۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هل' به 'هل') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'مىک' به 'میک') |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
کندى پس از آن به اثبات این امر میپردازد که ممکن نیست جرمى نامتناهى وجود داشته باشد. دلیل آن هم این است که اگر جزء محدودى از این جرم نامتناهى را درنظر بگیریم و آن را منفک کنیم، آنچه باقى میماند یا متناهى است که در نتیجه کل آن، بنا به مقدمه چهارم متناهى خواهد بود و یا نامتناهى است. در این صورت اگر آنچه را که از آن جدا کرده بودیم، دوباره بدان بیفزاییم و حاصل باز هم نامتناهى باشد - و میدانیم که این نامتناهى که پس از افزودن جزء حاصل شده است، بزرگتر از آن است که چنین جزئى بدان افزوده نشده بود - در این صورت یک نامتناهى بزرگتر از نامتناهى دیگر خواهد بود و این با مقدمات اول و دوم ناسازگار است. در نهایت کندى نتیجه مىگیرد که جرم عالم ضرورتا متناهى است. | کندى پس از آن به اثبات این امر میپردازد که ممکن نیست جرمى نامتناهى وجود داشته باشد. دلیل آن هم این است که اگر جزء محدودى از این جرم نامتناهى را درنظر بگیریم و آن را منفک کنیم، آنچه باقى میماند یا متناهى است که در نتیجه کل آن، بنا به مقدمه چهارم متناهى خواهد بود و یا نامتناهى است. در این صورت اگر آنچه را که از آن جدا کرده بودیم، دوباره بدان بیفزاییم و حاصل باز هم نامتناهى باشد - و میدانیم که این نامتناهى که پس از افزودن جزء حاصل شده است، بزرگتر از آن است که چنین جزئى بدان افزوده نشده بود - در این صورت یک نامتناهى بزرگتر از نامتناهى دیگر خواهد بود و این با مقدمات اول و دوم ناسازگار است. در نهایت کندى نتیجه مىگیرد که جرم عالم ضرورتا متناهى است. | ||
این رساله علیرغم کوتاهى و اختصار آن، خود رساله مستقلى است؛ چنانکه کندى در آخر رساله بدان اشاره | این رساله علیرغم کوتاهى و اختصار آن، خود رساله مستقلى است؛ چنانکه کندى در آخر رساله بدان اشاره میکند و از این جهت بر دو رساله بعد مقدم داشته شد که مطالب مندرج در آن و مطالب مندرج در رساله بعد از آن، مربوط به اثبات مسائلى میشوند که در رساله سوم مطرح شدهاند<ref>ر.ک: همان، ص80-79؛ همان، ص138-137</ref>. | ||
ه)- در چیستى آنچه که نامتناهى بودنش ناممکن نیست و در چیستى آنچه بدان «نامتناهى» گفته میشود: این رساله نیز نمونهاى دیگر از روش تحقیقاتى کندى در ارائه مقدمات و استنتاج از آنهاست. این رساله، پس از دیباچه متعارف رسائل کندى، با ذکر چهار مقدمه بدیهى ریاضى آغاز میشود و از آنها براى اثبات این امر که وجود جرم نامتناهى بالفعل محال است، استفاده میگردد و اساس این استدلال نیز منتهى شدن فرض وجود جرم نامتناهى بالفعل به تناقض است. کندى سپس به اثبات متناهى بودن جسم میپردازد و پس از تأکید بر وابستگى و تلازم سه امر زمان و حرکت و جرم به یکدیگر، در پى اثبات این امر برمیآید که زمان متناهى است و آغازى دارد؛ زیرا مانند حرکت در مورد آن هم میتوان سخن از «من» و «إلى» به میان آورد و چون عدم تناهى بالفعل در جرم و حرکت و زمان ممکن نیست، پس عدم تناهى جز بهصورت بالقوه و امکان وجود ندارد<ref>ر.ک: همان، ص87؛ همان، ص147</ref>. | ه)- در چیستى آنچه که نامتناهى بودنش ناممکن نیست و در چیستى آنچه بدان «نامتناهى» گفته میشود: این رساله نیز نمونهاى دیگر از روش تحقیقاتى کندى در ارائه مقدمات و استنتاج از آنهاست. این رساله، پس از دیباچه متعارف رسائل کندى، با ذکر چهار مقدمه بدیهى ریاضى آغاز میشود و از آنها براى اثبات این امر که وجود جرم نامتناهى بالفعل محال است، استفاده میگردد و اساس این استدلال نیز منتهى شدن فرض وجود جرم نامتناهى بالفعل به تناقض است. کندى سپس به اثبات متناهى بودن جسم میپردازد و پس از تأکید بر وابستگى و تلازم سه امر زمان و حرکت و جرم به یکدیگر، در پى اثبات این امر برمیآید که زمان متناهى است و آغازى دارد؛ زیرا مانند حرکت در مورد آن هم میتوان سخن از «من» و «إلى» به میان آورد و چون عدم تناهى بالفعل در جرم و حرکت و زمان ممکن نیست، پس عدم تناهى جز بهصورت بالقوه و امکان وجود ندارد<ref>ر.ک: همان، ص87؛ همان، ص147</ref>. |
ویرایش