۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
}} | }} | ||
'''وسائل المنع من الإنجاب'''، رسالهای است به قلم محمدرضا سیستانی در بررسی مبانی فقهی ممانعت از بارداری و کنترل جمعیت. در انتهای کتاب، رساله دیگری از نویسنده با عنوان | '''وسائل المنع من الإنجاب'''، رسالهای است به قلم [[سیستانی، محمدرضا|محمدرضا سیستانی]] در بررسی مبانی فقهی ممانعت از بارداری و کنترل جمعیت. در انتهای کتاب، رساله دیگری از نویسنده با عنوان «[[بحث حول جنابة المرأة بغير المقاربة]]» آمده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
در ابتدای تمهید کتاب، روایاتی در ترغیب به کثرت اولاد ذکر شده است. از جمله این روایت از پیامبر مکرم اسلام است که فرمود: «نوزاد امتم از آنچه خورشید بر آن طلوع میکند نزد من محبوبتر است»<ref>ر.ک: تمهید، ص7</ref>. | در ابتدای تمهید کتاب، روایاتی در ترغیب به کثرت اولاد ذکر شده است. از جمله این روایت از پیامبر مکرم اسلام است که فرمود: «نوزاد امتم از آنچه خورشید بر آن طلوع میکند نزد من محبوبتر است»<ref>ر.ک: تمهید، ص7</ref>. | ||
نویسنده سپس دیدگاه خود را درباره این روایات، اینگونه مطرح کرده: میتوان گفت آنچه مناسبات حکم و موضوع آن را اقتضا میکند و از برخی روایات استفاده میشود، این است که شارع مقدس به افزایش اولاد فرانخوانده مگر اینکه از آن مصالح خاص و عامی را انتظار داشته است؛ بهعنوان مثال مصالح خاصه فرزند، کمک بودن برای پدر و مادر در تحمل سنگینیهای زندگی و زنده نگه داشتن یاد آنها بهزیبایی پس از وفاتشان و بهرهمندی آن دو از دعای او و رسیدن ثواب اعمال صالح او مانند: صدقه و حج به ایشان است؛ همان گونه که از امام صادق(ع) و دیگر ائمه روایاتی در این خصوص وارد شده است. اما اگر کثرت اولاد، ابوین را بهلحاظ مادی به سختی بیندازد و سبب کوشش و رنج بیشتر آنها شود، مندوب بودن آن اثبات نمیشود. بعضی از روایات نیز مؤید این مطلب است؛ چنانکه در نهج البلاغه آمده است: «کمی عیال، یکی از دو راحتی است». همچنانکه کثرت فرزند اگر مانع از اعطای حقوق ایشان در تعلیم و تربیت بشود، از مواردی نیست که شارع مقدس به آن فراخوانده است<ref>ر.ک: همان، ص8-7</ref>. | نویسنده سپس دیدگاه خود را درباره این روایات، اینگونه مطرح کرده: میتوان گفت آنچه مناسبات حکم و موضوع آن را اقتضا میکند و از برخی روایات استفاده میشود، این است که شارع مقدس به افزایش اولاد فرانخوانده مگر اینکه از آن مصالح خاص و عامی را انتظار داشته است؛ بهعنوان مثال مصالح خاصه فرزند، کمک بودن برای پدر و مادر در تحمل سنگینیهای زندگی و زنده نگه داشتن یاد آنها بهزیبایی پس از وفاتشان و بهرهمندی آن دو از دعای او و رسیدن ثواب اعمال صالح او مانند: صدقه و حج به ایشان است؛ همان گونه که از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و دیگر ائمه روایاتی در این خصوص وارد شده است. اما اگر کثرت اولاد، ابوین را بهلحاظ مادی به سختی بیندازد و سبب کوشش و رنج بیشتر آنها شود، مندوب بودن آن اثبات نمیشود. بعضی از روایات نیز مؤید این مطلب است؛ چنانکه در نهج البلاغه آمده است: «کمی عیال، یکی از دو راحتی است». همچنانکه کثرت فرزند اگر مانع از اعطای حقوق ایشان در تعلیم و تربیت بشود، از مواردی نیست که شارع مقدس به آن فراخوانده است<ref>ر.ک: همان، ص8-7</ref>. | ||
اما مصالح عمومی در تکثیر نسل، مانند ازیاد مسلمین تا موجب آبادی زمین شوند و کلمه حق و دین استوار را در نواحی مختلف گیتی انتشار دهند. بنابراین افزایش اولاد اگرچه در شرع حنیف مورد تشویق قرار گرفته، اما این موضوع با توجه به مصالح خاص و عامی است که از آن انتظار میرود و این فراخوان به حدود آن مقید است<ref>ر.ک: همان، ص8</ref>. | اما مصالح عمومی در تکثیر نسل، مانند ازیاد مسلمین تا موجب آبادی زمین شوند و کلمه حق و دین استوار را در نواحی مختلف گیتی انتشار دهند. بنابراین افزایش اولاد اگرچه در شرع حنیف مورد تشویق قرار گرفته، اما این موضوع با توجه به مصالح خاص و عامی است که از آن انتظار میرود و این فراخوان به حدود آن مقید است<ref>ر.ک: همان، ص8</ref>. | ||
در کتاب و سنت مطهر، نصی که دلالت بر منع از کنترل جمعیت داشته باشد، نیامده است. بنابراین آنچه برخی از علمای جدید گفتهاند که ترخیض در آن مبتنی بر محقق شدن ضرورت است، جداً سخن شگفتی است. | در کتاب و سنت مطهر، نصی که دلالت بر منع از کنترل جمعیت داشته باشد، نیامده است. بنابراین آنچه برخی از علمای جدید گفتهاند که ترخیض در آن مبتنی بر محقق شدن ضرورت است، جداً سخن شگفتی است. | ||
اشکالی که میتوان بر گفتار آنها نمود این است که با نبودن هیچگونه دلیل روشنی بر حرمت کنترل جمعت بهصورت اختیاری، مقتضای اصل، حلیت است و شایسته نیست این امر را به تحقق ضرورت منوط کنیم. بله در رابطه با وسایل منع از بارداری، قول به حرمت بهکارگیری آنها بهطور ذاتی یا از جهت همراه شدن با برخی امور حرام، ممکن است؛ لکن این غیر از قول به حرمت کنترل جمعیت مگر از باب ضرورت است<ref>ر.ک: همان، ص10-9</ref>. | اشکالی که میتوان بر گفتار آنها نمود این است که با نبودن هیچگونه دلیل روشنی بر حرمت کنترل جمعت بهصورت اختیاری، مقتضای اصل، حلیت است و شایسته نیست این امر را به تحقق ضرورت منوط کنیم. بله در رابطه با وسایل منع از بارداری، قول به حرمت بهکارگیری آنها بهطور ذاتی یا از جهت همراه شدن با برخی امور حرام، ممکن است؛ لکن این غیر از قول به حرمت کنترل جمعیت مگر از باب ضرورت است<ref>ر.ک: همان، ص10-9</ref>. | ||
وسایل منع از برداری دو نوع هستند: طبیعی و مصنوعی که مصنوعی خود به شیمیایی و موضعی یا هر دو با هم تقسیم میشود<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>. | وسایل منع از برداری دو نوع هستند: طبیعی و مصنوعی که مصنوعی خود به شیمیایی و موضعی یا هر دو با هم تقسیم میشود<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>. | ||
در باب اول، «عزل» بهعنوان روش طبیعی مطرح شده است. «عزل»، قدیمیترین روش کنترل نسل، از دیرباز بـرای جلوگیری از بارداری کاربرد داشـته اسـت و روایات متعددی از ائمه معصومین(ع) در ارتباط با این موضوع بیان شده است؛ بهنحوی که احکام عزل یـکی از مـتفرعات ابواب فقه اسلامی است و در کـتب فـقهی قـدما و متأخران در مباحث نـکاح، مـورد توجه قرار گرفته اسـت<ref>ر.ک: کریمی، زینت، ص294</ref>. | در باب اول، «عزل» بهعنوان روش طبیعی مطرح شده است. «عزل»، قدیمیترین روش کنترل نسل، از دیرباز بـرای جلوگیری از بارداری کاربرد داشـته اسـت و روایات متعددی از ائمه معصومین(ع) در ارتباط با این موضوع بیان شده است؛ بهنحوی که احکام عزل یـکی از مـتفرعات ابواب فقه اسلامی است و در کـتب فـقهی قـدما و متأخران در مباحث نـکاح، مـورد توجه قرار گرفته اسـت<ref>ر.ک: کریمی، زینت، ص294</ref>. | ||
نویسنده در اینباره به روایاتی اشاره کرده که عدم رضایت زوجه را سبب کراهت آن دانسته<ref>ر.ک: متن کتاب، ص16</ref> و صاحب جواهر این کراهت را در مذهب امامیه مشهور دانسته است؛ بنابراین نمیتوان مسئله منع از عزل بدون اذن زوجه را بین فقهای اسلام اجماعی دانست<ref>ر.ک: همان، ص18</ref>. | |||
نویسنده در اینباره به روایاتی اشاره کرده که عدم رضایت زوجه را سبب کراهت آن دانسته<ref>ر.ک: متن کتاب، ص16</ref> و [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] این کراهت را در مذهب امامیه مشهور دانسته است؛ بنابراین نمیتوان مسئله منع از عزل بدون اذن زوجه را بین فقهای اسلام اجماعی دانست<ref>ر.ک: همان، ص18</ref>. | |||
در باب دوم تا چهارم کتاب به روشهای مصنوعی ممانعت از بارداری از طریق قرصها و آمپولها و یا وسیله داخل رحمی (آیودی) و بستن لولههای تناسلی اشاره شده است<ref>ر.ک: تمهید، ص11-10</ref>. | در باب دوم تا چهارم کتاب به روشهای مصنوعی ممانعت از بارداری از طریق قرصها و آمپولها و یا وسیله داخل رحمی (آیودی) و بستن لولههای تناسلی اشاره شده است<ref>ر.ک: تمهید، ص11-10</ref>. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۴: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش