پرش به محتوا

فضایل و مناقب اهل‌بیت(ع) - پنج تن آل عبا(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مى‏ش' به 'می‌‏ش'
جز (جایگزینی متن - 'ه‏اند' به 'ه‏‌اند')
جز (جایگزینی متن - 'مى‏ش' به 'می‌‏ش')
خط ۸۳: خط ۸۳:
و چون به در مسجد رسید، بانگ نماز بگفت و مردم را براى نماز آواز داد و قدم در مسجد نهاده، به نماز ایستاد. اما آن سه خارجى، همه شب در خانه قطامه ملعونه شراب خورده بودند و در آن وقت مست و خواب افتاده. چون قطامه بانگ نماز [[امام على(ع)|حضرت امیر]] شنید، ابن ملجم - علیه اللعنه - را بیدار کرد و گفت: برخیز که وقت رسید و اینک [[امام على(ع)|على]] به مسجد آمد. دم‏‌به‏‌دم است که مردم روى به مسجد خواهند نهاد. زود برو و حاجت من روا کن و به‌زودى بازآى و درد فراق خود به شربت وصال من دوا کن! ابن ملجم ملعون برخاست و تیغ زهرآلوده خود برگرفت و گفت: بروم و به تن هلاک‏ و بدبخت بازآیم که من دیروز از حضرت امیر شنیدم که گفت: رسول خدا فرموده که بدبخت‏ترین پیشینیان قدّار بن سالف بود که ناقه صالح را پى کرد و بدبخت‌‏ترین پسینیان کشنده [[امام على(ع)|على بن ابى‎طالب]] خواهد بود! این بگفت و روى به مسجد نهاد و خود را در میان خفتگان انداخت.
و چون به در مسجد رسید، بانگ نماز بگفت و مردم را براى نماز آواز داد و قدم در مسجد نهاده، به نماز ایستاد. اما آن سه خارجى، همه شب در خانه قطامه ملعونه شراب خورده بودند و در آن وقت مست و خواب افتاده. چون قطامه بانگ نماز [[امام على(ع)|حضرت امیر]] شنید، ابن ملجم - علیه اللعنه - را بیدار کرد و گفت: برخیز که وقت رسید و اینک [[امام على(ع)|على]] به مسجد آمد. دم‏‌به‏‌دم است که مردم روى به مسجد خواهند نهاد. زود برو و حاجت من روا کن و به‌زودى بازآى و درد فراق خود به شربت وصال من دوا کن! ابن ملجم ملعون برخاست و تیغ زهرآلوده خود برگرفت و گفت: بروم و به تن هلاک‏ و بدبخت بازآیم که من دیروز از حضرت امیر شنیدم که گفت: رسول خدا فرموده که بدبخت‏ترین پیشینیان قدّار بن سالف بود که ناقه صالح را پى کرد و بدبخت‌‏ترین پسینیان کشنده [[امام على(ع)|على بن ابى‎طالب]] خواهد بود! این بگفت و روى به مسجد نهاد و خود را در میان خفتگان انداخت.


اما چون [[امام على(ع)|حضرت مرتضى على]] را از اداى تحیت فارغ شد، برخاست و گرد مسجد برآمد و خفتگان را براى نماز بیدار مى‌کرد و ابن ملجم لعین به روى، درخفته بود. امیر سر پاى مبارک بر وى زد و گفت: قم و صلّ؛ یعنى برخیز و نماز کن! و از وى درگذشت و باز پیش محراب آمد و در نماز ایستاد. ابن ملجم - علیه اللعنه - برخاست و دست یار خود گرفته، گفت: برخیز که فرصت فوت مى‏شود و مردم جمع خواهند شد و شمشیر برکشید در پیش محراب و [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین]] در نماز بود. صبر کرد تا سجده اول به‏‌جاى آورد؛ همین‌که سر مبارک از سجده برداشت، آن فرعون‎صورت نمرودسیرت شدادقامت حجاج‎صفت ابلیس‎مرتبت، آن شقىّ ملعون خسر الدّنيا و الآخرة، شمشیر فرود آورد؛ قضا را بر آن موضع آمد که روز جنگ خندق عمرو بن عبدود زده بود.
اما چون [[امام على(ع)|حضرت مرتضى على]] را از اداى تحیت فارغ شد، برخاست و گرد مسجد برآمد و خفتگان را براى نماز بیدار مى‌کرد و ابن ملجم لعین به روى، درخفته بود. امیر سر پاى مبارک بر وى زد و گفت: قم و صلّ؛ یعنى برخیز و نماز کن! و از وى درگذشت و باز پیش محراب آمد و در نماز ایستاد. ابن ملجم - علیه اللعنه - برخاست و دست یار خود گرفته، گفت: برخیز که فرصت فوت می‌‏شود و مردم جمع خواهند شد و شمشیر برکشید در پیش محراب و [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین]] در نماز بود. صبر کرد تا سجده اول به‏‌جاى آورد؛ همین‌که سر مبارک از سجده برداشت، آن فرعون‎صورت نمرودسیرت شدادقامت حجاج‎صفت ابلیس‎مرتبت، آن شقىّ ملعون خسر الدّنيا و الآخرة، شمشیر فرود آورد؛ قضا را بر آن موضع آمد که روز جنگ خندق عمرو بن عبدود زده بود.


چون این ضربت بر محل آن ضربت آمد، تا مغز سر مبارک آن حضرت شکافته شد. آوازى از [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین]] برآمد که: «فزت و ربّ الكعبة»؛ یعنى «بازرستم و فیروزى یافتم به خداى کعبه» و بیفتاد. ابن ملجم ملعون چون آن صدا شنید، از مسجد بیرون گریخت. آواز درافتاد که «قتل أميرالمؤمنين»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18178/1/279 متن کتاب، ص279-281]</ref>.
چون این ضربت بر محل آن ضربت آمد، تا مغز سر مبارک آن حضرت شکافته شد. آوازى از [[امام على(ع)|حضرت امیرالمؤمنین]] برآمد که: «فزت و ربّ الكعبة»؛ یعنى «بازرستم و فیروزى یافتم به خداى کعبه» و بیفتاد. ابن ملجم ملعون چون آن صدا شنید، از مسجد بیرون گریخت. آواز درافتاد که «قتل أميرالمؤمنين»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18178/1/279 متن کتاب، ص279-281]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش