پرش به محتوا

الهداية إلی من له الولاية: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
}}  
}}  


'''الهداية إلی من له الولاية'''، تقریرات درس فقه مرجع بزرگ شیعه آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی (متوفی 1372ش/1414ق)، به قلم احمد صابری همدانی است. این اثر در موضوع ولایت فقیه و به زبان عربی نوشته شده است.  
'''الهداية إلی من له الولاية'''، تقریرات درس فقه مرجع بزرگ شیعه [[گلپایگانی، محمدرضا|آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی]] (متوفی 1372ش/1414ق)، به قلم [[صابری همدانی، احمد|احمد صابری همدانی]] است. این اثر در موضوع ولایت فقیه و به زبان عربی نوشته شده است.  


تألیف رساله در شعبان 1373 خاتمه یافته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص62</ref>‏.  
تألیف رساله در شعبان 1373 خاتمه یافته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص62</ref>‏.  


==ساختار==
==ساختار==
کتاب، مشتمل بر مقدمه ستاد کنگره بزرگداشت فقیه اهل‌بیت(ع)، حضرت آیت‌الله‌العظمی سید محمدرضا موسوی گلپایگانی، سخن مقرر و چهار عنوان است.  
کتاب، مشتمل بر مقدمه ستاد کنگره بزرگداشت فقیه اهل‌بیت(ع)، [[گلپایگانی، محمدرضا|حضرت آیت‌الله‌العظمی سید محمدرضا موسوی گلپایگانی]]، سخن مقرر و چهار عنوان است.  


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در مقدمه ستاد کنگره، با ذکر حدیثی از پیامبر بزرگوار اسلام، از عظمت و اهمیت دانش دینی و دانشمندان صالح دینی، به‌ویژه آیت‌الله گلپایگانی سخن به میان آمده است<ref>ر.ک: مقدمه ستاد کنگره، ص‌7-15</ref>‏.  
در مقدمه ستاد کنگره، با ذکر حدیثی از پیامبر بزرگوار اسلام، از عظمت و اهمیت دانش دینی و دانشمندان صالح دینی، به‌ویژه [[گلپایگانی، محمدرضا|آیت‌الله گلپایگانی]] سخن به میان آمده است<ref>ر.ک: مقدمه ستاد کنگره، ص‌7-15</ref>‏.  


مقرر کتاب در مقدمه خویش، به اشتیاقش در حفظ شنیده‌هایش از استادش آیت‌الله گلپایگانی و نگارش مباحثی چون احکام خیارات و ولایت پدر و جد و فقها اشاره می‌کند، سپس می‌نویسد: با تألیف این رساله در سال 1373ق، یکی از اعاظم و اکابر از آن اطلاع یافت و از من خواست که آن را پاک‌نویس و ویرایش کنم. من نیز پاسخ او را اجابت گفتم<ref>ر.ک: كلمة المقرر، ص15</ref>‏.  
مقرر کتاب در مقدمه خویش، به اشتیاقش در حفظ شنیده‌هایش از استادش [[گلپایگانی، محمدرضا|آیت‌الله گلپایگانی]] و نگارش مباحثی چون احکام خیارات و ولایت پدر و جد و فقها اشاره می‌کند، سپس می‌نویسد: با تألیف این رساله در سال 1373ق، یکی از اعاظم و اکابر از آن اطلاع یافت و از من خواست که آن را پاک‌نویس و ویرایش کنم. من نیز پاسخ او را اجابت گفتم<ref>ر.ک: كلمة المقرر، ص15</ref>‏.  


نویسنده مباحث رساله را با ذکر شش مرتبه برای ولایت آغاز کرده است: پدر، جد و وصی آن دو، سپس فقیه و منصوب از سوی او، سپس عدول از مؤمنین و موثقین از مؤمنین. در اصل ولایت پدر و جد اشکال و شبهه‌ای وارد نیست؛ گرچه در جهات دیگر همچون اشتراط عدالت و عدم آن، اشتراط مصلحت در تصرف یا کفایت عدم مفسده در آن و... اختلاف وجود دارد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص17</ref>‏.  
نویسنده مباحث رساله را با ذکر شش مرتبه برای ولایت آغاز کرده است: پدر، جد و وصی آن دو، سپس فقیه و منصوب از سوی او، سپس عدول از مؤمنین و موثقین از مؤمنین. در اصل ولایت پدر و جد اشکال و شبهه‌ای وارد نیست؛ گرچه در جهات دیگر همچون اشتراط عدالت و عدم آن، اشتراط مصلحت در تصرف یا کفایت عدم مفسده در آن و... اختلاف وجود دارد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص17</ref>‏.  
خط ۴۸: خط ۴۸:


از جمله شبهاتی که در این رابطه مطرح شده و نویسنده لازم دانسته به آن پاسخ دهد عبارت است از اینکه آیا نبی یا امام از باب ولایت می‌تواند در جان‌ها و اموال مردم بدون اجازه آنها تصرف کند، حتی اگر ضرری برای آنها داشته باشد؛ مثلاً دختر کوچک یا بزرگی را بدون در نظر گرفتن کفویت یا به کمتر از مهرالمثل به ازدواج کسی درآورد، یااینکه خانه‌ای را بااینکه صاحبش به آن نیازمند است به کسی بفروشد.  
از جمله شبهاتی که در این رابطه مطرح شده و نویسنده لازم دانسته به آن پاسخ دهد عبارت است از اینکه آیا نبی یا امام از باب ولایت می‌تواند در جان‌ها و اموال مردم بدون اجازه آنها تصرف کند، حتی اگر ضرری برای آنها داشته باشد؛ مثلاً دختر کوچک یا بزرگی را بدون در نظر گرفتن کفویت یا به کمتر از مهرالمثل به ازدواج کسی درآورد، یااینکه خانه‌ای را بااینکه صاحبش به آن نیازمند است به کسی بفروشد.  
در پاسخ به این شبهه می‌خوانیم: حقیقت آن است که این شبهه از اساس بی‌مورد است؛ چراکه مسلم و محرز است که نبی(ص) و ائمه(ع) معصوم هستند و امکان ندارد که به کاری اقدام کنند که ضرر شخص در آن باشد<ref>ر.ک: همان، ص30</ref>‏.
در پاسخ به این شبهه می‌خوانیم: حقیقت آن است که این شبهه از اساس بی‌مورد است؛ چراکه مسلم و محرز است که نبی(ص) و ائمه(ع) معصوم هستند و امکان ندارد که به کاری اقدام کنند که ضرر شخص در آن باشد<ref>ر.ک: همان، ص30</ref>‏.
   
   
صابری همدانی در تذییل کتاب این پرسش را مطرح می‌کند که آیا همچنان‌که اطاعت رسول(ص) در احکام شرعی و امور اجتماعی - ‌سیاسی و اعتبارات عرفی واجب است، در امور عادی – مثل اینکه به کسی بگوید برخیز و به دیگری بگوید بنشین - ‌نیز همین‌گونه است؛ یعنی در این امور نیز اطاعت و امتثال بر ایشان از آن جهت که ولی و اولی از ایشان است واجب است یا اطاعت به غیر این امور منصرف است؟
صابری همدانی در تذییل کتاب این پرسش را مطرح می‌کند که آیا همچنان‌که اطاعت رسول(ص) در احکام شرعی و امور اجتماعی - ‌سیاسی و اعتبارات عرفی واجب است، در امور عادی – مثل اینکه به کسی بگوید برخیز و به دیگری بگوید بنشین - ‌نیز همین‌گونه است؛ یعنی در این امور نیز اطاعت و امتثال بر ایشان از آن جهت که ولی و اولی از ایشان است واجب است یا اطاعت به غیر این امور منصرف است؟
وی در پاسخ، می‌نویسد: اگر بگوییم هر آنچه پیامبر(ص) می‌فرماید و امر و نهی می‌کند، بنا به کریمه '''وَ ما ينْطِقُ عَنِ اَلْهَوی إن هو إلا وحي يوحی''' (النجم: 3 و 4)، از جانب خداوند متعال و مبدأ وحی و الهام است، دیگر اساساً امر شخصی نمی‌توان برای آن حضرت تصور نمود، بلکه همه اوامر و نواهی ایشان از جانب خداوند متعال بر مردم به زبان ایشان نازل می‌شود؛ بر پایه این فرض، جایی برای بحث نیست؛ زیرا به‌طور قطع اطاعت واجب و مخالفت حرام است<ref>ر.ک: همان، ص31</ref>‏.  
وی در پاسخ، می‌نویسد: اگر بگوییم هر آنچه پیامبر(ص) می‌فرماید و امر و نهی می‌کند، بنا به کریمه '''وَ ما ينْطِقُ عَنِ اَلْهَوی إن هو إلا وحي يوحی''' (النجم: 3 و 4)، از جانب خداوند متعال و مبدأ وحی و الهام است، دیگر اساساً امر شخصی نمی‌توان برای آن حضرت تصور نمود، بلکه همه اوامر و نواهی ایشان از جانب خداوند متعال بر مردم به زبان ایشان نازل می‌شود؛ بر پایه این فرض، جایی برای بحث نیست؛ زیرا به‌طور قطع اطاعت واجب و مخالفت حرام است<ref>ر.ک: همان، ص31</ref>‏.  
و اگر بگوییم آیه ناظر به امور عادی و اوامر شخصی نیست، بلکه به احکام شرعی و اوامر الهی منصرف است که از شئون آنها نزول وحی است، پس کلام و سخن در این است که جعل ولایت و ثبوت آن برای آن حضرت آیا مستلزم و موجب اطاعت در امور عادی نیز هست؟
و اگر بگوییم آیه ناظر به امور عادی و اوامر شخصی نیست، بلکه به احکام شرعی و اوامر الهی منصرف است که از شئون آنها نزول وحی است، پس کلام و سخن در این است که جعل ولایت و ثبوت آن برای آن حضرت آیا مستلزم و موجب اطاعت در امور عادی نیز هست؟
   
   
خط ۶۱: خط ۶۴:
   
   
==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر شده است.  
فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر شده است.
 
حواشی و توضیحات مقرر بر کلام نویسنده با الفاظ «يقول المقرر یا أقول» در پاورقی‌های کتاب ذکر شده است.  
حواشی و توضیحات مقرر بر کلام نویسنده با الفاظ «يقول المقرر یا أقول» در پاورقی‌های کتاب ذکر شده است.  


==پانویس ==
==پانویس ==
<references/>
<references />
==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش