه نصیر اشاره میکند، سپس توضیحاتی درباره تجرید و شروح آن ارائه میدهد. در ادامه به معرفی [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] و آثار کلامی ایشان میپردازد<ref>ر.ک: همان، ص8-16</ref> و توضیحاتی ویژه درباره «كشف المراد» ارائه میدهد<ref>ر.ک: همان، ص17-18</ref>. | ||
علی ربانی | [[ربانی گلپایگانی، علی|علی ربانی گلپایگانی]]، این اثر را بعد از یک دوره تدریس تخصصی علم کلام برای طلاب علوم دینی نگاشته است. ایشان با مراجعه به کتب متعدد و مهمی که فلاسفه و متکلمین در موضوع الهیات نگاشتهاند، به تبیین مطالب کتاب پرداخته و مباحث جدیدی را که [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیر]] و [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] به آنها مبتلا نبوده و در کتاب به آنها اشاره نکردهاند، در این شرح آورده است. | ||
مطالب این شرح حول چند امر به شرح ذیل است: | مطالب این شرح حول چند امر به شرح ذیل است: | ||
# توضیح مفاهیم و اصطلاحات فلسفی و کلامی؛ | # توضیح مفاهیم و اصطلاحات فلسفی و کلامی؛ | ||
# توضیح و شرح مباحث کتاب با مراجعه به دیگر آثار خواجه نصیر و علامه حلی و آثار فلاسفه و متکلمین دیگر؛ | # توضیح و شرح مباحث کتاب با مراجعه به دیگر آثار [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیر]] و [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] و آثار فلاسفه و متکلمین دیگر؛ | ||
# اشاره به مباحث و اختلافاتی که در برخی از مطالب کتاب مطرح شده است؛ | # اشاره به مباحث و اختلافاتی که در برخی از مطالب کتاب مطرح شده است؛ | ||
# شرح مباحث مرتبط با مباحث کتاب، همچون بحث خاتمیت که خواجه نصیر و علامه متعرض آن نشدهاند<ref>ر.ک: همان، ص18-19</ref>. | # شرح مباحث مرتبط با مباحث کتاب، همچون بحث خاتمیت که خواجه نصیر و علامه متعرض آن نشدهاند<ref>ر.ک: همان، ص18-19</ref>. | ||
متن تجريد الاعتقاد و شرح كشف المراد در بالای صفحه قرار گرفته و شرح إيضاح المراد، در ذیل صفحه نگاشته شده و با خطی ممتد از آن دو ممتاز گردیده است. | متن [[تجريد الاعتقاد]] و [[شرح كشف المراد]] در بالای صفحه قرار گرفته و شرح إيضاح المراد، در ذیل صفحه نگاشته شده و با خطی ممتد از آن دو ممتاز گردیده است. | ||
برای آگاهی بیشتر از روش شارح، به بخشی از کتاب اشاره میشود: | برای آگاهی بیشتر از روش شارح، به بخشی از کتاب اشاره میشود: | ||
ربانی گلپایگانی به نقل از خواجه و علامه در فصل اول چنین مینویسد: | |||
[[ربانی گلپایگانی، علی|ربانی گلپایگانی]] به نقل از [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه]] و علامه در فصل اول چنین مینویسد: | |||
«الفصل الاول: في وجوده تعالی. | «الفصل الاول: في وجوده تعالی. | ||
قال: الموجود إن كان واجباً فهو المطلوب و إلا استلزمه؛ لاستحالة الدور و التسلسل» (خواجه در بحث اثبات خداوند، تمام آنچه را در نظر داشته، در عبارت فوق با این مضمون آورده است: آنچه موجوداست اگر وجودش واجب است که این همان مطلوب ماست و اگر واجب نیست، مستلزم واجب خواهد بود؛ چراکه دور و تسلسل محال است)<ref>ر.ک: متن کتاب، ص27</ref>. | قال: الموجود إن كان واجباً فهو المطلوب و إلا استلزمه؛ لاستحالة الدور و التسلسل» (خواجه در بحث اثبات خداوند، تمام آنچه را در نظر داشته، در عبارت فوق با این مضمون آورده است: آنچه موجوداست اگر وجودش واجب است که این همان مطلوب ماست و اگر واجب نیست، مستلزم واجب خواهد بود؛ چراکه دور و تسلسل محال است)<ref>ر.ک: متن کتاب، ص27</ref>. | ||
در ذیل آن شرح علامه چنین آمده است: | در ذیل آن شرح علامه چنین آمده است: | ||
«أقول: يريد إثبات واجب الوجود تعالى و بيان صفاته و ما يجوز عليه و ما لا يجوز و بيان أفعاله و آثاره و ابتدأ بإثبات وجوده؛ لأنّه الأصل في ذلك كلّه و الدليل على وجوده أن نقول: هنا موجود بالضرورة، فإن كان واجباً فهو المطلوب و إن كان ممكناً افتقر إلى مؤثر موجود بالضرورة، فذلك المؤثر إن كان واجباً فهو المطلوب و إن كان ممكناً، افتقر إلى مؤثِر موجود، فإن كان واجباً فالمطلوب و إن كان ممكناً، تسلسل أو دار و قد تقدّم بطلانهما» (مرحوم خواجه، خواسته واجبالوجود، صفات وی، آنچه بر وی جایز است و آنچه بر او جایز نیست، افعال و آثار او را ثابت کند و سخن را با اثبات وجود او آغاز نموده؛ چون وجود او اصل و اساس همه امور مزبور است. دلیل بر وجود خدای متعال این است که بگوییم: موجودی که بالضروره وجود دارد، اگر واجب باشد که مطلوب به دست آمده و اگر ممکن باشد، بالضروره نیاز به علتی دارد که موجود باشد؛ حال اگر آن علت و مؤثر، واجب باشد، باز مطلوب ما ثابت میشود و اگر ممکن باشد، نیاز به علتی دارد که موجود باشد؛ اگر این علت مزبور، واجب باشد که مطلوب ثابت شده و اگر این هم ممکن باشد و بخواهد این روند ادامه یابد، مستلزم تسلسل یا دور است که بطلان آن پیشازاین ثابت شده است)<ref>ر.ک: همان، ص27-28</ref>. | «أقول: يريد إثبات واجب الوجود تعالى و بيان صفاته و ما يجوز عليه و ما لا يجوز و بيان أفعاله و آثاره و ابتدأ بإثبات وجوده؛ لأنّه الأصل في ذلك كلّه و الدليل على وجوده أن نقول: هنا موجود بالضرورة، فإن كان واجباً فهو المطلوب و إن كان ممكناً افتقر إلى مؤثر موجود بالضرورة، فذلك المؤثر إن كان واجباً فهو المطلوب و إن كان ممكناً، افتقر إلى مؤثِر موجود، فإن كان واجباً فالمطلوب و إن كان ممكناً، تسلسل أو دار و قد تقدّم بطلانهما» (مرحوم خواجه، خواسته واجبالوجود، صفات وی، آنچه بر وی جایز است و آنچه بر او جایز نیست، افعال و آثار او را ثابت کند و سخن را با اثبات وجود او آغاز نموده؛ چون وجود او اصل و اساس همه امور مزبور است. دلیل بر وجود خدای متعال این است که بگوییم: موجودی که بالضروره وجود دارد، اگر واجب باشد که مطلوب به دست آمده و اگر ممکن باشد، بالضروره نیاز به علتی دارد که موجود باشد؛ حال اگر آن علت و مؤثر، واجب باشد، باز مطلوب ما ثابت میشود و اگر ممکن باشد، نیاز به علتی دارد که موجود باشد؛ اگر این علت مزبور، واجب باشد که مطلوب ثابت شده و اگر این هم ممکن باشد و بخواهد این روند ادامه یابد، مستلزم تسلسل یا دور است که بطلان آن پیشازاین ثابت شده است)<ref>ر.ک: همان، ص27-28</ref>. | ||
ربانی گلپایگانی در ذیل این مباحث، چنین شرح میدهد: برای متکلم، وجود خداوند ثابت شده و اگر براهینی اقامه میکند برای: | [[ربانی گلپایگانی، علی|ربانی گلپایگانی]] در ذیل این مباحث، چنین شرح میدهد: برای متکلم، وجود خداوند ثابت شده و اگر براهینی اقامه میکند برای: | ||
# به دست آوردن شناخت تفصیلی بر مبنای برهان عقلی است، | # به دست آوردن شناخت تفصیلی بر مبنای برهان عقلی است، | ||
# ارشاد کسانی است که به دنبال شناخت خداوند هستند، | # ارشاد کسانی است که به دنبال شناخت خداوند هستند، | ||
# دفع شبهات و اعتراضات منکرین است<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>. | # دفع شبهات و اعتراضات منکرین است<ref>ر.ک: همان، ص27</ref>. | ||
ایشان در ادامه میگوید: این برهانی که ماتن (خواجه نصیر) و شارح (علامه حلی) اقامه نمودهاند، برهان امکان و وجوب نام دارد که از جمله اندیشههای بکر شیخالرئیس بشمار میرود و آن را در کتب | ایشان در ادامه میگوید: این برهانی که ماتن ([[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیر]]) و شارح ([[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]]) اقامه نمودهاند، برهان امکان و وجوب نام دارد که از جمله اندیشههای بکر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شیخالرئیس]] بشمار میرود و آن را در کتب «[[المبدأ و المعاد]]» و «[[الإشارات]]» و «النجاة» تقریر فرموده است. | ||
ربانی سپس مقدمات چهارگانه این برهان را بیان مینماید؛ آنگاه با خاطرنشان کردن این نکته که تقریر یادشده از برهان مزبور، متوقف بر بطلان تسلسل و دور است، تقریر دیگری را که متوقف بر بطلان تسلسل و دور نیست، ذکر میکند و اشاره مینماید که این تقریر، در واقع برهانی است که جناب شیخالرئیس در باب علت و معلول، برای ابطال تسلسل اقامه فرموده و این نیز از ابتکارات وی در این زمینه بشمار میآید و متشکل از سه مقدمه است<ref>ر.ک: همان، ص29-30</ref>. | |||
[[ربانی گلپایگانی، علی|ربانی]] سپس مقدمات چهارگانه این برهان را بیان مینماید؛ آنگاه با خاطرنشان کردن این نکته که تقریر یادشده از برهان مزبور، متوقف بر بطلان تسلسل و دور است، تقریر دیگری را که متوقف بر بطلان تسلسل و دور نیست، ذکر میکند و اشاره مینماید که این تقریر، در واقع برهانی است که جناب [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شیخالرئیس]] در باب علت و معلول، برای ابطال تسلسل اقامه فرموده و این نیز از ابتکارات وی در این زمینه بشمار میآید و متشکل از سه مقدمه است<ref>ر.ک: همان، ص29-30</ref>. | |||
فهرست محتویات و مصادر در انتهای کتاب آمده است. | فهرست محتویات و مصادر در انتهای کتاب آمده است. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
خط ۸۰: | خط ۸۶: | ||
[[غاية المراد في شرح نكت الإرشاد]] | [[غاية المراد في شرح نكت الإرشاد]] | ||
[[تجريد الاعتقاد]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
ویرایش